۱۴۰۱ آذر ۱۸, جمعه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۷۳)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین
 

۴

سهراب

از سوی دیگر

 دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت

 را

به شکل دیالک تیک قصه گو و تراژدی بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت (قصه گو) می داند.

 

این ترفند سهراب اما به چه معنی است؟

 

۵

این ترفند سهراب

 اولا

 باز هم به معنی تبرئه پور و پدر است.

وقتی همه کاسه ـ کوزه ها بر سر حکیم طوس خرد و خراب شوند، آنگاه کمترین تقصیری برای پور و پدر باقی نمی ماند.

چون به زعم سهراب، اگر سوبژکت تراژدی اراده نمی کرد، رزم پور و پدر پایانی خوش پیدا می کرد.

به نظر سهراب تقصیر فردوسی است که رویاروئی پور و پدر پایان تراژیک پیدا کرده است.

 

۶

سهراب

 اما با مطلق کردن قطب سوبژکتیو، یعنی قصه گو،

 قطب اوبژکتیو دیالک تیک اوبژکتیو ـ سوبژکتیو را تا حد هیچ و پوچ تنزل می دهد.

 

این بدان معنی است که بینش سهراب سوبژکتیویستی   است.

او فکر می کند که فردوسی و هر هنرمندی مختار مطلق است و قصه را هر طور که میل و هوسش ایجاب کند، می چرخاند و بدان پایان خوش و یا تراژیک می دهد.

 

در قاموس سهراب در ورای قصه گو،

واقعیت عینی قدر قدرت قانونمندی وجود ندارد، تا اراده خود را به حکیم قصه گو دیکته کند.

 

۷

این بدان معنی است که سهراب جوان از دیالک تیک جبر و اختیار بی خبر است و نمی داند که هنرمند در داربست همین دیالک تیک به خلق اثر هنری خود می پردازد.

این بدان معنی است که سهراب جبر هستی را، یعنی واقعیت قدر قدرت عینی را هیچ می پندارد و اختیار هنرمند را مطلق می کند.

این به معنی باور به وولونتاریسم (اراده گرائی) است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر