۱۴۰۳ دی ۱۲, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۳۳)


شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت پنجم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۶)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

هر روز خلق را سر یاری و صاحبی است

ما را همین سر است که بر آستان تو ست.

معنی تحت اللفظی:

خلایق هر روز سودای پیدا کردن یاری و اربابی را در سر دارند.

سرمایه ما اما فقط سری است که بر آستان تو نهاده ایم.

 

سعدی در این بیت شعر

عشاق را با عقلا مورد مقایسته قرار می دهد:

عشاق فقط سودای سر نهادن بر آستان معشوق را در سر دارند.

 

سعدی

بدین طریق

به تجلیل افراطی (ایدئالیزاسیون) عشق کذایی می پردازد.

عشقی که فقط اسمش عشق است.

ماهیت این عشق کذایی، بندگی و نوکری اعضای طبقات حاکمه انگل و استثمارگر است.

 

عشق

در ادبیات فئودالی، بهانه ای برای توجیه بندگی است و بس.

چه عشق به طبقه حاکمه زمینی و مادی و مشخص

و

چه به طبقه حاکمه آسمانی و انتزاعی در هیئت خدا و انبیاء و ائمه.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر