سیری
از
میخواستم شعری به قشنگی زندهگی بنویسم
اما فقر در تنهایی سیگار میکشید
خوشبختی با کودکم لَج کرده بود
و به سرنوشتِ فرسودهاش میخندید.
ساعتِ دیواری بر گردنِ سکوت آویزان بود
و زنم در آشپزخانه
گَردِ تنگدستی را از سر و صورتِ بشقابها میشُست.
خدا آنسوتر روی جا نمازی پهن بود
و کسی زیرِ لب برایش چیزی میخواند.
بیرون هم سرما میبارید
و حنجرهی گنجشکها را یخ میزد.
دلتنگی، دلم را اشغال میکرد
و من مانندِ سربازِ شکستخورده در جنگ
سرافگندهگیام را روی شانهی سرنوشت بر دوش میکشیدم.
جاوید فرهاد
خرافه افکار مثبت و منفی
از اختراعات دار و دسته ای مسیحی ـ دست راستی در ینگه دنیا ست
که معروفترین طرفدارش دونالد ترامپ است.
افکار حقیقی و باطل وجود دارند
و نه افکار مثبت و منفی
نئوفاشیسم وفوندامنتالیسم
نه به دلیل بحران عمومی سرمایه داری،
بلکه به دلیل شکست سوسیالیسم و فرار پرولتاریا از جبهه رزم طبقاتی رشد می کنند. نئوفاشیسم وفوندامنتالیسم
به مثابه آلترناتیو برای امپریالیسم و فئودالیسم
ارد صحنه شده اند
و روز به روز تقویت می شوند.
پس از شکست سوسیالیسم
اولیگارشیسم هم بر نئو فاشیسم وفوندامنتالیسم مزید شده است
و اکنون جبهه متحد ضد امپریالیستی این سه جریان ارتجاعی
چه بسا تحت خمایت امپریالیسم
تشکیل می یابد.
جهان گرفتار اغتشاش همه جانبه عظیمی است.
تمیز خیر از شر
اگر احیانا وجود داشته باشد
بدون نسلیج به تسلیحات مارکسیستی محال گشته است
قرن انقلابات اجتماعی
قرن نوزدهم و بیستم بود
قرن بیست و یکم
قرن مخملیات است.
امروز سوریه فردای ج.ا. است.
دیگر به بقای چیزی نمی توان دل خوش داشت
خطر تبدیل جهان به خرابات شام می رود
سرنگونی سریع السیر اسد بی شباهت به سرنگونی سریع السیر سلطنت نیست
رسول پرولتاریا ست
ولی ویتنگنشتاین
قیلسوف عجق ـ وجق بورژوازی مرتجع واپسین (امپریالیسم) است
مارکسیست ها مخالف سلحشور و سرسخت ج. ج. اول بودند
ویتنگنشتاین داوطلبانه به جبهه رفته بود و با مشاهده نفرت سربازان از کشتار همنوعان
به لحاظ روانی بیمار شده بود و می خواست خودکشی کند
مراجعه کنید به اثر لوسوردو راجع به جنگ و هایدگر و ویتنگنشتاین و شرکا
تفاهم
پدیده ای عقلی است و نه سن و سالی.
تفاهم در هماندیشی و همکاری تشکیل می شود و نه در هویت سن وسالی.
ای بسا گاوان و خران همسن و سال که
هرگز
به تفاهم نمی رسند
مدام
شاخ و شانه می کشند.
کیانی
"تفاهم"
به معانی توافق، درک متقابل یا همفکری است.
اعضای جامعه
به شرطی به توافق با همدیگر می رسند که منافع شان حفظ شود.
این بدان معنی است که توافق علت و دلیل طبقاتی و مادی و معیشتی دارد.
علل و دلایل عقلی
ثانوی اند
یعنی
تابع علل و دلایل طبقاتی و مادی و معیشتی اند.
پیش شرط درک کذایی همدیگر و رسیدن به وحدت نظر (همفکری)
تعلقات طبقاتی مشترک اند.
به همین دلیل
هماندیشی
چه بسا به همنظری و توافق و همدستی منجر نمی شود
بلکه به تعمیق هر چه بیشتر شکاف های طبقاتی و تشدید تضاد های طبقاتی مادی و فکری.
هماندیشی
در هر صورت
فرمی از مبارزه طبقاتی است.
حسن بی همتای هماندیشی
خودشناسی و حریف هماندیش شناسی و جامعه شناسی است.
هماندیشی
متمدنانه ترین طرز و طریق همزیستی است
خلایق اما فحاشی و تعارف و تعریف و قربان ـ صداقه را بر هماندیشی ترجیح می دهند.
به همین دلیل
هماندیشی
نادر و کمیاب و کیمیا ست
خوداندیشی هم فرمی از هماندیشی است:
هماندیشی بین من درونی و برونی است
مطالعه اکتیو کتب و غیره
هم
فرمی از هماندیشی است:
هماندیشی با نویسنده و کاراکترهای کتب و غیره است
ابوسعید ابوالخیر را گفتند:
فلانی قادر اسـت پرواز کند،
گفت: اینکه مهم نیست، مگس هم میپرد.
گفتند:
فلانی را چه میگویی؟
روی آب راه میرود!
گفت:
اهمیتی ندارد، تکهای چوب نیز همین کار را میکند.
گفتند:
پس از نظر تو شاهکار چیست؟
گفت:
اینکه در بین مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، از کسی سوءاستفاده نکنی و وسیله فریب دیگران نشوی و کسی را از خود نرنجانی.
این شاهکار است.
ابوسعید ابوالخیر
اولا
ساختار جامعه
طبقاتی است
و
جامعه طبقاتی
میدان فراخ زد و خورد و افت و خیز است.
افراد در جامعه طبقاتی
چه بسا به شرط غارت سفره همدیگر می توانند ادامه حیات دهند.
چون نیک بنگری
همه در جنگ با یکدیگرند و نان از سفره همدیگر می ربایند.
شاهکار
نلاش برای تدفین جامعه طبقاتی و تشکیل جامعه برابران و خواهران و برادران است
برتولت برشت»
پرچم سرخ را همیشه و همیشه خواهی دید
با عشق یا نفرت !
- بسته به جایگاهت در این پیکار
زیرا که پایانی نیست بجز پیروزی قاطع ما
در همهی شهرها و کشورها
در هر کجا که کارگری هست
ایکاش چنین بود که تو می پنداری.
خوش به حالت که دیگر زنده نیستی تا ببینی که پرولتاریا
دنبال پوتین ها و پالان ها و ترامپ ها و چکمه ها افتاده اند.
گویند:
«سنگ، لعل شود، در مقام صبر»
آری
شود
و لیک به خون جگر شود
منظور از تئوری فقط تئوری است.
منظور از تفکر و پیش بینی و برنامه ریزی هم فقط تفکر و پیش بینی و برنامه ریزی است.
مفاهیم مثل افراد منحصر به فردند.
قابل تعویض نیستند.
تئوری در رابطه دیالک تیکی با پراتیک قرار دارد و این دیالک تیک مارکسیستی قابل بسط و تعمیم هزارگونه است.
مفاهیم مثل عروسک های روسی اند
عادت بدترین بیماریه.
کاری میکنه که آدم به هر بدبختی و هر دردی سر خم کنه و بتونه کنار آدمای نفرت انگیز دووم بیاره !
گلنار
روی مفهوم عادت باید کار فکری عرقریز کرد.
اگر مثال مشخص زده شود می توان استدلال تجربی و علمی کرد .
عادت ترفند ارگانیسم برای بقا ست.
عادت عینی است و نه میلی.
خود اندام و ارگانیسم موجودات است که برای ادامه حیات خود را با شرایط معینی تطبیق می یخشد
عادت نشانه لیاقت و خلاقیت موجودات است.
موجوداتی که قادر به عادت نبوده اند از بین رفته اند.
تبار بشریت به ریزه موجودات از قبیل موش و خرگوش می رسد که پس از امحای دیناسورها
به شرایط جدید عادت کرده اند و ادامه حیات داده اند
میگویند ملا نصرالدین از همسایهاش دیگی قرض گرفت. پس از چند روز دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد.
وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت: دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوشخیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه او رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت: دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد.
همسایه گفت: مگر دیگ هم میمیرد؟ چرا مزخرف میگویی!!!جواب شنید: چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمیزاید. دیگی که میزاید حتما مردن هم دارد.
گلنار
تفاوت قصه های ملا نصرالدین با قصه های بهلول
راسیونال و سوسیال و علمی و انتقادی ـ انقلابی بودن قصه های بهلول
و ساده لوحانه و بندتنبانی و چه بسا توخالی و ارتجاعی بودن قصه های ملا نصر الدین است.
اگر از همسایه
دیگی گرفته است
باید به عوض این مسخره بازی ها
همراه با برگرداندن دیگ
به عنوان قدردانی
چیزی به او بدهد و یا چیزی را که برای قرض دادن به او دارد
عرضه دارد
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر