۱۳۹۹ دی ۲۴, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اخلاق (مورال) (۱)

Woman having a demon and an angel besides her 

پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

شین میم شین

 

۱

·      اخلاق  به فرمی از شعور اجتماعی، مجموعه نظرات اخلاقی و هنجارهای اخلاقی اطلاق می شود که راهنمای رفتار و عمل انسانها هستند.

 

۲

·      واژه لاتینی «مورال» که ما به اخلاق ترجمه می کنیم و واژه یونانی «اتیک» از نظر منشاء اتمولوژیکی و عملا معنی یکسانی دارند.

 

·      (اتمولوژی علمی است که به بررسی تاریخ و منشاء واژه ها و معانی آنها می پردازد. مترجم)

 

۳

·      مورال و اتیک هر دو از واژه هم معنی ئی ریشه می گیرند:

·      مورال از واژه لاتینی «موس» و اتیک از واژه یونانی «اتوس» و معنی هر دو عبارت است از عرف، رسم و عادت.   

 

۴

·      رفتار اخلاقی، سابقا به معنی  رفتار بر طبق عرف و عادات بوده است.

 

۵

·      پیوند اتمولوژیکی «مورال»، «اتیک» و «آموزه اخلاق» برای فهم آنها مهم است:

·      زیرا در عرف، عادات و آداب و رسوم انسانها و خلق ها نظرات و هنجارهای اخلاقی معینی که برای جامعه مهمند، عرض اندام می کنند.

۶

·      عرف و عادات و رسوم نیز به همان سان، به نوبه خود و تا درجه معینی، خصلت هنجارمند دارند و عهده دار فونکسیون تربیت اخلاقی اند.

 

۷

·      اما علیرغم روشن بودن پیوندعرف و عادات و اخلاق و تصریح آن از سوی بنیانگذار اخلاق فلسفی (ارسطو) در نگارش تاریخ اتیک و اخلاق (مورال)، تا پیدایش مارکسیسم توجه نا چیزی به این امر معطوف شده و کسی اهمیت در خور برای آن قائل نشده است.

 

۸

·      تاریخ عرف و عادات عمدتا موضوع تاریخ فرهنگی و مردم شناسی بوده است و نه تاریخ اخلاق و اتیک.

 

·      (مردم شناسی به علم فرم های فرهنگ و فرم های زندگی خلق ها اطلاق می شود. مترجم)

 

۹

·      مورخین بورژوائی و تئوریسین های اخلاق، آن را به مثابه  عرصه ای مستقل ازعرف و عادات، پراتیک اخلاقی و بود (هستی) اجتماعی انسانها در نظر می گیرند، به مثابه  عرصه ای با منشاء خاص خود، قوانین، ساختارها، ارزش ها و هنجارهای خاص خود. 

۱۰

·      اتیک ما قبل مارکس (به انضممام اتیک بورژوائی) عمدتا به مثابه  علم هنجارهای مبتنی بر اصول اخلاقی از قبل آماده بوده است.

 

۱۱

·      به عبارت دیگر آنها پراتیک اخلاقی واقعی و فوق العاده تضادمند انسانها را بر مبنای مبانی و قانونمندی های عینی شان، بر مبنای مضامین و آماج های اجتماعی شان مورد پژوهش قرار نمی دهند، تا از این طریق به توضیح هنجارها و موازین اخلاقی نایل آیند، بلکه به طرزی ایدئالیستی، این هنجارها و موازین را از به اصطلاح «عالی ترین» و یا «والاترین» اصول اخلاقی استخراج می کنند و بدین سان هر معلم اخلاق می کوشد، حتی الامکان «والاترین» اصول اخلاقی خاص خود را معتبرتر از اصول اخلاقی معلمین دیگر قلمداد کند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر