ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ
مَرْيَمَ ۚ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَن
يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِي الْأَرْضِ
جَمِيعًا ۗ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۚ
يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾
[ المائدة: ۱۷]
آنان كه گفتند كه خدا همان مسيح پسر مريم است، كافر شدند.
بگوى: چه كسى مىتواند عذاب خدا را دفع كند اگر اراده كند مسيح پسر مريم و مادرش و همه اهل زمين را به هلاكت رساند؟
از آنِ خداست فرمانروايى آسمانها و زمين و هر چه ما بين آنهاست.
آنچه مىخواهد مىآفريند و بر هر چيز تواناست.
کریم
در این آیه
تثلیث (تریاد، سه گانه باوری) پدر ، پسر ، روح القدس (الاب و الابن و الروح القدس) در تئولوژی (فقه) مسیحیت را ساده می کند، به صورت خدا انگاری عیسی مسیح جا می زند و به چالش می کشد و رد می کند.
یعنی
موسی و عیسی و محمد
را
جزو انبیاء (رسولان خدا) قلمداد می کند.
قضیه اما از قرار دیگری است.
برای درک و توضیح تثلیث (تریاد، سه گانه باوری) پدر ، پسر ، روح القدس (الاب و الابن و الروح القدس) باید با فوت و فن تفکر فلسفی و متد دیالک تیکی آشنا شد:
اولا
باید با دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت، ظاهر و ذات) آشنا شد.
منظور از این دگم مسحیت، نه سه خدا باوری، بلکه خدای واحد باوری است.
خدای واحدی که سه بروز و نمود و تجلی دارد:
پدر و پسر و روح القس
سه نمود از ذات و ماهیت واحدی اند.
پدیده
(نمود، ظاهر، ضد دیالک تیکی ماهیت)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11557
پایان
ماهیت
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8227
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8226
ثانیا
باید با مفهوم فلسفی تجسم (جسمیت یابی، شیئیت یابی و مادیت یابی) آشنا شد:
عیسی مسیح
تجسم (جسمیت یابی) روح مطلق (خدا) است.
خدای گوشتمند است.
خدای مادی و محسوسی است.
تجسم
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12381
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12389
۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12397
۴
هگل
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12403
۵
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12413
۶
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12425
پایان
تصلیب عیسی مسیح
هم
وارونه گشتن روند و روال تجسم است:
با ضجه عیسی مسیح بر صلیب،
جسم مادی از روح تهی می شود و روح رهاگشته از قفس تن به روح مطلق می پیوندد.
یعنی
ما با دیالک تیک جسم و جان (ماده و روح) سر و کار داشته ایم.
وقتی در انجلیل ادعا می شود:
«نخست، کلمه (لوگوس، روح) بود و کلمه خدا بود و خدا، کلمه بود»
منظور این است که خدا روح (مفهوم) است.
واژه غلاف مادی مفهوم (یکی از فرم های بسط و تعمیم روح) است.
(مارکس)
تَثلیث یا سهگانهباوری (به انگلیسی: Trinity ) یکی از اعتقادات بنیادینِ بخش اعظمی از مسیحیت است که بر اساس آن خدای یگانه در سه نمود/تجلی/حقیقت/شخص خدای پدر، خدای پسر (عیسی مسیح، کلمه خدا، کلمه) و خدای روحالقدس بر انسان شناخته میشود. این سه نمود/حقیقت/شخص خدا، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز میباشند.
از نظر مسیحیان پیروان مسیح به این اعتقاد دارند که: خدا واحد است، در وجود این خدای واحد، سه شخصیت وجود دارد، یعنی خدای پدر، خدای پسر و خدای روحالقدس.
این سه شخصیت ، یک خدای واحد را تشکیل میدهد. خدای واحد از سه شخصیت تشکیل شده که هر سه ذات خدای واحد را تشکیل میدهد. این سه شخصیت، نه فقط از نظر ذات و از نظر ابدی بودن با هم برابر هستند، بلکه از نظر اراده هم با هم یکی هستند. یعنی این سه شخصیت دارای سه اراده مختلف نیستند که در تضاد یک دیگر باشند، بلکه هر سه ارادهای واحد دارند. این اراده را خدای پدر طرح ریزی مینماید، و خدای پسر و روحالقدس او را اجرا مینمایند.
کریم برای بطلان دگم تثلیث دلیل می آورد:
بگوى: چه كسى مىتواند عذاب خدا را دفع كند اگر اراده كند مسيح پسر مريم و مادرش و همه اهل زمين را به هلاكت رساند؟
از آنِ خداست فرمانروايى آسمانها و زمين و هر چه ما بين آنهاست.
آنچه مىخواهد مىآفريند و بر هر چيز تواناست.
دلیل کریم نه دلیل علمی و فلسفی و منطقی و عقلی، بلکه زور بازو ست:
خدا می تواند نه تنها مسیح را به هلاکت رساند، بلکه حتی مادرش مریم را و حتی همه سکنه زمین را.
خدا خیلی گردن کلفت است و همه کاره است.
پس دگم تثلیث باطل است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر