درنگی
از
شین میم شین کیا فرید
هر
انقلابی در بادی امر یک انقلاب سیاسی هست (است).
تغییر فرماسیون
متعاقب آن و در
دراز مدت
روی می دهد.
معنی تحت اللفظی:
ظاهرا (در بادی امر) هر انقلابی یک انقلاب سیاسی است.
انقلاب سیاسی ئی که به تحول فرماسیونی جامعه منجر می شود.
انقلاب اجتماعی = گذار جامعه بشری از فرماسیون اقتصادی نازل به عالیتر.
منظور از فرماسیون اقتصادی چیست؟
فرماسیون اقتصادی جامعه،
مفهوم بنیادی جامعه ـ تئوری
ماتریالیسم تاریخی است
مفهوم فرماسیون اقتصادی جامعه،
بیانگر مجموعه مناسبات مادی
و ایده ئولوژیکی انسان ها ست
که با مناسبات تولیدی تاریخا معین وابسته به سطح
توسعه نیروهای مولده، تعیین می شود.
مفهوم فرماسیون اقتصادی جامعه،
ضمنا مفهوم مرکزی جامعه
شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی است.
بنا بر این تعریف مارکسیستی،
فرماسیون اقتصادی = نیروهای مولده + مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) + روبنای ایده ئولوژیکی
وقتی کسی از انقلاب اجتماعی حرف می زند،
تحول فرماسیون اقتصادی جامعه را در مد نظر دارد.
اما منظور فرید و مارکس و هر کس دیگر از انقلاب سیاسی چیست؟
انقلاب اجتماعی
شبیه کاروانی است
که از مبداء فرماسیونی ـ اقتصادی معینی به سوی مقصد فرماسیونی ـ اقتصادی معین دیگری در راه است
و
مثل هر کاروانی از منازل و کاروانسراهای مختلف می گذرد.
آنچه که مارکس و فرید و خیلی های دیگر، انقلاب سیاسی می نامند،
یکی از منازل کاروان انقلاب اجتماعی است.
راستی منازل مختلف هر کاروان انقلاب اجتماعی از چه قرارند؟
مثال:
انقلاب بورژوایی فرانسه (۱۷۸۹)، انقلاب سوسیالیستی اکتبر (۱۹۱۷)، انقلاب ضد فئودالی چین (۱۹۴۹) و انقلاب ضد فئودالی ویتنام (۱۹۷۵)
از چه مراحلی گذشته اند؟
انقلاب بورژوایی فرانسه (۱۷۸۹)
دوره تدارکی فکری و نظری و عملی معینی طی کرده است.
در این دوره تدارکی
مبارزه ایده ئولوژیکی و روشنگری عظیمی شعله کشیده است
که تألیف دایرة المعارف ۳۵ جلدی و آثار فلسفی، هنری و علمی و غیره در اروپا، به ویژه در آلمان از آنجمله بوده اند.
در مرحله تدارکی بعدی کاروان این انقلاب اجتماعی،
تشکیلات سیاسی (احزاب و انجمن ها و غیره) و تدارکات نظامی و سازمان های نظامی انقلابی قوام یافته اند.
مرحله سیاسی انقلاب بورژوایی فرانسه (۱۷۸۹)
در واقع
مادیت یابی اندیشه (جامه عمل پوشی تئوری) بوده است.
در این مرحله از انقلاب اجتماعی،
دستگاه دولتی فئودالی و قبل از همه دربار سلطنتی
تسخیر و تخریب شده است
و
مالکیت خصوصی فئودالی ـ روحان (کلیسایی، کلریکال) جای خود را به مالکیت خصوصی بورژوایی ـ کاپیتالیستی داده است.
به زبان کلاسیک های مارکسیسم
سلب مالکیت کنندگان (اشراف فئودال و روحانی) سلب مالکیت شده اند.
یعنی
کاروان انقلاب بورژوایی فرانسه (۱۷۸۹)
پس از طی مرحله سیاسی،
وارد منزل (کاروانسرا) و مرحله اقتصادی شده است
تا
بعد وارد مرحله فرهنگی شود.
اگر علمی ـ انقلابی (مارکسیستی) بیندیشیم،
مفاهیم رایج در افواه عمومی از قبیل انقلاب سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و غیره
فاقد اعتبار علمی اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر