۱۴۰۳ دی ۱۷, دوشنبه

درنگی در شعری از باستانی پاریزی (۵)

   

محمدابراهیم باستانی پاریزی 

 (۳ دی ۱۳۰۴ پاریز – ۵ فروردین ۱۳۹۳ تهران)

 

درنگی 

از 

میم حجری
 
وین عجب کاین چرخ اگر بر میل دانایان نگشت
هم نماند آخر به کام حرص دولتیارها
 
 معنی تحت اللفظی:
اگرچه چرخ روزگار بر وفق مراد دانایان نگشته، 
اما نهایتا به کام دولتیارها هم نمانده است.

 شاعر
 در این بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را ماستمالی و انکار و فراموش می کند
و

جامعه را به دو «طبقه» من در آوردی دولت یارها و دانایان طبقه بندی می کند.
 
بدین طریق
هم توده و نقش تاریخساز توده
 به کلی نفی و انکار و فراموش می شود
و
هم طبقه حاکمه که همه کاره در هر جامعه است.
 
ضمنا
 مبارزه طبقاتی میان دو طبقه اصلی جامعه 
مثلا میان اشراف فئودال و روحانی (طبقه حاکمه) و توده رعیت و پیشه ور و بورژوازی (توده) 
جای خود را به مبارزه میان دولتیارها و دانایان می سپارد.
 
دولت و سیاست و هیئت حاکمه (دولتیارها) 
از اجزای مهم روبنای ایده ئولوژیکی هر جامعه اند
و
در واقع
نهادها و نمایندگان سیاسی طبقه حاکمه اند که در پشت پرده تصمیم می گیرد و تعیین تکلیف می کند.

 اما
منظور شاعر از دانایان کذایی چیست؟
 
 دلیل طبقاتی دولت ستیزی و سیاست ستیزی شاعر چیست؟

برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش باید پرسید:
دولت و سیاست چیست؟

دولت مورد نظر شاعر،
نه دولت به مثابه یکی از اجزای مهم روبنای ایده ئولوژیکی،
بلکه به معنی پدیده مدرن بورژوایی ـ کاپیتالیستی است
 که نافی  رادیکال سیستم خانخانی و ملوک الطوایفی فئودالی است.

ایدئال و آرمان شاعر مرتجع
احتمالا
 برگشت به حکومت خانخانی و ملوک الطوایفی فئودالی است.

ما هنوز با اشعار و آثار شاعر آشنایی نداریم تا دست به داوری قطعی بزنیم.


 
همین خط مشی سیاسی شاعر
را
امروز اجامر نئوفاشیسم از قبیل ترامپ و غیره نیز نمایندگی می کنند:
آنها هم هیئت حاکمه را تحت عنوان نخبگان (الیت ها) و دادگستری و خبرنگاری بورژوایی ـ امپریالیستی را مورد حمله چپنمایانه قرار می دهند و توده بینوای محروم از حزب توده را به دنبال می کشند، خرمن رأی توده را درو می کنند و به دنبال نخود سیاه خطرناکی می فرستند
و
مبارزه طبقاتی از بالا را حدت و شدت می بخشند.

اگر فاشیسم همه بدبختی های جوامع طبقاتی را به گردن یهودیان و کمونیست ها و کولی ها می انداخت،
نئوفاشیسم  به گردن آوارگان و خارجیان و مهاجران و خبرنگاران می اندازد
و
استثمار توده های مهاجر را حدت و شدت وحشت انگیزی می بخشد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر