۱۴۰۱ آذر ۲۸, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (پ) پوزیتیویسم و نئوپوزیتیویسم (۷)

  

 پروفسور دکتر مانفرد بور

پروفسور دکتر گئورگ کلاوس

برگردان

شین میم شین

  

۶۷

 کورت فریدریش گودل

(۱۹۰۶ ـ ۱۹۷۸)

از نمایندگان نئوپوزیتیویسم و از ریاضی دانان و منطقیون قرن بیستم

 

·    مفهوم منطقی ـ نئوپوزیتیویستی جمله نما و یا مسئله نما در تضاد آشکار با پیوندهای عینی ـ واقعی و واقعی قرار دارد.

 

۶۸

·    از این روست که در سالهای اخیر نمایندگان نئوپوزیتیویسم به طرق مختلف تلاش کرده اند، تا تعاریف دیگری از این مفهوم سرهم بندی کنند که با حقایق امور علمی بدیهی اینچنین در تضاد آشکار قرار نداشته باشد.

 

۶۹

·    در هر فلسفه واقعا علمی مفهوم کیفیت نقش مرکزی به عهده می گیرد.

 

۷۰

·    ولی نئوپوزیتیویسم این مفهوم را به سادگی از عرصه فلسفی دور می اندازد و کیفیت ها را چیزهای شخصی، فردی صرف و کاملا سوبژکتیو قلمداد می کند.

 

۷۱

·    در قاموس نئوپوزیتیویسم، در روابط میان انسان ها تنها ساختارها هستند که نقش بازی می کنند.

 

(ساختار 

(استروکتور)   

عبارت است از مجموعه روابطی که عناصر یک سیستم را به هم پیوند می دهند.

  این مقوله در چارچوب های دیالک تیکی مختلفش،

یعنی

در

 دیالک تیک ساختار و سیستم

و

در

 دیالک تیک ساختار و فونکسیون

 وجود دارد.

مترجم)

 

الف

·    زبان می تواند فقط ساختارها را و لذا تنها جایگاه این کیفیت ها را در داربست این ساختارها دریابد.

 

ب

·    از خود کیفیت ها نمی توان خبر داد.

 

پ

·    هر انسانی در این چنین ساختارها (ساختاری که به وسیله زبان یک علم دسترس پذیر می شود) تجارب کیفی شخصی خود را قرار می دهد.

 

۷۲

·    این به معنی انکار کیفیت های عینی، انکارعینیت هر علم و به معنی سوبژکتیویزاسیون کامل آنها ست.

 

(زبان

 عبارت است از سیستم علائم لفظی بالنده ناشی از نیازمندی های حیات جامعتی و کردوکار تولیدی که به تشکیل افکار در روند شناخت واقعیت عینی به وسیله انسانها کمک می کند و تبادل افکار و تجارب عاطفی میان آنان و ثبت و حفظ دانش حاصله را ممکن می سازد.

زبان صوتی

 همراه با تفکر

 تحت تأثیر تعیین کننده کار جامعتی پدید آمده است.

ما این مقوله فلسفی مهم را مستقلا و مفصلا توضیح خواهیم داد. 

مترجم)

 

۷۳

·    نئوپوزیتیویسم برای زبان دو فونکسیون قائل می شود:

·    فونکسیون علامت گذاری و فونکسیون خبردهی.

 

۷۴

·    فونکسیون علامت گذاری به تنظیم دو طبقه زیر می پردازد:

·    طبقه نتیجه ها و طبقه علائم زبانی.

 

۷۵

·    خبردهی حاوی چیزی جز آنچه که در آن رابطه به وسیله متغیرها قابل بیان است، نیست.

 

۷۶

·    هرکس در این متغیرها نتیجه های شخصی و سوبژکتیو خود را به مثابه ثابت ها قرار می دهد.

 

۷۷

·    نئوپوزیتیویسم بر پیشانی کلیه مسائل مهم که در تاریخ فلسفه نقش بازی کرده اند، مهر «مسئله نما» می کوبد و راهی سطل آشغال می کند.

 

۷۸

·    آنگاه برای فلسفه موضوع دیگری غیر از تحلیل منطقی زبان باقی نمی ماند:

·    اما نه تحلیل زبان های واقعی مشخص، بلکه تحلیل «ساختار ترتیب سلاسل ممکنه عناصر علامتی مفروض».

 

۷۹

·    بدین طریق (به طرزی کاملا «منطقی») زبان نیز از شرایط عینی خود ایزوله و مجزا می شود و به طور ایدئالیستی و نهایتا ایراسیونالیستی مطلق می گردد و وظیفه اصلی فلسفه سرهم بندی کردن سینتاکس «نظام های مرحله ای» از این دست اعلام می شود:

·    سینتاکس چنین «زبانی» عبارت است از ساختار «سیستم نمودارسازی» مربوطه.

 

۸۰

·    ضمنا ادعا می شود که معنی هر جمله نه به واسطه پیوند های واقعی که آن جمله منعکس می کند، بلکه به واسطه طبقه جملات غیرتحلیلی که از آن جمله قابل استخراج است، تعیین می شود.

 

۸۱

·    از آنجا که کلیه جملات منطق و ریاضیات، تحلیلی اند و لذا تنها می توان جملات تحلیلی را از آنها استخراج نمود، دو باره این نتیجه به دست می آید که  منطق و ریاضیات ـ بر طبق این نظریه ـ به لحاظ عینی توخالی اند و در مورد واقعیت عینی حرفی برای گفتن ندارند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر