۱۴۰۰ تیر ۲, چهارشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۱۷)

 


 
میم حجری


۶۸۴۷   

سنگ سخنگو

زنده باد.
در ممالک امپریالیستی
خرپروری
به طرز سیستمتیک
از کودکستان شروع می شود.
بدین طریق
خلایق
دیگر نمی توانند به تشخیص و تمیز خریت از خردمندی نایل آیند.
بخش اعظم انتخاب کنندگان میلیاردرها به عناوین رؤسای جمهور و غیره
زحمتکشانند.
زحمتکشانی که عاجز پرداخت کرایه خانه اند
و شبها
نه در خانه
بلکه یا در ماشین شان می خوابند و به ذلت روزگار می گذرانند
و یا در پیاده رو خیابان ها، زیر پل ها و غیره مثل جانوران و از طریق گدایی و حمایت حاتم طایی زندگی می کنند.
به ترامپ
۷۴ میلیون نفر رأی دادند
ترامپ هم برنده شد
ولی
آرای پستی
کفه ترازو را به نفع بایدن سنگین تر کرد.
به همین دلیل ترامپ هنوز هم مدعی غیر دموکراتیک انتخاب شدن دموکرات ها ست.
و حمله به کاپیتول را فرمان داده است.
در جوامع امپریالیستی
الترناتیو واقعی وجود ندارد.
عوام وارگی واقعی وجود دارد:
انتخاب مهره های متلون طبقه حاکمه به عنوان نماینده خود وجود دارد.
طبقه حاکمه که همه اهرم های تبلیغاتی، تربیتی و اموزشی و پرورشی و اقتصادی و سیاسی و فکری و فرهنگی را در دست دارد
مهره های طبقه حاکمه را لحظه به لحظه تبلیغ می کند و وقتی موقع انتخابات می رسد
خلایق شو منی به نام ترامپ را و یا رقییب میلیاردر او را انتخاب می کنند
و در طویله به لولای همیشه همان مولا می گردد و آب از آب تکان نمی خورد.

به قول شما
حتی اگر رأی را درست بشمارند و حق را به حقدار بدهند،
باز هم
اراده و نماینده طبقه حاکمه پیروز می شود
و نه اراده و نماینده توده بی نماینده و بی اراده.

تعیین کننده ترکیب هیئت حاکمه
طبقه حاکمه است و نه رأی دهندگان و رأی شمرنده ها

سؤال این است که چرا توده زحمتکش دیگر اراده و نماینده ندارد؟
بر نمایندگان توده و سازمان های توده ای چه رفته است؟
نمایندگان توده و احزاب توده ای را
طبقات حاکمه
یا تحریف و تحقیر و تخریب می کنند و بی اعتبار می سازند
و
یا اگر لازم شد
رسما و یا به طور غیرمستقیم توسط باندهای مافیایی
ترور و منحل می سازند.

طبقه حاکمه متظاهر به دموکراسی
آس فاشیسم و فوندامنتالیسم را همیشه در آستین دارد
و هر وقت لازم داشت
بیرون می اورد.

۶۸۴۸   

سنگ سخنگو

عوض سیاه و سفید کردن من معتقدم که شرایط خانوادگی و شخصیت پدر ‌مادر حتی شرایط فیزیکی و یا ژن همه در شکل گیری شخصیت بچه ها دخیلند ولی تعیین کننده در نهایت شرایط جامعه است و ضرورتا مهر طبقاتی را هم بر پیشانی دارد .
حریف


سگ سخن جو

معنی سیاه و سفید سازی چیست؟
تفکر دیالک تیکی نافی یکسو نگری است.

منظور از شخصیت چیست؟
شخصیت که مادرزادی نیست.
شخصیت
وابسته به چیست
اگر مادر زادی نیست؟

احمد قاسمی
زمانی که هنوز توده ای بود
بطلان مادرزادی بودن شخصیت و غیره را
اثبات تجربی کرده است:
جای نوزادی از جنوب شهر را با نوزادی از شمال شهر
عوض کرده است و تغییر «شخصیت» کذایی شان را نشان جهانیان داده است.

تربیت چیست و مربی کیست؟

خدایی که پرستیده می شود
در تحلیل نهایی
طبقه حاکمه است.
طبقه حاکمه ـ خدا ست.

خداپرستی = طبقه حاکمه پرستی
تصاحب وسایل اساسی تولید مادی
هر کنه کثیفی را سکسی و محبوب العموم می سازد.
به مقام خدا
ارتقا می دهند که خلایق بپرستند و به سازش برقصند.


۶۸۴۹   

سنگ سخنگو

عمر خیام

می خوردن و شاد بودن آیین من است
فارغ بودن ز کفر و دین ، دین من است
گفتم به عروسِ دَهْر:
کابین تو چیست؟
گفتا:
دلِ خرّمِ تو کابینِ من است

پایان


بگذارید روی این رباعی تأمل کنیم:

۱
می خوردن و شاد بودن آیین من است


سگ سخن جو

می را معمولا زمانی می خورند که از فرط اندوه می ترکند.
می وسیله بیهوشی میخوار است تا درد و غم را احساس نکند.

شادی در نتیجه بیهوشی
اصلا
شادی به معنی واقعی کلمه نیست.
شادی قلابی است.

شادی زمانی شادی واقعی است که خودجوش باشد
یعنی مبتنی بر هوش باشد.

می خوردن مثل داروی بیهوشی خوردن است
داروخواری و بیهوشی که ایین نمی شود
مشد عمر

۲
فارغ بودن ز کفر و دین ، دین من است


سگ سخن جو

این ادعای مشد عمر
ادعایی ضدعلمی و ضد عینی و ضد عقلی است.

اولا
در خارج از دیالک تیک کفر و دین
دینی وجود ندارد
تا دین مشد عمر باشد

ثانیا
اگر منظور از دین
ایده ئولوژی است
کسی نمی تواند فاقد ایده ئولوژی باشد.
ایده ئولوژی
فرمی از روح است
و
هر جسمی حاوی روحی است.
جسم بی روح
جسد و جنازه است و نه اندام و ارگانیسم.

۳
گفتم به عروسِ دَهْر:
کابین تو چیست؟
گفتا:
دلِ خرّمِ تو کابینِ من است


سگ سخن جو

دهر عروس نیست.
دهر میدان رزم طبقات اجتماعی است:
میدان رزم فقیر و غنی
برده و آزاد
رعیت و ارباب
کارگرو سرمایه دار
زن و مرد
است.
دهر
کشتارگاه است.

۶۸۵۰   

سنگ سخنگو

جامعه چیست؟

برای درک رئآلیستی و راسیونالیستی جامعه
باید به درک عمارت و یا ساختمان نایل آمد.

هر عمارت و ساختمانی
از طبقات مختلف تشکیل یافته است
و
هر طبقه از خانه های مختلف
و
هر خانه
از
اتاق های مختلف.

هر جامعه ای
هم
از
طبقات اجتماعی مختلف
و
هر طبقه اجتماعی
از
اقشار اجتماعی مختلف
و
هر قشر اجتماعی از لایه های اجتماعی مختلف
تشکیل یافته است.

مثال:
طبقات و اقشار اجتماعی افغانستان کدامند؟
 

۶۸۵۱   

سنگ سخنگو

باطری های یون سدیم
به مثابه بدیلی برای باطری های لیتیوم
این باطری ها باطری های بی لیتیوم اند و ضمنا سرما مقاومتر، مطمئن تر اند

Natrium-Ionen-Akkus werden echte Lithium-Alternative
Sie sind kälteresistenter, sicherer und lithiumfrei.
Artikel von Frank Wunderlich-Pfeiffer veröffentlicht am 18. Juni 2021, 12:00 Uhr

۶۸۵۲   

سنگ سخنگو

پدر به عنوان پلی برای گذار از مضارع به مستقبل.

عیب و ایراد این اثر هنری خرافی کجا ست؟

۶۸۵۳   

سنگ سخنگو

هی حسنین هیکل
مگر فقط خمینی بوده
از مصر خودت و عربستان و افغانستان و پاکستان و چچستان و اردن و سوریه و عراق و بقیه بلاد فئودالی چه خبر که
گهواره پرورش بن لادن و مظاهری و بغدادی و حماس و جهاد و خمس و زکاتند


۶۸۵۴   

سنگ سخنگو

شوپنهاور
کسی که مذهبی است به فلسفه دست نمی یابد،
چرا که اصلا به آن احتیاجی ندارد
و کسی هم که در واقع اهل فلسفه است،
مذهبی نمی شود،
چرا که چنین کسی بی عنان پیش می رود،
خطرناک، ولی آزادانه !
پایان


سگ سخن جو

تفاوت و تشابه تئولوژی (مذهب) با فیلوسوفی (فلسفه) چیست؟

ما با فرم های شعور و شناخت زیر سر و کار داریم:
۱
شناخت هنری

۲
شناخت میتولوژیکی (علم الاساطیری)
که از نفی دیالک تیکی شناخت هنری تشکیل یافته است.

۳
شناخت تئولوژیکی که از نفی دیالک تیکی شناخت هنری و شناخت میتولوژیکی تشکیل یافته است..
یعنی شنات مذهبی
جنبه های منفی و مرده شناخت هنری و میتولوژیکی را دور انداخته و جنبه های مثبت و حیات مند آن را حفظ کرده و حتی توسعه داده است.

شناخت مذهبی
به همین دلیل
حاوی و حامل ضمنی شناخت هنری و شناخت میتولوژیکی است.
قران کریم
ضمنا اثری هنری و اساطیری است.
قران حاوی قصص عاشقانه و آفرینش وغیره است.

۴
شناخت فیلوسوفیکی و یا فلسفی که از نفی دیالک تیکی شناخت هنری، شناخت میتولوژیکی و شناخت تئولوژیکی تشکیل یافته است.
فلسفه به همین دلیل حاوی و حامل گشتاورهایی از شناخت هنری و شناخت میتولوژیکی و شناخت مذهبی است.

۵
شناخت علمی

۶
شناخت علمی ـ فلسفی (مارکسیستی ـ لنینیستی)

بدبختی شوپنهاور
طرز تفکر متافیزیکی و سوبژکتیویستی خرکی او ست.
شوپنهاور از توسعه دیالک تیکی هستی بی خبر و با آن بیگانه است.

توسعه هستی از طبیعت تا جامعه و تفکر
دیالک تیکی است:
نبات
نتیجه نفی دیالک تیکی جماد است
جانور
نتیجه نفی دیالک تیکی جماد و نبات است
انسان
نتیجه نفی دیالک تیکی جماد و نبات و جانور است.
هستی
کل مادی یکپارچه ای است که همه اجزای متشکله اش با هم خویشاوندند.

۶۸۵۵   

سنگ سخنگو

امپریالیسم اساسا و اصولا به هیچ اثر فکری و هنری ارزنده جایزه نمی دهد. 
اگر منتشر شود میتوان تحلیلش کرد

۶۸۵۶   

سنگ سخنگو

جامعه جماران
جامعه ای طبقاتی است و اعضای هر طبقه نماینده ای دارند و به او رأی میدهند. 
خشونت چیه؟

۶۸۵۷   

سنگ سخنگو

این ترانه ترانه ای وارونه بوده است: 
باید 
«شروع شد زمستان»
 می بود

۶۸۵۸   

سنگ سخنگو


فرار روباه.
داستان کردی.

روباهی در حال فرار بود
پرسیدند
چرا اینگونه هراسان فرار میکنی؟

گفت :
جنگل را سلطان جدیدی امده است
که دستور داده تا حیوانات سه بیضه دار را بیضه زدایی کنند.

جنگل
دیگر
جای خایه داران نیست.

گفتند:
تو که جزو سه خایه داران نیستی
هراست از چیست؟

گفت:
سلطان جدید جنگل
بیضه ها را
اول
می برد
بعد میشمارد.

پایان


سگ سخن جو
 
 
 حریف دیگری هم حکایت ژرفی با همین محتوا راجع به روباه هراسان دارد.

۶۸۵۹   

سنگ سخنگو

آره. 
در دانشگاه ها رشته ای تحت عنوان ادبیات تطبیقی وجود دارد که به بررسی وجوه مشترک ادبیات ملل مختلف می پردازد. مثال: 
حافظ هلال ماه را به داس تشبیه کرده است. 
ادبای فرنگی هم همین کار را کرده اند.

۶۸۶۰   

سنگ سخنگو

معاییر عوض شده اند. 
تازه اگر معاییری وجود داشته باشند

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر