درنگی
از
میم حجری
خواجه عبدالله انصاری
آدمی را آزمون به کردار باید کرد و نه به گفتار.
این حرف انصاری
در تحلیل نهایی درست است.
در دیالک تیک پراتیک و تئوری (عمل و اندیشه، کردار و پندار و گفتار)
نقش تعیین کننده از آن پراتیک (عمل، کردار) است.
پراتیک هم زادگاه تئوری است و هم محک تعیین صحت و سقم آن.
حافظ هم گفته است:
خوش بود گر محک تجربه (پراتیک، کردار) آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
اما
رابطه دیالک تیکی میان تئوری و پراتیک را حتی با بمب اتم نمی توان از بین برد.
بدون تئوری و اندیشه و گفتار
پراتیک و عمل و کردار محال است.
هر حرف هر کس
آیینه ماهیت طبقاتی او ست.
منظور انصاری اما نه گفتار
بلکه وعده سرخرمن است که مقوله دیگری است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر