۱۳۹۹ دی ۲۵, پنجشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۲۹۰)

Bild

میم حجری


 

۳۱۵۰

سنگ سخنگو

خودتونو که پیدا کنین خیلیارو گم میکنین این شروع یه مسیر طولانیه که تهش قشنگه
 

سگ سخن جو

 

زنده باد ملکه برف ها که فیلسوف است.
منظور از خودیابی چیست؟
خودیابی مفهومی فلسفی و ضمنا پسیکولوژیکی و سوسیولوژیکی (روان شناسی و جامعه شناسی) است.
پیش شرط خودیابی چیست؟
خودشناسی؟
خودآگاهی؟
اگر آری.
پیش شرط خودشناسی و خود آگاهی چیست؟
ضمنا
چرا فقط تهش قشنگه؟


 

۳۱۵۱

سنگ سخنگو

بیاین این زیر به زیر به هرکی دوست دارین فحش بدین خودتونو خالی کنید
 

سگ سخن جو

 

فحاشی
کسب و کار لات ها، لومپن ها و لاشخورها ست
و
نه آدم ها
ما می اندیشیم
پس لات و لومپن و لاشخور نیستیم


 

۳۱۵۲

سنگ سخنگو

چجوری یه سری بچه حاضر میشن از رانت پدر و مادرشون استفاده کنن برن دانشگاه؟ یعنی از بچگی اینا رو بی‌شرف و بی‌وجدان بار آوردن؟ گفتن حق خوری کار خوبیه؟ خوب من ریدم دهن شما و پدر و مادرتون و تربیتتون که!
 

سگ سخن جو

 

این هنوز چیزی نیست.
سران جنقوری
برای خر کردن خلایق و فرستادن به جبهه جنگ و غیره
یا درجا به اشان زن می دادند و یا به اشان وعده تحصیل در دانش کاه.
لیاقت و سواد و صلاحیت برای ورود به دانش کاه
لازم نبوده و نیست.
دانشمندان جنقوری هم به عوض دانش
کاه دارند
یعنی کاهمندان اند



 

۳۱۵۳

سنگ سخنگو

زمانه‌ی سیاه سپری می‌شود، روشنایی بر آستانه ایستاده است، باران می‌نشیند، آسمان صاف خواهد شد. آرامش فرا خواهد رسید و شوربختی‌ها پایان می‌گیرد. اما تا این همه در رسد، چه رنجها که بر ما نخواهد رفت. کالون و قیام کاستلیون

 اشتفان تسوایگ
 

سگ سخن جو

 

گویند:
«سنگ
لعل شود در مقام صبر»
آری.
شود
و لیک به خون جگر شود.
حافظ


 

۳۱۵۴

سنگ سخنگو

کاش نگاهم بودی و میدیدی همه جا تورا میبینم
 

سگ سخن جو

 

ارگان و عضو دیدن
چشم است.
چشم می بیند و نه نگاه.
نگاه چیست؟
نگاه
پل پیوند میان چشم و چیز است.
همانطور که پل روی هر رود
دو طرف رود را به هم متصل می سازد.
دو نوع نگاه وجود دارد:
نگاه پاسیو (منفعل)
نگاه اکتیو (فعال، آگاهانه)
چشم
گاهی به چیزی نگاه می کند
ولی نمی بیند.


 

۳۱۵۵

سنگ سخنگو

بچه بودم فکر می کردم 

چرا
صبح و شب هردم پشه میزد مرا
بعد عمری تازه فهمیدم که من
 از همه شیرین ترم جان شما

 

سگ سخن جو

 

هی شاعر بی خبر از خدا و خرما
مگسانند گرد شیرینی.
پشه ها
طرفداران پر و پا قرص ترشی اند.

 

۳۱۵۶

سنگ سخنگو

 
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

 

سگ سخن جو

 

گریه باران
ضد منطقی و ضد واقعی است.
باران
فی نفسه
گریه ابر ماتم زده است.
گریه نمی تواند
گریه کند


 

۳۱۵۷

سنگ سخنگو

هي كه كنگره به ترامپ فشار مياره ، ترامپ افراد و نهادهاي ايران رو تو ليست تحريم ميذاره! انگار كه كنگره مال ماست! بابا نماينده هاي خودتون هستن! به ما چكار داري ؟!
 

سگ سخن جو

 

مگه ایران مال تو ست؟
ایران مال طبقه حاکمه است
که
هم حاکمیت را قبضه کرده است
و
هم در انتظار قبضه کردن حاکمیت است.
یعنی
بخشا در اوپوزیسیون است.
تا اگرروق برگشت
آب از آب تکان نخورد.
سید علی جای خود را به مش رضا بدهد و اب به آسیاب طبقه حاکمه واحد ریخته شود.


 

۳۱۵۸

سنگ سخنگو

می خواستم به پای تو ، تقدیمِ جان کنم
بختم چنین نخواست که کاری چنان کنم
 تلخ است ، دوست داشتن و واگذاشتن
 زان تلخ تر کــه رنجه ، دلِ دیگران کنم
سیمین بهبهانی

 

سگ سخن جو

 

معنی تحت اللفظی:
می خواستم فدایت شوم
بخت اما مانع شد
کسی را دوست بداری و تصاحبش نکنی
تلخ است
رنجاندن دل دیگران تلخ تر است

فرق سیمین با فروغ و حتی با پروین
منطقی اندیشی فروغ وحتی پروین است
اگر بخت مانع وصل شده
تو دیگر کاره ای نیستی تا احیانا دل کسی را برنجانی
منظور از بخت
جبر است


 

۳۱۵۹

سنگ سخنگو

ادمای عادی هم فحش میدن فحش دادن دلیل بر لات بودن و اون چیزایی که گفتین نیست
 

سگ سخن جو

 

آدم های عادی آدمیان عادی نیستند
لات های عادی اند
کسی که اندیشه در کله و سخن در چنته دارد
مثل ادم حرف می زند
فحش نمی دهد.
آنهم چه بسا به مادر و خواهر حریف



 

۳۱۶۰

سنگ سخنگو

یه بار به بابام گفتم می خوام برم هلند گفت این کارت زیره به کرمان بردنه! گفتم چطور؟ گفت اونجا خودشون گاو صادر میکنن بعید میدونم تو رو راه بدن
 

سگ سخن جو

 

شاهکار

 

۳۱۶۱

سنگ سخنگو

 

صبح بخير اتاق بي اكسيژن. 

صبح بخير موج راديويي زن ابله همساده. 

صبح بخير سينه هاي داغ كرده از شير دادن. 

صبح بخير اتوبان. 

صبح بخير ايران. 

صبح بخير همگي
 

سگ سخن جو

 

یک کتاب سخن در یک جمله
شاهکار

 

۳۱۶۲

سنگ سخنگو

زندانی سیاسی فرق داره با تحلیل گر سیاسی کسی که به خاطر انجام یه محدودیت (درست یا غلط) رفته زندان آگاهی و سواد سیاسی پیدا نمی کنه
 

سگ سخن جو

 

در کشور ما
هیچ چیز آن نیست که نمودار می گردد.
ای بسا کسا که به توهمی و یا به تفننی بازداشت می شوند
زندانی، شکنجه و تبعید و حتی اعدام می شوند.
چون در زمان «بد» به جای «بد» رفته اند. (ضرب المثل آلمانی)
همین افراد که تصادفا نفله شده اند
در جامعه ما
قهرمان و رهبر م

ی شوند.
 

۳۱۶۳

سنگ سخنگو

ضرب المثل ژاپنی هست که میگه : 

اگر میخواهی جای رئیست بنشینی پس هلش بده بره بالا ! 

اما تو ایران اینجوریه که : 

اگه میخوای جای رئیست بشینی زیرآبشو بزن
 

سگ سخن جو

 

کاش چنین بود.
تجربه ما از فاجعه دیگری خبر داده:
ای بسا کسا که اسباب سقوط همنوع خود را با سقوط همزمان خود فراهم آورده اند
به همین دلیل ضرب المثل زیر تشکیل یافته:
به حریفی گفتند:
چیزی آرزوکن که دوبرابرش به همسایه ات داده شود
گفت:
ارزویم کوری از یک چشم است
تا همسایه ام از دو چشم کور
شود.

 

۳۱۶۴

سنگ سخنگو

بابام امشب ازم‌ پرسید میشه بگی داری با زندگیت چیکار میکنی و هیچ‌ جوابی نداشتم که بدم هیچ جوابی
 

سگ سخن جو

 

زندگی کردن

مثل رانندگی کردن انواع مختلف زیر را دارد:

سوار شدن بر خودرو و راندن.

سوار شدن بر خودرو و راندن در خودرو خود و خودروهای دیگر و رفتن در جلد پیاده ها در پیاده روها

سوار شدن بر خودرو و رانده شدن توسط خورو.

 ما عنگلاب کردیم

یا عنگلاب ما را؟

محمد قهرمان 

 

۳۱۶۵

سنگ سخنگو

 شما روابط فی مابین را درست و دقیق نمی بینید.
روشنفکر یک قشر اجتماعی است.
روشنفکر تابع طبقات اجتماعی است.
خواه آخوند باشد و خواه شاعر، نویسنده، معلم، مهندس، پزشک، رقاص، نقاش.
هر طبقه اجتماعی بسان هر طبقه هر ساختمان
که خانه های مختلف دارد،
روشنفکران مختلف خاص خود را دارد

 

۳۱۶۶

سنگ سخنگو

وقتی به این درک برسیم که در درون هر آدمی دنیای کاملا متفاوتی وجود داره، نه به جون خودمون میفتیم، نه به جون دیگران میفتیم که اندازه‌ها‌رو تغییر بدیم
 

سگ سخن جو

 

درون
همیشه
انعکاس برون است.
شعور انعکاس وجود است.
درگیری برونی با خود و همنوع خود
در آیینه درونی خود و همنوع خود
منعکس می شود و جهان درونی تشکیل می یابد.
برون تعیین کننده درون است
وجود تعیین کننده شعور است و نه برعکس.

 

۳۱۶۷

سنگ سخنگو

پسری که تنها زندگی نکرده یا تو خونه ی خانوادش غذا نپخته خونه تمیز نکرده و هییییچی از خرج خونه نمیدونه اگه باهاش زیر یه سقفم بری باید مدرک دانشگاهتو قاب کنی بزنی کنار عکس عروسیت و بشی مامانش
 

سگ سخن جو

 

مشکلی نیست.
تقسیم کاری هست:
پسره عملگی می کند و همسر آشپزی و ظرفشویی و ...

 

۳۱۶۸

سنگ سخنگو

بچه بودم یه فیلمی بود یه سری بچه تو یه پرورشگاه صف می بستن یه سری زن و شوهر می اومدن اونی که خوشگلتر بودو می بردن یکیشون فلج بود چون می دونست کسی انتخابش نمی کنه فقط موهای بقیه رو شونه می کرد آواز می خوند و گریه می کرد روی ویلچر این حجم از تلخی و تراژدی واسه برنامه کودک؟
 

سگ سخن جو

 

تراژیک است.
ولی
جامعه می بایستی
شعور داشته باشد و از کودکان بی مشتری
مستقلا پرستاری کند.


 

۳۱۶۹

سنگ سخنگو

به نظر من برعکسه برون ناشی از درون واقعیت دستپخت همکاریِ حواس ما و مغزه و با حقیقت کاملا متفاوته.

 

سگ سخن جو

 

 طرز تفکر در کاخ با طرز تفکر در کوخ متفاوت است
برای اینکه طرز تهیه نان سفره توسط کاخ نشین و کوخ نشین متفاوت است
وجود جامعتی تعیین کننده شعور جامعتی است
البته شعور هم بر وجود مؤثر است
واقعیت
عینی است
لنگه کفش یک واقعیت عینی است
حقیقت
انعکاس نسبتا درست واقعیت در آیینه ذهن و ضمیر است


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر