۱۴۰۳ فروردین ۳, جمعه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ج) جامعه شناسی دانش

 

 

پروفسور  دکتر والتر یوپکه

برگردان

شین میم شین 

 

۱

·      جامعه شناسی دانش، جریانی در جامعه شناسی بورژوائی است که در مرحله اول بحران عمومی سرمایه داری در آلمان پا به عرصه وجود نهاده است و عمدتا از موضع ایدئالیستی ـ ذهنی به بررسی مسائل زیرین می پردازد:

 

الف

·      به بررسی مسئله مربوط به رابطه وجود جامعتی و شعور جامعتی

 

ب

·      به بررسی مسئله مربوط به ایدئولوژی

 

پ

·      به بررسی مسئله مربوط به نقش روشنفکران در جامعه.

 

۲

·      جامعه شناسی دانش ظاهرا اندیشه های مارکس و انگلس را به خدمت می گیرد.

 

۳

·      نمایندگان جامعه شناسی دانش به شرح زیر بوده اند:

·      شلر، منهایم، گایگر، آدرنو، پلسنر.

 

۴

·      جامعه شناسی دانش در وهله اول به طرح دو مسئله زیر می پردازد:

 

الف

·      به طرح مسئله پیوند میان جامعه و ایده ئولوژی

 

ب

·      به طرح مسئله شروط اجتماعی کسب شناخت و اشاعه دانش.

 

۵

·      هر دو مسئله با رد شناخت مارکسیستی از خصلت تصویری شعور، بر مبنای تئوری اجتماعی و معرفتی (اکثر اوقات) ایدئالیستی ـ ذهنی به طرق زیر حل می شوند:

 

الف

·      از طریق پسیکولوژیزاسیون

·      (منهایم، آدرنو)

 

ب

·      از طریق بیولوژیزاسیون

·      (شلر و تا حدودی گایگر)

 

پ

·      و تا حدودی در چارچوب نگرش کلی تئولوژیکی واقعیت

·      (شلر).

 

۶

·      گرایش مربوط به قشر روشنفکر در جامعه شناسی دانش از اهمیت زیادی برخوردار است که به پیامدهای زیر منجر می شود:

 

الف

·      به انحلال (منحل گشتن) پیوند طبقاتی قشر روشنفکر

 

ب

·      به قائل شدن امکانات معرفتی خاص به قشر روشنفکر 

 

پ

·      به انکار خصلت طبقاتی شناخت اجتماعی

·      (منهایم، گایگر)  

 

۷

·      منهایم نفوذ و اعتبار خود را مدیون تئوری اش تحت عنوان «خصلت ایدئولوژی  شناخت توتال (کلی، تمامتی) است که به طور رلاتیویستی هر شناختی را بی اعتبار و بی ارزش می سازد و همزمان با طرح نظری مبنی بر «ترکیب پویای» (سنتز دینامیکی) نقطه نظرهای طبقاتی متضاد، به وسیله «روشنفکران معلق آزاد»  (روشنفکرانی که بر فراز طبقات اجتماعی شناورند)، به توسعه جانبداری ضد مارکسیستی توهم آلود از سیاست آشتی طبقاتی در امپریالیسم و به توسعه جانبداری از توهمات خود روشنفکران بورژوائی می پردازد.

 

۸

·      تئوری منهایم برای اثبات بطلان ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی و برای قلمداد کردن آن به مثابه شعوری مبتنی بر فاکتورها و علل سوبژکتیو مورد استفاده قرار می گیرد.

 

۹

·      ایدئولوگ های بورژوائی و جناح راست احزاب سوسیال ـ دموکرات با تکیه بر تئوری منهایم، بر پیشانی ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی مهر ایدئولوژی قرن نوزدهم را می کوبند.

 

۱۰

·      علاوه بر این با تعبیه تضادی میان علمیت و ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم کوشش می شود تا خصلت علمی مارکسیسم ـ لنینیسم زیر علامت سؤال برده شود و مورد انکار قرار گیرد.

 

۱۱

·      حضرات در این جانبداری از جامعه بورژوائی مدرن فراموش می کنند که فلسفه مارکسیستی بوده که منشاء و توسعه اندیشه ها، نظریات و امثالهم را به طور علمی کشف کرده و مورد پژوهش قرار می دهد و به توضیح آنها برمبنای مناسبات جامعتی مادی تاریخی می پردازد و بدین طریق به تعیین جایگاه و نقش ایدئولوژی در جامعه، به ویژه در جامعه بورژوائی و نقش ایدئولوژی سوسیالیستی ـ کمونیستی نایل می آید.

 

۱۲

·      ایدئولوژی مارکسیستی ـ لنینیستی یعنی خود مارکسیسم ـ لنینیسم طبیعت علمی دارد.

 

 

·      مراجعه کنید به آموزه ایدئولوژی.

 

آموزه ایده ئولوژی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8972

 

پایان

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر