۱۴۰۱ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

درنگی در اندیشه ای (۳۵۳)

Ist möglicherweise ein Bild von steht und Feuer
 
میم حجری
 
هژمونی تک قطبی آمریکا در حال پایان است، 
مهم نیست که کاخ سفید بخواهد تا کی و چگونه آن را حفظ کند.
 از آنجایی که تشکیلات آمریکا جهان چندقطبی را نوعی چالش وجودی می‌داند،
 به‌نظر می‌رسد که ایالات متحده در نوعی «طرح B» ترجیح می‌دهد به‌جای استقبال از ظهور نظم جهانی چندقطبی تازه، 
برای یک دوقطبی جدید فشار بیاورد.
سایت ۱۰ مهر


منظور از قطب چیست؟

خلایق 
مرتب
از جهان تک قطبی 
هارت و پورت می کنند.

جهان که هیچ
حتی ذره ای در کل هستی
نمی توان پیدا کرد که تک قطبی باشد.

مثال:
حتی اتمی نمی توان پیدا کرد 
که 
دیالک تیکی از پروتون و الکترون نباشد.

حتی سلولی و میکرو ارگانیسمی نمی توان پیدا کرد 
که 
عرصه دیالک تیک سوخت و ساز، 
عرصه دیالک تیک جذب و دفع 
نباشد.
ساختار هستی به طور کلی
از ذره تا کاینات
دیالک تیکی
است.

سران سایت مهر
نه
سواد دارند و نه صداقت.
 
حضرات
از 
الفبای مارکسیسم
بی خبر اند.
حاضر به هماندیشی هم نیستند.
 
سایت مهر
جریانی هیستوریستی است.

رهبر سایت مهر
احتمالا لیسانس و یا دکترای تاریخ دارد.
  مرجع تقلیدش هم استاد تاریخ دانش کاهی
 در امریکا ست.

با 
هیستوریسم 
که
 نمی توان جامعه بشری را درک کرد و توضیح داد.

درست به همین دلیل
فلاسفه پرولتاریا
ماتریالیسم تاریخی
 را 
تدوین کرده اند.

ماتریالیسم تاریخی
 اما 
چیست؟
 
پایان

۱ نظر:

  1. گفته است : سرکردگی تک قطبی آمریکا در حال پایان است . اینکه آمریکا در تقریبا صد سال گذشته خود را رهبر لیبرال جهان می دانسته و به نوعی ژاندارم مناطق مختلف جهان و در دهه ی اخیر به خاطر رشد سرمایه داری چین و روسیه و حملات بریتانیا رسانه ای ‌ آلمان و کشور های آمریکای جنوبی، رو به افول است ، هیچکدام بیانگر هژمونی تک قطبی در ایالات متحده آمریکا نمی شود . کاربرد اصطلاح فیزیکی 《قطب》 برای اجسام 《صلب》 (فرمی از ماده در فیزیک) برای توصیف این روند اقتصادی و سیاسی در جهان بسیار مبتدیانه و ناشیانه است . می توانست از تاثیرات متقابل روند های اقتصادی و فرهنگی در کشور های مختلف حتی گشتاور های داخلی تنش های طبقاتی موجود نام ببرد . برای غلبه بر ابر قدرت های جهان ، آنهم در صورت داشتن طرح و برنامه ای قوی و آزموده و مطمئن، راهی جز سرنگونی سیادت سرمایه داری جهانی به کمک سایر کشور ها ی جهان حین تشکیل حاکمیت های سوسیالیستی در کشور های توسعه یافته مثل کشور های اروپایی نیست . در هر صورت یک جامعه گرای اهل هنر و علم و فلسفه ، هرگز خواستار بروز هرج و مرج و جنگ و انتقام جویی ملی و مذهبی و ... نیست .بالاخره گیریم که آمریکا و انگلیس انگل جامعه ، اما وظیفه ی این اقشار انگل زدایی از این جوامع است نه تخریب ویرانی آنها. ادامه دارد ...

    پاسخحذف