مرتضی محیط
(متولد ۱۳۱۴ در شوشتر خوزستان)
نویسنده و پژوهشگر
مقیم کالیفرنیا
حوزهٔ فعالیت او بیشتر در زمینهٔ مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
وی از حامیان جنبش سبز و از مخالفان حملهٔ نظامی به ایران است و آن را با هدف نابودی ایران تحت عنوان دخالت بشردوستانه میداند.
یادداشتی بر مفهوم "چپ ملی" در دیدگاه دکتر مرتضی محیط
نویدنو
تلخیص، ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
پامنبری ها:
روشن است
که
دکتر محیط،
استاد این گونه مباحث است و بارها تحت عنوان رفتن به ریشه ها
به بسیاری از مبانی نظری و تحلیلی اندیشه مارکسیستی پرداخته است
و
شاید یادآوری این موارد به ایشان غیر ضروری به نظر برسد.
اما نکته آنجا ست که ایشان براساس این تعریف کلی و غیر دقیق و غیر مارکسیستی از چپ ،
تعریفی به نام "چپ ملی" را مطرح می کنند
که
از لحاظ نظری
از ابهام زیادی برخوردار بوده و جای بحث و گفتگوی فراوان دارد.
این طرز هماندیشی نمونه وار (تیپیک) فئودالی ـ سنتی رایج از دیرباز است:
نخست
چپاندن هندوانه ای زیر بغل حریف
سپس
ذکر محتاطانه و مصلحت گرایانه ی ایراد نظر او.
در این نوع از «هماندیشی» فئودالی ـ سنتی
نه، سیخ می سوزد و نه، کباب.
۲
روشن است
که
دکتر محیط،
استاد این گونه مباحث است و بارها تحت عنوان رفتن به ریشه ها
به بسیاری از مبانی نظری و تحلیلی اندیشه مارکسیستی پرداخته است
و
شاید یادآوری این موارد به ایشان غیر ضروری به نظر برسد.
تعارف توانگر کند، فرد را
حریف خودش
حتی
هندوانه اش
را
مزمزه نکرده است.
خودش بیشک نمی داند
که
من - زور از «مبانی نظری و تحلیلی (؟) اندیشه (؟) مارکسیستی»
چیست؟
حریف
اما
می داند که هندوانه است و کسی زحمت شمردن دندان های خری را که خان هدیه می دهد، به خود نمی دهد.
دکتر محیط
از
تفکر مفهومی
کمترین خبری ندارد
تا
بتواند
جمله ای از جملات کلاسیک های مارکسیسم
را
بفهمد.
ریشه گرایی
پیشکش از محیط بهتران.
۳
اما نکته آنجا ست که ایشان براساس این تعریف کلی و غیر دقیق و غیر مارکسیستی از چپ ،
تعریفی به نام "چپ ملی" را مطرح می کنند
که
از لحاظ نظری
از ابهام زیادی برخوردار بوده و جای بحث و گفتگوی فراوان دارد.
این جمله به اصطلاح انتقادی پامنبری ها،
جفنگجمله است:
دهان فراخ گشودن است، برای هیچ نگفتن.
درست به همین دلیل است
که
حضرات
رهوار بحث
را
در
میدان کلی
به جولان در می آورند.
و
گرنه
می توانستند،
جملات به اصطلاح مبهم دکتر محیط را ذکر کنند
و
مشخصا
مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.
در هر صورت
مفهوم «چپ ملی»
مفهوم مبهمی است.
سؤال ناقابل این است
که
چرا این مفهوم «غیر مارکسیستی» است؟
اصلا
معیار مطمئن عینی و علمی
برای تمیز مفاهیم مارکسیستی از مفاهیم غیرمارکسیستی چیست؟
۴
پامنبری های دکتر محیط به این سؤال ما
جواب داده اند:
الف
اولا استفاده از چنین مفهومی در ادبیات شناخته شده و مرجع چپ
یعنی در آثار مارکس، انگلس و لنین مشاهده نمی شود.
دلایل قوی باید و من ـ تقی
معیار مطمئن عینی و علمی
برای تمیز مفاهیم مارکسیستی از مفاهیم غیرمارکسیستی
بود و نبود آنها در آثار کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم
است.
هر مفهومی که در این آثار یافت نشود،
به طور اوتوماتیک
جزو مفاهیم غیرمارکسیستی است.
حالا می توان فهمید که چرا هاتف ارانی
دیالک تیک های مطروحه در تحلیل های ما
را
مثلا
دیالک تیک غریزه و عقل
را
کفر محض می دانست.
مراجعه کنید
به
هماندیشی با حریفی
ثانیاً
مواردی مانند دفاع مارکس از لهستان در برابر تزار روسیه یا از آلمان در
برابر اشغال دانمارک و سایر مواردی که دکتر محیط به آنها اشاره می کنند،
به هیچ وجه برای ابداع عبارت "چپ ملی " و بدتر از آن انتساب لقب " ملی گرای آلمانی سه آتشه" به مارکس کفایت نمی کنند.
پامنبری های دکترمرتضی محیط
و
دیگر توده ای ها
به سبب فقر مفهومی و عدم تمرین و فراگیری تفکر مفهومی،
عاجز از خوداندیشی و تحلیل افکار و آثار این و آن اند:
الف
اگر حریف مورد نظرشان
فرد نامطلوبی باشد،
به خمپاره هارت و پورت و شعر و شور و شعار بسته می شود.
ب
اگر حریف مورد نظرشان
فرد مطلوبی باشد،
مثلا دکتر محیطی باشد
که
مواعظش مشتری افغانی و عیرانی فت و فراوان دارند،
مورد انتقاد ملایم ابریشمین
قرار می گیرد
تا
بلکه گرم و نرم و خام و خر شود
و
شعار تفاوت در اندیشه و وحدت در عمل بدهد.
شعاری که توله ممد رضا هم می دهد.
بی آنکه بداند،
اندیشه و عمل چیست.
پ
چرا که اگر استفاده از چنین ترکیبی در ادبیات مارکسیستی و بعدا لنینیستی روا بود،
با توجه به مواردی که دکتر محیط به آنها اشاره کرده اند،
چنین مفهومی باید توسط خود مارکس در ادبیات مارکسیستی وارد می شد.
حالا
از متد فکری اسکولاستیکی پامنبری های مرتضی محیط
پرده برمی افتد.
مفهوم
در قاموس این جماعت
به شرطی اعتبار علمی و عینی دارد
که
در میراث کلاسیک های مارکسیسم ـ لنیینسم
ذکر شده باشد.
زنده باد جست و جوی خستگی ناپذیر مفاهیم و نشخوار طوطی وش آنها.
سؤال
اما
این است
که
مفهوم چیست
و
چگونه تشکیل می شود
و
معیار علمیت و عینیت مفاهیم کدام است؟
ت
یعنی اگر مسئله ای حاوی اینچنین جایگاه و اهمیت بالایی در نگاه مارکس به رویدادهای اجتماعی و سیاسی بود،
مفهوم و ادبیات متناظر آن نیز باید در آثار مارکس مشاهده شود
و
به نظر نمی رسد که عبارت "چپ ملی " چنین باشد.
مفهوم و ادبیات متناظر (نگرنده به هم)؟
پامنبری های گرفتار در منجلاب مصلحت اندیشی و پراگماتیسم
مته به خشخاش می نهند.
دکتر محیط ۱۶ ساله
گپی زده است
و
ادعایی کرده است:
چپ باید ملی باشد
و
گرنه چپ نیست.
کدام جایگاه و اهمیت بالا در نگاه مارکس؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر