۱۴۰۱ آذر ۲۴, پنجشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۷۰)


 
میم حجری

 

هانا آرنت
اصلا نمی داند که حقیقت و صداقت به چه معنی اند.
هانا
معشوقه فاشیستی به نام هایدگر بود.
بعد رفت به امریکا و علامه شد و به عوامفریبی پرداخت.
تشکیلات دروغ و راست وجود ندارد.
راست و دروغ ضمنا ربطی به حقیقت ندارد


فاشیست های ایتالیلیی اند
در ایتالیا
فاشیست ها حکومت می کنند



نه.
شنگولیان و رندان و خراباتیان و غیره
عمدتا مست و لاابالی اند.
بخشی از اشرافیت فئودالند.
رو راستی کجا بود.
خود سعدی
فقیه است.
زاهد است.
حافظ
ارباب برده دار است و بهترین دوست تیمور لنگ است.


ترجمه اش کرده ایم.
درد این است که شهریاران نمی خوانند.
مطالب مارکسیستی را فقط اجنه می خوانند.
آدم ها دنبال عکس اند و بی اعتنا به اندیشه اند.


مگر در طویله جنقوری جنایت
امنیت هست؟
سری به خاوران بزنید تا ارشاد شوید.
بی نیاز از شلاق و شکنجه.

استقلال به چه معنی است؟



نه.
خدا
انعکاس انتزاعی ـ آسمانی اعضای طبقات حاکمه در ایینه آسمان است.
خدا عکس انتزاعی همین لاشخورهای جماران و روسیه و امریکا و اروپا ست


تأملی در معیارها

مگر هیئت های حاکمه در امریکا و اروپا و غیره
علامه اند؟
مگر بوش ابن بوش
اصلا
سواد داشته است؟
ترامپ اصلا شعور ندارد
معیارها سوبژکتیو نیستند
اوبژکتیوند
طبقاتی اند.
طبقات حاکمه هر خری را
می توانند امام و رهبر کنند و عکسش را در کره قمر به خلایق خر نشان می دهند.



اجرام که ساکنان این ایوانند
اسباب ترددخردمندانند
هان تا سررشته ی خردگم نکنی
کآنانکه مدبرند سرگردانند
خیام
هی خیام
اجرام سماوی اسباب تخیل منجمان سرگردانند
و نه خردمندان به سامان.
قیاس به نفس مفرما.
خردمندان خر نیستند تا سرگردان باشند.
خر حتی بر خلاف منجمان سرگردان نیست.

خودخواهی
امری غریزی ـ طبیعی است.
بدبختی در روزگار کنونی
خودستیزی است.

خودستیزی
محتوای مشترک مهم جریانات فاشیستی، فوندامنتالیستی، نیهلیستی و آنارشیستی و اولیگارشیستی است.
خودستیزی
همشیره خرد ستیزی است


شنگولیان و رندان و زاهدان
غلام همت شنگولیان و رندانم
نه زاهدان که نظر می‌کنند پنهانت!
سعدی

هی سعدی
شنگولیان و رندان
به لحاظ تعلقات طبقاتی
فرقی با زاهدان ندارند.




زنان (و نه فقط زنان)
در ان واحد
تحت ستم هر دو جناح طبقه حاکمه در طوایل برده داری و فئودالی و سرمایه داری اند.
خرم ان روز
که
پرولتاریا برخیزد
و
فاتحه بلند بالایی بر جامعه طبقاتی به طور کلی
بخواند و بشریت از ستم آزاد شود.


ستم و سرکوب
نه
چیزی سوبزکتیو
بلکه چیزی اوبژکتیو است.
ستم و سرکوب
نشانه تشدید تضادها در جامعه میان توده و طبقه حاکمه است.
طبقه حاکمه برای حفظ امتیازات طبقاتی خود
مخالفین را سرکوب می کند.
این
نه
خاص جنقوری جنایت است
و
نه
ربطی به لیاقت کسی دارد
و
نه
جان کندن حاکمیت کذایی است.
زد و خورد بالایی ها با پایینی ها ست.


شعار مرگ بر دیکتاتور
شعاری امپریالیستی
برای عوامفریبی و خر پروری است.
در ایده ئولوژی امپرالیسم
سران طوایل امپریالیستی
مثلا سران امریکا و کشورهای اتحادیه اروپا و ژاپن و کره جنوبی و غیره
دموکرات قلمداد می شوند.
چون با رأی گیری فرمال و بند و بست با احراب سیاسی متلون طبقه حاکمه روی کار می آیند و چه بسا ۱۶ سال صدر اعظم می شوند.
ولی
سران کشورهای دیگر
بی اعتنا به سیستم اقتصادی ـ سیاسی حاکم
دیکتاتور حا زده می شوند:
در این نوع از عوامفریبی
هم
کاسترو دیکتاتور جا زده می شود و هم پوتین
هم
مجمدرضاشاه
و
هم
سیدعلی
هم
رهبر حزب کمونیست چین
و
هم
پینوچه و هیتلر و موسولینی و فرانکو



معاون پارلمان خیلی خیلی دموکراتیک اتحادیه اروپا در خروج از هتلی با خورجینی از اسکناس اعلی (۷۰۰ هزار یورو) دستگیر شده و در خانه اش بیش از یک و نیم میلیون یورور اسکناس اعلی کشف شده و سرنگون شده و حتی به زندان افتاده است.

حقیقتش اینه که هیچ‌کس نمیخواد تو رو از تنهایی در یباره،
فقط میخوان خودشون تنها نباشن!
شاپرک

تنهایی به معنی بیکسی نیست.
تنها = تن ها
هر کس دیالک تیکی از من درونی و من برونی (من فکری و من مادی)
است.
من فکری = نتیجه انعکاس و حفظ و سیو (ذخیره) تجارب شخصی و نوعی از جهان برونی و یا مادی.
یک روز زندگی کنی
با تجارب ان یک روز
می توانی ماه ها تنها باشی.
دیدار و همنشینی افراد
بنا بر عادت و عشق و احتیاج و جدال و لجاج است و ربطی به تنهایی ندارد.
بخش اعظم دیدارها و همنشینی ها
بی محتوا و بی معنی اند و چه بسا به معنیو اتلاف اوقات گرانبها هستند.

فلسفه رابطه افراد با سگ باید مشخصا بررسی شود.
محتوای رابطه شبان با سگ با رابطه لومپن با سگ و یا با رابطه پیر ضعیف و نابینا و بیکس با سگ و رابطه کودکان با سگ یکسان نیست.

کسی برای خود آدم نمیاد هر کسی منظوری داره حتی این گربه من
فرهود

گربه با سگ و خر فرق دارد.
گربه
کاراکتر خاص خود را دارد.
گربه هرگز تن به تمکین کسی نمی دهد.
گربه خودکفا و خودفرما وخودمختار است.
گربه
حتی اگر تن به همزیستی با کسی بدهد،
شباهنگام
از خانه بدر می زند و به شبگردی و شکار و مرزبندی حریم خویش و جنگ و ستیز با گربه های دیگر بر سر حیطه نفوذ و جفتگیری و غیره می پردازد.
ما صدها قصه راجع به گربه ترجمه و منتشر کرده ایم
که اجنه خوانده اند و گربه شناسی شان رشد کرده است



لائوتسه
اگر به نظر دیگران راجع به خودت اعتنا کنی،
مادام العمر
اسیرشان خواهی ماند.

هی لائوتسه
اندیشیدن به اندیشه از هر نوع
تنها ره رهایی از خریت و اسارت است.
فقط خران
به نظر این و آن بی اعتنا می گذرند
و
نه خردمندان و سگان.
خردمندان
اهل خوداندیشی اند
و
سگان
اهل خودپارسی




نفی دیالک تیکی
معنی دیگری دارد.
در نفی دیالک تیکی
نو
کهنه
را
به طور مکانیکی از بین نمی برد.

بلکه جنبه های منفی و مخرب و مزاحم کهنه را نقد و حذف می کند
و
جنبه های مثبت و حیاتمند کهنه
را
حفظ می کند و حتی توسعه می دهد.

نفی دیالک تیکی
مبتنی بر دیالک تیک پیوست و گسست است.
این دیالک تیک
یونیورسال است:
هر جوانه،
هر جوجه،
هر پیله،
هر توله
و
هر فرزند
به نفی دیالک تیکی مادر و پدرش می پردازد.
کریم هم می دانست:
انما اولادکم ... فتنه عدم لکم.
توله های تان
اسباب آزمایش شما و دشمنان تان هستند



فوتبال و سجده
هی گشت عرشاد کجایی تا شویم ما نوکرت؟

ما باید میان سلطنت طلبیسم و سطل ننه ات طلبیسم
تفاوت بگذاریم
سطل ننه ات طلب ها
اولا
صد دسته اند
ثانیا
از فرط بیسوادی موضع ضد شازده دارند
اصلا نظرات شازده را نمیفهمند
چه بسا
شاه را هم قبول ندارند.
در عوض طرفدار پدر بیسواد و فئودال شاهند
به لحاظ سطح سواد
فرقی با حزب اللهی ها ندارند



حکومت جنقوری جنایت در واقع حکومت تجار بازار است.
رابطه روحانیت با بازار
رابطه ای ارگانیک است.
۹۹ در صد زنان آخوندها دختران بازاری ها هستند

رفاقت = دوستی متعالی.
رفاقت = دوستی مبتنی بر آرمان و ایدئآل مشترک




فوتبال فرانسه و مراکش
فرانسه
آسمان صافِ مراکش را تاریک کرد
حریف

مسابقه فوتبال
چه ربطی به مراکش و فرانسه دارد؟

این مسابقه
در واقع
نه بین مراکش و فرانسه،
بلکه بین دو تیم از قاره اروپا بوده است.
دو تیمی که البسه آبی و قرمز در بر کرده بوده اند.
تیم های فوتبال
خصلت ملی ندارند.
فوتبال
شبیه مذهب است
که ملیت سرش نمی شود.
هدف مذهب و فوتبال
توجیه استثمار توده توسط طبقه حاکمه از طریق استحمار توده است.

این مراکشی های کذایی
عمدتا
در اروپا زاده شده اند، تربیت شده اند و میلیونر شده اند.
چه بسا حتی عربی بلد نیستند.
چه بسا از عرب محسوب شدن ننگ دارند.
فریب رسانه های عوام فریب را فقط ساده لوحان و خران می خورند
و
نه
خردمندان و سگان.

فردوسی و جنگ
فردوسی و آنتی فاشیسم
فردوسی و هومانیسم


رفاقت؟
دوست را باید میان خلق مریخ جست.
در سراسر زمین غمین
دوستی یافت نمی شود.
رفیق در کره مریخ حتی نیست.
 رفیق چیست؟

درنگی در فلسفه فوتبال

فوتبال
اسباب غارت مالی و فکری خلایق بدبخت است.
فوتبال
اسباب خرپروری است.
فوتبال
توطئّه ای امپریالیستی
برای جایگزین سازی مبارزه طبقاتی با مبارزه فوتبالیستی ـ بند تنبانی است.
اصلا دلیل برگزاری جام جهانی در زمستان انهم در قطر چیست؟
هدف امپریالیسم این است
که
پس از تخریب مادی کشورهای عربی
با فوتبال به تخریب ایده ئولوژکی سکنه این ویرانه ها نایل آید.

در خاک قطر
هم
امپریالیسم امریکا پایگاه نظامی دارد
و
هم
امپریالیسم فرانسه پایگاه و آموزشگاه نیروی هوایی دارد.
لیبی از خاک قطر بمباران شده است.
طایفه حاکمه در قطر
هزار رنگ دارد:
قطر
. اصولا
مرکز فعالیت سران طرفدار اخوان المسلمین
یعنی فوندامنتالیسم سنی است.
از قطر
رسانه الجزیره
به خرپروری اعراب اشتغال دارد.
قطر
ضمنا سازنده و فروشنده قصرهای مجلل به خرپولان امپریالیستی و اولیگارشیستی ـ روسی و سلاطین فاسد اروپایی فراری و تحت تعقیب قانونی و غیره است.
قطر
بهترین روابط را با باندهای فوندامنتالیستی ـ اسلامی و عردوغانی و جنقوری اسلامی دارد.
بی دلیل نیست که در قطر بمبی منفجر نمی شود.
 


از ۲۶ نفر بازیکن مراکشی ۸ نفرشان در تیم های فوتبال مراکش هستند.
بقیه در کشورهای امپریالیستی تربیت شده اند و بازی می کنند و میلیونر شده اند.
فوتبال اسباب عوامفریبی است.
فوتبال اسباب استثمار و استحمار همزمان است


 
ربطی به انگلیس ندارد.
این روند و روال سابقه ای چند هزار ساله دارد.
خودی است و نه خارجی.



خانه از پای بست ویران است.
خلایق پیرتر می شوند
ولی نه خردمندتر.
بلکه چه بسا خرتر.


پس چرا میلیاردها دلار از ثروت مردم را به بانک های امپریالیستی منتقل کرده ای؟
 این خدمت به مردم است؟

متاسفانه تو این زمان به سازماندهی شدیدا نیاز داریم
آیدا

در این ۴۳ سال
جامعه را به طویله تبدیل کرده اند.
سطح شعور مردم در زمان شاه
بالاتر از اکنون بود.
بدون شعور سیاسی
نمیتوان حزب سیاسی تشکیل داد.
احزاب سیاسی ما اصلا حزب نیستند
طویله اند.




به همین برکت قسم، یه آشنایی بدون اینکه خنده‌اش بگیره زل زد تو چشمام گفت:
«هیچ کشوری قد ایران آزادی نداره، نظام انقد به مردم آزادی داده که قدر نمیدونن، همینه که الان اینجوری وحشی شدن»
فاطمه

اگر حریف کور و کر و خر نبوده
دستش را بگیر و ببر به خاوران
تا ببیند که چقدر آزادی هست




روحانیت
هم
روشنفکر جامعه برده داری، فئودالی و حتی سرمایه داری بوده و است
و
هم
عضو و جزو طبقات اجتماعی برده دار و فئودال و سرمایه دار است.
قدمت روحانیت به هزاران سال قبل می رسد.
روحانیت از جنس کنه است
هم ماندنش مرگ اور و مهلک است
و
هم
کندنش



دیوانه و عاقل
من
دریافته ام که می توان در آن واحد هم دیوانه بود و هم سالم.
خود من
اکثر اوقات سالمم
فقط
با دیدن تو
دیوانه
می شوم.
فرنگی عقب مانده

اولا
ضد دیالک تیکی دیوانه
عاقل است و نه سالم.
دیوانه که بیمار و علیل و ذلیل و زمینگیر نیست.
دیوانه از قضا خیلی هم زبر و زرنگ و چابک و چالاک است.
ثانیا
فقط تو نیستی که با دیدن جانان
جنون می گیری.
مجنون معروف ضدها سال قبل
با دیدن لیلی
جنون گرفته است و سر به بر وبیابان گذاشته است.
بشر در بستر دیالک تیک عقل و غریزه به سر می برد.
اگر خانه عقل خراب شود
و
غریزه مسلط گردد
جنون آغاز می شود.
جنون = تبعید عقل از خطه اندام و یکه تازی غریزه


مرگ را میپذیریم
که ادامه زندگی است
اعدام را نه
که نابودی باور انسانی است
عشق را می ستاییم‌
که شور زندگی است
تجاوز را نه
که نابودی روح آدمی است
لمس مرگ در هر صبحگاه
و دیدن فقر در خیابانهای شهر
جسارت اقدام میخواهد
شجاعت اعتراض
سیروس وطنی

الشعراء کذاب.
شعرا به قول کاتب قران
مشتی دروغگو هستند.

اولا
مرگ
از کی تا حالا و کجای دنیا
ادامه زندگی است و نه پایان زندگی؟
شاعر دوئالیسم دیرآشنای حیات و ممات را منکر است.
چه رسد به وقوف به دیالک تیک حیات و ممات که مولانا حتی ازش خبر داشته است:
از جمادی مردم (مرگ) و نامی (نبات) شدم (حیات)

ثانیا
اعدام
زیرمفهومی از زیر مفاهیم مرگ است
فرمی از فرم های مرگ است.
اعدام
از کی تا حالا و کجای دنیا
نابودی باور انسانی است؟
حرفه شعرای جنقوری
خرافه سرایی، خردستیزی و خر پروری است.

در میان همه دنیاهایی که بشر خلق کرده است
دنیای کتاب عظیم ترین شان است
هاینریش هاینه

هی هاینه
کتاب
چیزی جز انعکاس جامعه و جهان نیست.
کتاب
حکم عکس را دارد.
کتاب
حکم عکسی از اصلی به نام جامعه و جهان و مافیها را دارد




منظور از سلطلنت طلب ها چیست؟

اولا
سطل ننه ات طلب ها
صدها بار مترقی تر از جنقوریان فوندامنتالیستی و هوادارانشان هستند.

ثانیا
شاه
شخصیتی انقلابی ـ بورژوایی بوده است.
انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی سفید
اولین انقلاب در تاریخ کشور بوده است.
اوپوزیسیون شاه
خواه و ناخواه و آگاه و ناخودآگاه
فئودالی ـ ارتجاعی بوده است.

ثالثا
سطل ننه ات طلب ها
همگون و همرأی و همسنگر و یکپارچه نیستند.
مثل بقیه دکاکین سیاسی جنقوری
دهها دسته اند و هر کدام ساز دیگری می زنند

رابعا
سطل ننه ات طلب ها
اصلا سلطنت طلب نیستند.
سطل ننه ات طلب ها
عینا و عملا
مخالف شاه و انقلاب سفید و انقلاب به طور کلی اند.

شرط درک مردم شنا در ابشان

برای درک بقیه باید تو همون آبی شنا کنی که غرقشون کرده!
فرنگی
من از او پرسیدم:
مغز خر سیری چند؟
چرا وبه چه دلیل؟
پیش شرط درک و توضیح هر چیز و هر کس
نه
تجربه بیواسطه شرایط حیاتی و مماتی و هستی و نیستی آن کس و ان چیز
بلکه تجزیه و تحلیل حد اقل تجربی شرایط فوق الذکر است.
مثال
برای درک خر
حتما نباید در طویله زیست و یا مثل خر کاه و جو خورد و عرعر کرد.
آدمی
در طول توسعه صدها هزار ساله خود
مغز اندینشده و شناسنده
کسب کرده است.


جنقوری فوندامنتالیستی



صمد بهرنگی و دار و دسته اش و مجاهدین جولیانی مولیانی
نماینده انارشیسم بوده اند.
مخالف خرکی دولت و قانون به طور کلی بوده اند.

هی حریف حواسپرت.
عاقل
که ترور نمی کند.
عاقل
روشنگری علمی و انقلابی میکند

این زباله ها نماینگان فئودالیسم بوده اند
درست به همین دلیل
مخالف انقلاب ضد فئودالی سفید بوده اند.
مؤلفین کتاب انقلاب سفید به مثابه مانیفست انقلاب ضد فئودالی
اینها را به درستی
ارتجاع سیاه نامیده بود.
پیروزی عنگلاب اسلامی
به معنی شکست انقلاب سفید بوده است

البته
جلادان انقلاب سفید
مجبور به اجرای وصایای انقلاب سفید شده اند.
عیران
اکنون
کاپیتالیستی تر از ایران در زمان شاه است.
خود انقلاب سفید
هم
به معنی اجرای وصایای بخش ضد فئودالی برنامه حزب توده خفته در خون
بوده است.
به قول مارکس
جلاد هر انقلاب
مجری مجبور وصایای انقلاب مغلوب است.


انقلاب همیشه طبقاتی است و نه جنسیتی. منظور امپریالیسم از انقلاب زنان عنگلاب زنان است


اندیشیدن ربطی به شادی و غم ندارد.
مثلا هیئة تحریریه دایرة المعارف روشنگری
سالی یکبار هم لب به خنده باز نمی کنند
ولی علیرغم ان می اندیشند.
غم و اشدی
پدیده های پسیکولوژیکی اند و ربطی به تفکر ندارند.
نیچه
خاتم الفلاسفه فلسفه امپریالیستی (بورزوازی واپسین مرتجع) است.
نیچه
فیلسوف کج و کوله فاشیسم است.
لاطائأات نیچه
در زمان هیتلر
در مدارس تدریس می شدند.

نیچه
زمینه فکری و فلسفی لازم برای کشتار زحمتکشان و خلق ها و یهودیان
را
فراهم اورده است.
بانی فکری هولوکاوست نو جنگ های جهانی اول و دوم
نیچه بوده است.
نیچه
مؤسس ایراسیونالیسم (خردستیزی)، نیهلیسم اخلاقی ۰اخلاق ستیزی)، یهودی ستیزی و توده ستیزی و کمونیسم ستیزی و حتتی پست مدرنیسم بوده است


منظور از خصلت طبقاتی انقلاب
این است
که
انقلاب نتیجه مبارزه بین طبقات اجتماعی است
و
نه
نتیجه مبارزه بین زنان و نران
و
نه
نتیجه مبارزه بین شیعه و سنی
و
نه
نتیجه مبارزه بین سیاه پوست و سفید پوست


گاو خدمتگزار

انقلاب؟
انقلاب
را
شاه نور به گور کرده بود.
خمینی
عن گلاب کرده است.
تفاوت بین انقلاب و عنگلاب
از زمین تا آسمان است.

 بحث
بر سر مفهوم انقلاب
است.
انقلاب زنانه و نرانه
وجود و معنی ندارد.

انقلاب بورزوازی بر ضد اشراف فئودال
مثلا انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ وجود دارد.
انقلاب پرولتری بر ضد بورژوازی
مثلا انقلاب اکتبر در سال ۱۹۱۷
وجود دارد.

زنان
در انقلابات نقش مهمی بازی می کنند.
اگر زن باشند و نه زباله.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر