۱۳۹۹ دی ۲۲, دوشنبه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۸۱۲)

 

پروفسور دکتر 

ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت 

و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین

 

تئوری

 (نظریه)
ادامه
 

۶۸

·    تئوری های فلسفی احکام عام مربوط به رابطه طبیعت با  انسان را به مثابه پیوند تأثیر تاریخی در اختیار ما قرار می دهند.

 

۶۹

·    فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی تنها فلسفه ای است که اشتراط (مشروطیت) تاریخی تئوری های فلسفی را درک می کند و تبیین می دارد و به همین دلیل، خود را نه به مثابه سیستم حقایق ابدی و لایتغیر، بلکه به مثابه روند لاینقطع خودفرمایی تئوریکی انسان می داند.

 

۷۰

·    فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی به عنوان مثال اعلام می دارد که انسان ها ماهیتا به برکت جامعگیت دارای وجود واقعی اند و ضمنا اعلام می دارد که این جامعگیت نتیجه ای تاریخی است و نه چیز «درخود» فی نفسه موجود.

 

۷۱

·    فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی با چنین احکامی پیش شرط بنیادی عامی در اختیار جامعه شناسی قرار می دهد که این علم امپیریکی (تجربی) بدون آن نمی تواند به طرز معنامندی تحقق پذیرد.

 

۷۲

·    تئوری های فلسفی همواره بیانگر حرکت واقعیت عینی در خصلت تاریخی اش هستند.

·    به همین دلیل تئوری های فلسفی در تضاد بی واسطه با تئوری های مته متیکی (ریاضی) قرار دارند که بیانگر همان حرکت واقعیت عینی به مثابه عملیات کلیشه ای اند.

·    عملیات کلیشه ای یعنی حرکتی که بر روی اوبژکت های تغییرناپذیر (به لحاظ منطقی یکسان) صورت می گیرد.

 

۷۳

·    این مسئله در عین حال سبب می شود که نظام تئوری های فلسفی نه تحت تابعیت هنجارهای منطق، بلکه تحت تابعیت هنجارهای دیالک تیک قرار داشته باشد.

·    در غیر این صورت، فلسفه تحریف می شود و به متافیزیک مبدل می گردد.

 

۷۴

·    تفاوت منطق با فلسفه این است که منطق، تئوری پیوند امکان با خویش (ممکنه با ممکنه) است.

·    ولی فلسفه تئوری پیوند امکان با واقعیت (ممکنه با واقعی) است.

 

·    مراجعه کنید به امکان و واقعیت (بالقوه و بالفعل)

 

۷۵

·    منطق و فلسفه به مثابه متدهای علمی، همدیگر را مشروط می سازند.

·    یعنی لازم و ملزوم یکدیگرند.

 

۷۶

·    مارکس از «متد تجزیه و تحلیلی (آنالیتیکی)» اقتصاد ملی سخن می گوید که پیش شرط متد «ژنه تیکی» است.

·    متد «ژنه تیکی» ئی که به نوبه خود، درک «روند واقعی تشکیل را در مراحل مختلفش تضمین می کند.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۶، ص ۳، ۴۹۱)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر