۱۴۰۳ دی ۲۰, پنجشنبه

درنگی در شعری از باستانی پاریزی (۷) (بخش آخر)

    

محمدابراهیم باستانی پاریزی 

 (۳ دی ۱۳۰۴ پاریز – ۵ فروردین ۱۳۹۳ تهران)

 

درنگی 

از 

میم حجری
 
هم سیاست ، این سیاست پیشگان را در گرفت
کشته شد هم مارگیر آخر به نیش مارها
 معنی تحت اللفظی:
همانطور که مارگیران به نیش مار هلاک می شوند، سیاست پیشگان هم به دست سیاست به هلاکت می رسند.

شاعر
در این بیت شعر، 
چنان وانمود می کند که انگار سیاست، مار سمی مهلکی است.
 
شاعر
تعریف علمی و عینی از سیاست ندارد.
 

 

سیاست

  

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5179

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5180


به همین دلیل به سیاست، موجودیت مادی می بخشد.
این بدان می ماند که کسی فقه را قاتل فقها قلمداد کند.
 
سیاست پیشه 
در مبارزه سیاسی به هلاکت می رسد که یکی از فرم های مهم مبارزه طبقاتی است.
 
سیاست مثل اقتصاد و غیره یک رشته علمی است که باید فراگرفته است.
 
سیاست مثل دیگر رشته های علمی و فقهی و فلسفی و هنری
مفاهیم و تئوری های خاص خود را دارد که باید فرا گرفته شوند.

ما مدتی است که به ترجمه و انتشار مفاهیم سیاسی مشغولیم.


گوسفندانند گویی با خورش های لذیذ
لیک زیر تیغ تقدیر قضا پروارها
  معنی تحت اللفظی:
 سیاست پیشگان شبیه گوسفندانند که التذاذ  مادی می برند، ولی سرانجام ذبح می شوند.

 وقتی کسی از الفیای مارکسیسم بی خبر باشد، به روز شاعر می افتد
و
پرت و پلا می بافد.
 
سیاست پیشگان
فرقی با مدیران و نظامیان و مدرسان و غیره ندارند.
 
همه اینها نمایندگان مزد و مواجب بگیر و مأمور و مدافع منافع طبقات حاکمه اند.
خودشان کاره ای نیستند.
فقط به نظر ساده لوحان همه کاره نمودار می گردند.
 
اگر طبقه حاکمه بخواهد و یا عوض شود، سیاست پیشگان و مدیران و مدرسان و نظامیان، یکشبه خلع مقام و سلب قدرت می شوند.


گر نگیری عبرت از تکرار تاریخ، ای حکیم
چیست سود از این همه تکرار و این نشخوارها ؟
معنی تحت اللفظی:
تاریخ تکرار می شود.
  تکرار تاریخ عبرت انگیز است.
تکرار و نشخوار تاریخ بیهوده است.
 
 این بیت آخر این شعر شاعر است.
شاعر 
تصور درستی از تاریخ ندارد.
 

 

تاریخ

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12297

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12302

 

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12304

 

پایان


تاریخ 
به توسعه و تکامل جامعتی اطلاق می شود.
 
تاریخ
بر خلاف تصور شاعر، اصلا تکرار نمی شود.
 
تاریخ نمی تواند هم تکرار شود.
 
بنا بر ضرب المثلی توده ای، «آب رفته به جوی برنمی گردد.»

 سیر تاریخ 
در تحلیل نهایی، بالنده، توسعه یابنده و تکاملی است،
 اگرچه زیگزاگ یعنی پر فراز و فرود است
 
شاعر 
وقایع تاریخی کذایی را تاریخ می نامد.
به همین دلیل از تکرار و نشخوار تاریخ دم می زند.
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر