دکتر فاطمی
متاسفانه در گذشته و قبل از فروپاشی اتحاد شوروی به دلایل زیاد از جمله نفوذ افراد بی خصلت و خودمحور و فرصت طلب به درون حزب کمونیست شوروی موجبات انحراف این حزب را از تبعیت از اصول سوسیالیستی در اتخاذ سیاست های داخلی و خارجی فراهم ساختند.
این نظر دکتر فاطمی حاوی عناصری از حقیقت است،
ولی
سوبژکتیویستی
است.
منظور از بینش سوبژکتیویستی چیست؟
مشخصه اصلی بینش سوبژکتیویستی
تخریب دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت،
دور افکندن اوبژکت
و
مطلق کردن سوبژکت
است.
افرادی در حزبی نفوذ می کنند و حزب را به انحراف می کشند و فاتحه ای بر انقلاب سوسیالیستی اکتبر می خوانند.
مفهوم فلسفی سوبژکت
در این جمله دکتر
به شکل افراد، بسط و تعمیم داده می شود و همه کاره محسوب می شود.
سوبژکت
در
بینش سوبژکتیویستی
دیالک تیکی از مثبت و منفی
است:
الف
سوبژکت در این جمله دکتر فاطمی
منفی و مخرب و منحرف و مضر و مفسد فی الحزب
است.
ب
سوبژکت اما در بینش سوبژکتیویستی
می تواند مثبت و مفید و مؤثر و مصلح
است.
بینش سوبژکتیویستی
جزء لایتجزای همه بینش های ضد علمی و ضد عقلی است.
دوئالیسم هابیل و قابیل
(دوئالیسم خیر مطلق و شر مطلق)
در
کتب مقدس
دال بر نمایندگی بینش سوبژکتیویستی توسط مؤلفین انها ست.
دلیل وجود همه کثافتکاری ها و نیکوکاری ها این است
که
حوا و آدم
دو پسر داشته اند و نه یک پسر:
الف
هابیل
مظهر خیر مطلق بوده
و
تبار همه اخیار (نیکوکاران تاریخ بشری) به هابیل می رسد
ب
قابیل
مظهر شر مطلق بوده
و
تبار همه اشرار تاریخ به او می رسد.
آنچه که در این بینش سوبژکتیویستی از نظر دور می ماند،
اوبژکت و شرایط اوبژکتیو
است.
نفوذ افراد بی خصلت و خودمحور و فرصت طلب به درون حزب کمونیست شوروی
این سوبژکت منفی و مخرب و مضر و مفسد
از آسمان که نازل نشده است.
در جامعه روسیه (اوبژکت، شرایط اوبژکتیو و یا عینی) تشکیل و تکوین و توسعه یافته است.
در حزب کمونیست شوروی (اوبژکت، شرایط اوبژکتیو و یا عینی) نفوذ کرده است و در آن رشد کرده، به جاه و مقام رسیده است.
علاوه بر بینش سوبژکتیویستی،
بینش انحرافی ـ امپریالیستی دیگری وجود دارد
که
پس از تخریب دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت،
اوبژکت
را
مطلق می کند
و
سوبژکت
را
دور می اندارد.
این بینش، بینش اوبژکتیویستی است.
در این بینش انحرافی، ضد علمی و ضدعقلی
سوبژکت
فراموش می شود.
این دو بینش انحرافی، ضد علمی و ضد عقلی
کمترین سنخیتی با بینش دیالک تیکی ـ ماتریالیستی (مارکسیستی ـ لنینیستی) ندارد.
بینش مارکسیستی ـ لنینیستی
همیشه و همه جا و در همه عرصه های هستی
دیالک تیک اقطاب را در نظر می گیرد
و
از
مطلق کردن قطبی اکیدا پرهیز می ورزد.
به قول حریفی
در
اثری تحت عنوان «تخریب خرد»
دلیل همه جنایت ها، خیانت ها و خریت ها
نادیده گرفتن دیالک تیک
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر