میم حجری
درنگی در دیالک تیک امکان و واقعیت
دیالک تیک امکان و واقعیت
همان دیالک تیک بالقوه و بالفعل است
که
حکما و فقهای قرون وسطی هم می شناختند:
مثال:
اگر بیضه پرنده
تحت دمای معینی قرار گیرد
امکان تبدیل نطفه بیضه به جوجه وجود دارد.
یعنی
گذار از بیضه به جوجه
امکان پذیر است.
یعنی
بیضه
جوجه بالقوه است.
اگر پرنده روی بیضه بخوابد
بالقوه
به
بالفعل
مبدل می شود.
یعنی
نطفه بیضه
به
جوجه
مبدل می شود.
ولی همان پرنده اگر روی پنیر بخوابد
پنیر هرگز به جوجه تبدیل نمی شود.
برای اینکه تبدیل پنیر به جوجه
محال و امکان ناپذیر است.
برای اینکه پنیر
جوجه بالقوه نیست.
همه چیز هستی
قانونمند است.
طبیعت و جامعه
طویله نیست.
اینشتین
به طنز خواهد گفت:
خدا
طاس نمی اندازد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر