۱۴۰۳ دی ۱۲, چهارشنبه

درنگی در شعری از باستانی پاریزی (۲)

  

محمدابراهیم باستانی پاریزی 

 (۳ دی ۱۳۰۴ پاریز – ۵ فروردین ۱۳۹۳ تهران)

 تاریخ‌دان، نویسنده، پژوهشگر، شاعر، موسیقی‌پژوه، استاد دانشگاه تهران و از درویشان گنابادی 

 باستانی پاریزی 

(مرداد ۱۳۳۲)

 

درنگی 

از 

میم حجری

 ۱

اکثریت با عوام است 
و
 قوام کار ملک
کی رسد جز با نهیب و قهر خود مختارها
 
معنی تحت اللفظی:
توده
 اکثریت جمعیت جامعه و جهان را تشکیل می دهد.
در حالیکه جامعه و جهان با غریو و غرش و خشونت و زورگویی مستقل های منفرد 
استحکام می یابد.
 
در همین اولین بیت این شعر شاعر،
دیالک تیک شخصیت و تاریخ (پله خانف)
به شکل دوئالیسم خودمختار و عوام بسط و تعمیم داده می شود و وارونه می شود.
 

 
خوزه ارتگا یی گاست
  ( José Ortega y Gasset)
 ( ۱۸۸۳ ـ ۱۹۵۵) 
 
محتوای طبقاتی این ادعای شاعر، همان محتوای طبقاتی تئوری فاشیستی نخبگان است که مؤسسش،
 خوزه اورتگا گاسه 
(فاشیست اسپانیایی و رفیق شفیق مارتین هایدگر فاشیست آلمانی)
 است.
 
توده در این تئوری، هیچکاره تلقی می شود و نخبه، همه کاره و تاریخساز.
 
بدین طریق
نقش تاریخساز توده انکار می شود و نخبه به مقام تاریخساز ارتقا داده می شود.
 
باستانی پاریزی 
نخبه را خودمختار (سووه رن، مستقل) می نامد.
 
شاعر
بیشک
از تعریف اختیار، مختاریت و خودمختاریت  خبر نداشته است.

اختیار (آزادی) در دیالک تیک جبر و اختیار وجود دارد و نقش تعین کننده در این دیالک تیک از آن جبر (ضرورت) است.

مراجعه کنید
به
دیالک تیک جبر و اختیار

زادگاه پیشوا، رهبر، شاهنشاه، شاه کبیر، قبله عالم، آریامهر، فرمانده، صدر اعظم ... 
و
کیش شخصیت (شخصیت پرستی)
همین جا ست.
 
 

 
رودُلف والتر ریچارد هِس 
 ( Rudolf Heß
( ۱۸۹۴ –  ۱۹۸۷)  

این تئوری در شعارهای اجامر فاشیستی مثلا در شعار هس «هیتلر یعنی آلمان و آلمان یعنی هیتلر» و امثالهم البسه عملی ـ اجرایی به خود می پوشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر