۱۴۰۱ مرداد ۲۸, جمعه

درنگی در اندیشه ای (۳۵۹)

Ist möglicherweise ein Bild von 2 Personen und außen
میم حجری

قانون دیالک تیکی نفی نفی

بچه ها
برای مادر و پدر خود
به حکم طبیعت
حق حیات حتی قایل نیستند.

دار و دسته بهرنگی از این خصیصه طبیعی
برای اوتوریته ستیزی و چریک فدایی خر پروری
نهایت استفاده را می کردند.
در

لاطائلات بهرنگی
جای دشمن طبقاتی
را
مادر و پدر می گرفت.

استثناء همیشه هست.
ولی تعیین کننده قاعده است.

مولود بی اعتنا به مولد است.
صندلی بی اعتنا به نجار است.

توله به جانور
جوجه به پرنده،
پیله به پروانه،
جوانه به درخت
بی اعتنا ست. 

 
این قانون طبیعت است.
بهتر هم همین است.

فرزند باید نافی دیالک تیکی والدین باشد تا بهتر از آنان باشد و توسعه یابد

کودکان

مهر و محبت را اصلا حس نمی کنند
تا احیانا قدردان باشند.
بیشتر طلبکارند.

پس از مرگ شان
وقتی خودشان توله داشته باشند و متوجه ماجرا شوند،
پشیمان می شوند و شرم می کنند.

خیلی ها
حتی
مرگ والدین خود را آرزو می کنند.

طبیعت رحم سرش نمی شود.
برای طبیعت
مهم
فقط توسعه است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر