۱۴۰۱ شهریور ۳, پنجشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۲۴۲)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل پانزدهم

هموارسازی راه تشکیل حزب ایزناخ (ایزه ناخ)

ادامه
 

۱۷

۴۰ سال بعد

آلمان

به

جنگ بر ضد روسیه و فرانسه دست زد.

 

۳ سال بعد

در سال ۱۹۱۷

انقلاب سوسیالیستی در روسیه

پیروز شد.

 

۱ سال

بعد

قدرت نظامی پروسی ـ آلمانی

در هم شکست.

 

تصادف بود و یا پیشگویی پیامبرانه مارکس؟

 

هیچکدام.

 

پیش بینی علمی

به

برکت شناخت قانونمندی های تاریخی

بود.

 

وقتی ناپلئون سوم در دوم ماه سپتامبر

تن به اسارت در دژ سیدان داد

و

۴۸ ساعت پس از آن

در

پاریس

جمهوری اعلام شد،

آنچه که موجب هراس مارکس و انگلس بود، صورت گرفت:

بیسمارک

به تداوم جنگ مبادرت ورزید.

اکنون

بر ضد جمهوری فرانسه و خلق فرانسه.

 

جنگی که اکنون به جنگ بربرمنشانه اشغالگرانه مبدل شده بود.

 

مارکس

در پیام دوم

به نام شورای رهبری انترناسیوال،

همه اعضای انترناسیونال در جهان

را

به

به رسمیت شناسی جمهوری فرانسه (جمهوری بورژوایی)

فراخواند.

 

مارکس

اما

از کارگران آلمانی خواست

که

مردانه بر ضد نیات اشغالگرانه میلیتاریست های پروسی ـ آلمانی برخیزند

و

کارگران  

به

تکلیف خود به مثابه انترناسیونالیست ها و میهن پرستان حقیقی

جامه عمل پوشاندند.

 

کارگران

در تظاهرات خیابانی

در

 مطبوعات

و

با اعلامیه ها

بر ضد اشغال رهزنامه و نقشه ریزی شده الزاس ـ لوترینگن

به اعتراض برخاستند.

 

و

ارتجاع

دست به سرکوب زد.

اعضای رهبری حزب ایزناخ

بازداشت شدند

   ویلهلم براکه در رأس آنان به پروس شرقی برده شد.

ببل، لیبکنشت و بقیه اعضای رهبری حزب

به

اتهام «مظنون به خیانت به کشور» به زندان انداخته شدند.

 

«دلایل) میلیتاریست ها

نسبت به ارجاع حزب انقلابی کارگران به وجدان ملت

از این قرار بودند.

جواب شووینیست ها به ایمان مارکسیست ها به انترناسیونالیسم پرولتری

 از این قرار بود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر