۱۳۹۹ دی ۲۴, چهارشنبه

درنگی در شعری از هوشنگ شفا تحت عنوان «یاغی» (۲)

هوشنگ شفا | Diskographie | Discogs
 
 
ویرایش و درنگ
از
یدالله سلطان پور
 
یاغی
(۱۳۵۸)

یاغی عنوان این شعر شفا ست که در سال ۱۳۵۸ یعنی پس از شکست انقلاب سفید و پیروزی عنگلاب اسلامی منتشر شده است.

یاغی

واژه ای مغولی

است

و

به

معنی سرکش، نافرمان، متمرد و گردنکش

است.

 

یاغی

از مفاهیم مناسبات تولیدی قبیلتی و فئودالی است.

در

ایده ئولوژی فئودالی

نخبه سلحشور

تحت عناوین مختلف 

ایدئالیزه می شود

و

جامعه و توده

فراموش می گردد.

این شعر شفا فرم ترانه هم به خود گرفته و به ویژه در افغانستان محبوبیت کسب کرده است.

 

https://www.youtube.com/watch?v=7u4t7vxdQuY


مفاهیم یاغی، طاغی و عاصی

همگی

مهر مناسبات تولیدی قبیلتی و فئودالی بر پیشانی دارند.

 

۱

برلبانم غنچه لبخند  پژمرده است

نغمه ام دلگير و افسرده است

نه سرودي نه سروري  نه هم اوازي نه شوري

زندگي گويي ز دنيا رخت بر بسته است

يا كه خاك مرده روي شهر پاشيده است 

 

معنی تحت اللفظی:

لبخند بر لبانم پژمرده

و

نغمه ام دلگیر و افسرده است.

از

سرود و سرور و هماواز و شور

 اثری نیست.

انگارجهان شده گورستان

و

خاک مرگ بر شهر پاشیده شده است.

 انعکاس جامعه و جهان در آیینه ضمیر شاعر، از این قرار است.

 جامعه و جهان

از 

دید شاعر

گورستان

است

و

نه

ارگانیسمی (اندامی) زنده و پویا و پاینده و توسعه یابنده.

 

باید دقت داشت که این شعر در قرن بیستم سروده شده است و نه در قرون وسطی.

در قرن تحولات جامعتی و جهانی غول آسا و نه در جامعه دستخوش رکود فئودالی.

در قرن انقلابات جامعتی و رهایی بخش ملی، جنگ های جهانی و فروپاشی سیستم مستعمراتی.

 

۲

اين چه اييني چه قانوني چه تدبيري است

من از اين ارامش سنگين و صامت عاصي ام ديگر      

من از اين اهنگ يكسان و مكرر عاصی ام ديگر

 

معنی تحت اللفظی:

من از این آیین و قانون و تدبیر و آرامش سنگین و ساکت و آهنگ یکنواخت و یکسان عاصی ام.

محتوای این بند شعر هم همان محتوای بند قبلی آن است.

یاغی

اکنون

با

مفهوم خویشاوندش، عاصی جایگزین شده است.

۳


من سرودي تازه مي خواهم

جنبشي شوري نشاطي نغمه اي 

فريادهاي تازه می جويم

 

معنی تحت اللفظی:

من سرود و جنبش و شور و نشاط و فریادهای تازه می خواهم.

یاغی و عاصی

چیزهای تازه می خواهند.

 

تازه 

هم

می تواند فرمال و صوری باشد و هم محتوایی و ماهوی.

هم

جنبش کارگری ـ کمونیستی

جنبشی تازه 

است

و

هم

جنبش فئودالیستی - فاشیستی ـ فوندامنتالیستی.

 

ایندو جنبش تازه

اما

ماهیتا 

ضد یکدیگرند:

جنبش کارگری ـ کمونیستی

جنبشی انقلابی و خلقی

است

ولی

جنبش فئودالیستی - فاشیستی ـ فوندامنتالیستی

جنبشی ارتجاعی و ضد خلقی

است. 

هر گردی، گردو نیست.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر