۱۴۰۱ دی ۸, پنجشنبه

درنگی در انقلاب اسلامی تحت رهبری حضرت محمد (۱)

Ibn khaldoun-kassus.jpg

(۷۳۲ هجری قمری ـ ۸۰۸ هجری قمری)

(۱۳۳۲ میلادی - ۱۴۰۶ میلادی)

میم حجری

اگر تاریخ ابن خلدون جلد اول را خوانده باشی 

می بینی 

به زعم این تاریخ نویس عرب زبان 

آن چه به نام اعراب حتا مذهب شان وجود دارد

 به همت ایرانیان بوده است و خود جز شمشیر زدن و دزدی هیچ نداشتند.

 ناصر آقجری


 ما این جمله ناصر آقاجری را نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم تا به کشف درجه حقیقت نظر او نایل آییم:

۱

اگر تاریخ ابن خلدون جلد اول را خوانده باشی 

می بینی ...

 

این طرز تفکر ناصر

 (و نه فقط ناصر) 

را 

می توان طرز «تفکر» اسکولاستیکی نامید.

در حوزه های علمیه هم همین  طرز «تفکر» اسکولاستیکی تدریس می شود:

در طرز «تفکر» اسکولاستیکی، 

 به عوض تجزیه و تحلیل فلسفی، علمی و امپیریکی چیزی، 

آیه ای، روایتی، حدیثی از قران و این و آن ذکر می شود و قال قضیه کنده می شود.

همین طرز «تفکر» اسکولاستیکی 

در کشور ما 

(و نه فقط در کشور ما)

از حوزه های علمیه به حوزه حزبی منتقل شده است.

با این تفاوت که جای قرآن را آثار مارکس و انگلس و لنین و استالین و تروتسکی و غیره گرفته است و جای آیات و روایات و احادیث و اخبار را بریده هایی از آثار کلاسیک ها و یا علما و شعرا گرفته است.

 

ناصر آقاجری

از ۱۲۴۰۰۰ پیامبر، به سراغ حضرت جرجیس رفته است.

به سراغ مورخی رفته است

که ۶۰۰ سال قبل راجع به دین اسلام ابراز نظر کرده است.

 انگار هر چه حضرت جرجیس نوشته، وحی منزل است.


این ترفند استدلالی و اثباتی توسط علما و ادبای فئودالی و درباری هم به خدمت گرفته شده است:

نقل خرافات شرق شناسان امپریالیستی به عوض تحلیل مارکسیستی شرق و شرقیات.

 حتی علمای حزب توده 

مثلا

احسان طبری

از پیروان طرز «تفکر» اسکولاستیکی اند.

مثال:

احسان طبری

زحمت تحلیل مستقل اشعار مثلا حافظ و خیام و غیره را به خود نمی دهد.

فقط به تکرار مکانیکی نظرات شرق شناسان غربی قناعت می ورزد.

                                                                 

سیری در پژوهش طبری

حافظ و خیام

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2076

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2077

 

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2078

 

۴

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2079

 

پایان


این
طرز «تفکر» اسکولاستیکی

با روح مارکسیسم

منافات دارد.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر