۱۳۹۶ آبان ۱۸, پنجشنبه

تأملی در شعری از زری مینویی (۷)


زری مینویی

تحلیلی
از 
ربابه نون

به دریا زدن
دل می خواست
که
 او نداشت .

من داشتم 
و
به ساحل انتظار سپردم .

دریا را بگو
به چه دلبندانی دلخوش بود!
 

 «میان عشق خصوصی و مردمی جا ماندن یا که وا ماندن 
آنجا که یک چشم به به یاری یاران است و چشم دیگر به رسیدن یار
همان جا ست که جسارت در حصار هراس می ماند
دیگر چه جای دل به دریا زدن.»

۱
میان عشق خصوصی و مردمی جا ماندن یا که وا ماندن   
 
زری در قالب اصطلاح «عشق خصوصی»
مفهوم خودپرستی
را
ریخته است.
 
خود پرستی 
(اگوئیسم)
از
مفاهیم مظلوم 
در طول تاریخ جامعه طبقاتی است.

استنباط و درک رایج
از 
مفهوم خودپرستی
استنباطی بنده داری ـ فئودالی است.

خود پرستی 
در ایده ئولوژی (و بویژه در اتیک) بنده داری و فئودالی
منفور و مذموم 
است.

خود پرستی
در 
اخلاق فئودالی
از
صفات قبیحه
 است.


خود پرستی
در 
اخلاق فئودالی
عیب است و ننگ است و عار است.

سؤال
این است
که
چرا
کسی در جهان بی سامان
به دفاع از حریم خود پرستی برنخاسته است؟

چرا
  استنباط  فئودالی از مفهوم خود پرستی
به
تیغ تیز انتقاد علمی، تجربی و انقلابی 
کشیده نشده است؟

آخر
این چه روند و روالی است
که
مناسبات تولیدی بنده داری و فئودالی
(زیربنای اقتصادی)
تخریب می شود،
ولی 
عناصری از روبنای ایده ئولوژیکی آنها
دست نخورده می مانند،
ادامه حیات می دهند،
مؤثر می افتند
و
اعضای جامعه
را
مفلوج می سازند؟
 
۲
دریا را بگو
به چه دلبندانی دلخوش بود!
  
زری در این شعر
هم «او» را و هم «من» را
به
 جرم خودپرستی
مورد انتقاد قرار می دهد و آش و لاش و لاشه می کند.

این شعر زری
ماهیتا
مبتنی بر خود ستیزی است.

شعر
آگاهانه
 سروده نمی شود.

شاعر
چه بسا
به محتوای ایده ئولوژیکی شعرش واقف نیست.

شعر
به 
شاعر 
تحمیل می شود.

صاحب اختیار
(مختار و خودمختار)
نه
شاعر،
بلکه
استاد ازل 
(خاستگاه و یا پایگاه طبقاتی)
است:

بارها گفته‌ ام و بار دگر می‌ گویم
که
من دلشده
این ره،
نه
به خود
(آزادانه، خودمختارانه، مستقلانه)
می‌ پویم

در پس آینه
طوطی صفتم
(بسان طوطی مرا نگهداشته اند)
 داشته‌ اند
آنچه استاد ازل گفت:
 «بگو»،
 می‌ گویم

من اگر خارم و گر گل
چمن آرایی هست
که از آن دست که او می‌ کشدم، می‌ رویم

دوستان
عیب من بی‌ دل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری می‌ جویم

گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا می‌ شویم

خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
می‌ سرایم به شب و وقت سحر می‌ مویم

حافظم
(حافظ به من)
گفت
که
خاک در میخانه مبوی.
گو:
 «مکن عیب که من مشک ختن می‌ بویم.»
 
پایان
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۳
دریا را بگو
به چه دلبندانی دلخوش بود!

زری
به احتمال قوی
تحت تأثیر شاملوئیسم
مدافع و مبلغ خودستیزی 
 است.

خود ستیزی
ضد دیالک تیکی خود پرستی 
است.

تمیز خود پرستی از خود ستیزی
آسان نیست.

برای تمیز اگوئیسم از نیهلیسم
(نیهلیسم در همه فرم هایش از آنارشیسم تا آوانتوریسم، از فاشیسم تا فوندامنتالیسم)
باید تفکر مفهومی را تمرین کرد و فراگرفت.

تفکر مفهومی
یعنی تعریف دقتمند و وسواسمند مفاهیم 
و 
کاربست دقتمند و وسواسمند و مسئولیتمند مفاهیم.

خیلی ها
از فرط بیگانگی با مفاهیم
میان خود پرستی 
و 
خود ستایی، خود محوربینی، خود محورسازی، خودخشنودی، خود شیفتگی و غیره
علامت تساوی می گذارند.

به همین دلیل
دفاع از خود پرستی 
بغایت دشوار می گردد.

خود ستایی، خود محور بینی، خود محور سازی، خودخشنودی، خود شیفتگی و غیره
ضد آشتی ناپذیر خود پرستی اند.

خود ستایی، خود محوربینی، خود محورسازی، خود خشنودی، خود شیفتگی و غیره
همزاد و همراه و همگام خودستیزی 
اند
و
نه  
خود پرستی.

۴
میان عشق خصوصی و مردمی جا ماندن یا که وا ماندن

عشق خصوصی و عشق عمومی
در قاموس زری
دوئالیسمی
را
با هم تشکیل می دهند
و
نه
دیالک تیکی
را.

به همین دلیل
زری
دره ای پر ناشدنی 
میان خود پرستی و جامعه پرستی و همنوع پرستی 
(سوسیالیسم و هومانیسم)
کشف می کند 
و 
«او» و «من»
را
در این دره قرار می دهد و به تازیانه انتقاد می بندد.

برای نقد نظرات زری
باید 
شاملوئیسم و شاملوچیسم
بررسی و تحلیل شود.

نماینده اصلی دیالک تیک خودستیزی ـ خود ستایی، خود محوربینی، خود محورسازی، خود خشنودی، خود شیفتگی و غیره
احمد شاملو (و جلال آل احمد) است.

شاملو
هم 
خودستیز 
است
و
بارها دست به خودکشی زده،
هم
خود ستا، خود محوربین، خود محورساز، خود خشنود، خود شیفته و غیره 
است
و
هم
خردستیز
 است.
 
همه نمایندگان نیهلیسم
( از آنارشیسم تا آوانتوریسم، از فاشیسم تا فوندامنتالیسم)
مظاهر خودستیزی و خردستیزی و جامعه ستیزی و انسان ستیزی اند.

فاشیسم
برای خر کردن توده عقب مانده
دعوی جامعه گرایی و خلقگرایی
دارد.

به همین دلیل 
خیلی ها که با خرد کل اندیش بیگانه اند،
خیال می کنند که هیتلر و شاملو و خمینی و غیره
طرفدار سوسیالیسم اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر