۱۴۰۳ دی ۱۷, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۳۷)


شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت پنجم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۶)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

ما را بر آستان تو، بس حق خدمت است

ای خواجه، باز بین به ترحم غلام را

معنی تحت اللفظی:

ما عمری به تو خدمت کرده ایم.

ای ارباب

 بر بنده و نوکر و کنیز و غلام خود رحم کن.

 

خواجه حافظ در این بیت غزل، به مثابه غلام، از خواجه التماس ترحم دارد.

 

دلیل حافظ بر دیالک تیک داد و ستد استوار شده است:

حافظ برای خواجه خدمت کرده و حق (مزد) در خور آن را دریافت نکرده است.

 

دایره داد و ستد باز مانده است و طلبکار از بدهکار بستن آن را می طلبد.

این همان کسی است که پرولتر را گدا می نامد و به بندگی فرامی خواند:

 

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که خواجه خود روش بنده پروری داند.

معنی تحت اللفظی:

کار به ازای دریافت دستمزد، شبیه گدایی است.

زنده باد نظام برده داری.

برای اینکه روش بنده پروری را برده داران بهتر از روش کارگر پروری توسط سرمایه داران (اربابان بورژوا) می دانند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر