۱۴۰۰ تیر ۴, جمعه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۱۹)


 
میم حجری
 


۶۸۸۴   

سنگ سخنگو

خوب باشد.
اینکه هنر نیست.
هنر چیست؟
حضرت علی هم نان جو می خورد.
ولی در شبی
۱۰۰۰ آزاده
را گردن می زد.



۶۸۸۵   

سنگ سخنگو

تفاوت احمدی نجات با خمس و زکات در اکتیویته مخالفن احمدی نجات و در پاسیویته مخالفان خمس و زکات است

۶۸۸۶   

سنگ سخنگو

انقلاب اکتبر دو راه بیشتر نداشت:
کارگران و زحمتکشان
یا
باید کسب قدرت سیاسی دوباره به دست می گرفت
و
یا
راه برگشت به بورژوازی را
بوروکراسی هموار خواهد نمود.
سارا نصرتیان


سگ سخن جو

این جمله بندی تق و لق سارا
نشانه بی سوادی وحشت انگیز او ست.

به همین دلیل اصلا معلوم نیست که منظور سارا چیست.

انقلاب به چه معنی است؟
انقلاب اکتبر به چه شرطی پیروز می شود؟
اگر طبقه کارگر
قدرت سیاسی را تسخیر نمی کرد و ماشین دولتی بورژوایی را در هم نمی شکست
اصلا مگر می شد از پیروزی انقلاب دم زد؟

منظور سارا شاید این باشد که دولت شوراهای کارگری (اتحاد شوروی)
قدرت سیاسی را از کارگران گرفته است.
این اما به چه معنی است؟
این بدان معنی است که دولت اتحاد شوروی
اصلا دولت نیست.
چیزی ماورای طبقاتی و بی طبقه است.
این ارتش سرخ که مراد سارا یعنی حضرت تروتسکی تشکیل داده
ارتش کدام طبقه اجتماعی بوده
اگر ارتش طبقه کارگر پیروزمند نبوده است؟

منظور سارا از بروکراسی چیست؟
بروکراسی مگر فاقد محتوای طبقاتی است؟
آدم بی اخیتار یاد فرانتس کافکای بدبخت می افتد.

طبقه حاکمه
هرگز و هیچ کجا حکومت نمی کند.
دولت طبقه حاکمه
حکومت میکند.
طبقه حاکمه بسان اجنه نامرئی می ماند.
دولت هم که بدون بروکراسی
بدون ادارات و مؤسسات و نهادهای مختلف
دولت نامیده نمی شود.
تروتسکی
غیر از سواد فلسفی
کم و کسری ندارد.
تروتسکی آبرو می برد.

۶۸۸۷   

سنگ سخنگو

خرسان خردگرای این دوران
بهتر ز همه خردستیزان



۶۸۸۸   

سنگ سخنگو

اتحاد شوروی
و هیچ کشور دیگری
به وضع سابق برنمی گردد و نمی تواند برگردد.
چرخ تاریخ
چرخ یکدنده ای است که به عقب برنمی گردد.

لنین خر نیست تا حرف از این مزخرفات بزند.
اتحا شوروی در پله سرمایه داری پیشرفته
متوقف شده است.
به عصر تزار برنگشته است.
خمینی هم می خواست
جامعه را به عصر برده داری و یا صدر اسلام برگرداند
و
نشد.
در عوض
روحانیت بورژوا شد.


۶۸۸۹   

سنگ سخنگو

صمد بهرنگی به سود " کفه ی سبک " و‌بر‌ضد " کفه ی سنگین " ترازو در زندگی کوتاه ولی پر‌محتوا و پر کار خویش همه جانبه تلاش کرد ،
لذا نه تنها در میان خلق آذربایجان ( که وی به گرد آوری فلکلور آن توجه جدی معطوف داشت ) بلکه در میان همه ی مردم ایران نامش شهرت و محبوبیت یافت
گرچه آثار صمد در رشته ی قصه ، مسائل تربیتی ، فلکلور، ترجمه و تحقیق تاریخی متعدد است ولی به حق در باره اش گفته اند شاهکار او زندگی اش بود.
احسان طبری


سگ سخن جو

طبری
نقدی هم بر اثر هزارخانی راجع به ماهی کوچولو نوشته است که ما متانقدی بر آن نوشته ایم.

از طبری چه پنهان
که قهرمانان را نه توده
بلکه طبقه حاکمه می سازد.
طبقه حاکمه ای که در ان واحد
هم
در
قدرت
است
و
هم
بر
قدرت (بر ضد قدرت) است و قصد به زیر کشیدن جناحی و نشستن به جای آن است.
اولی با اعدام و حبس و تبعید
دومی با تجلیل شهدا و تبعیدیان و زندانیان.

معروفیت صمد با دروغی توسط آخوند بی عمامه ای به نام جلال آل عبا شروع شد.
جلال آل عبا
مخترع همین خرافه نه شرقی نه غربی و مؤلف خرافه ای به نام غرب زدگی و خرافات دیگر بوده است و طراح همین ج. ا. به تقلید از واتیکان بوده است.

غلامحسین ساعدی
رفیق صمد و بهروز و آل عبا و نیما و احمد شاملو و شرکا
در مصاحبه ای دروغ آل عبا را افشا کرده است:
صمد در ارس غرق شده
نه
اینکه کسی غرقش کرده باشد
بلکه به این دلیل که شنا بلد نبوده است.
با شهید جا زدن دروغین صمد
محبوبیت او و خرید و فروش میلیونی زباله های چه بسا سرقتی اش شروع می شود و چه داغ هایی بر دل مادران همان خلق آذربایجان نشانده می شود.
صمد زخم بردارترین بخش جامعه را برای مبارزه با انقلاب ضد فئودالی سفید
آلت دست قرار می دهد:
کودکان ناقص العقل مردم را.
ساواک تبریز
در نتیجه
کودکستان می شود.
شرم کردن
خصیصه ای انقلابی است.
مرتجعین توان شرم کردن ندارند.
صمد و دار و دسته های آنارشیستی (فدایی و مجاهد و دیمدام و لیملام) در شکست انقلاب ضد فئودالی سفید و روی کار امدن مجدد اشراف فئودال و روحانی و تجاری
نقش مؤثری به عهده داشته اند.

۶۸۹۰   

سنگ سخنگو

ازدواج با خر پول نشانه خریت است و نه خردمندی. 
اگر دیدی به اش بگو

۶۸۹۱   

سنگ سخنگو

افغانی ها
برای امپریالیسم
و
کردها
برای صدام و شاه و شیخ و امپریالیسم و غیره آلت دست گشته اند.
شاه مسعود
دیر متوجه شد که آلت است و نه آدم.
هی از خود می پرسید:
پس دول غربی کجا هستند که طالبان مثل مور و ملخ کشور را تسخیر می کند؟

۶۸۹۲   

سنگ سخنگو

ما ۱۰۰ سال است که در به در دنبال یک کمونیست می گردیم و هنوز پیدا نکرده ایم. 
تو کجا اینهمه کم و نیست پیدا کرده ای؟

۶۸۹۳   

سنگ سخنگو

هیچ وقت برای فهمیده شدن ، فریاد نزنید .
آنکه شما را بفهمد
صدای سکوتتان را
بهتر می شنود ...
جبران خلیل جبران


سگ سخن جو

هی جیران
دوران تلاش برای فهم حرف همنوع گذشته است.
همه از دم دنبال عکس می گردند و با عکس ها حال می کنند.
دیگر
فرقی بین سخن و سکوت نیست.

اگر به کوچه ما امدی
طناب بیار

۶۸۹۴   

سنگ سخنگو

اگر تو از دیدن هر بی عدالتی ازخشم تکان بخوری هم رزم من هستی.
نرگیس


سگ سخن جو

کسانی
به هر دلیلی
از کوره در می روند و
در دریای خشم غوطه می خورند
که
از خرد نصیبی ندارند.

اما
همین
خرد کمیاب و کیمیا
برای هر رزم فکری و فیزیکی
ضرورت مبرم دارد.
پس
همرزم خود را نه در خشم آوران
بلکه در خردگرایان بجوی

۶۸۹۵   

سنگ سخنگو

دلتنگ که شدی
میفهمی
شب
آغاز دردی است بی درمان

ژاله فتوره چی


سگ سخن جو

دلتنگی
کسب و کار از ما بهتران است.

دلتنگی کسب و کار کسانی است که کاری ندارند.
کار
چه کار مادی
چه کار فکری
و
چه کار هنری
قاتل دلتنگی است.

به همین دلیل
شاعری سروده است:
برو کار میکن
مگو:
چیست کار.

که سرچشمه دلگشایی است کار


۶۸۹۶   

سنگ سخنگو

  در کامنت تان به نحوه های دیگر قهرمان سازی اشاره کرده اید. 
قهرمانان حزب توده چگونه ساخته شده اند؟

۶۸۹۷   

سنگ سخنگو

گفتم:
چقدر احساس تنهایی می کنم.
گفتی
من نزدیک تو ام.
سوره بقره
 
سگ سخن جو

 
دروغ که شاخ و دم ندارد.
اگر نزدیکش بودی،
قاعدتا و منطقا
احساس تنهایی و بیکسی نمی کرد.
پیش شرط دوری و نزدیکی از کسی و به کسی
وجود پیشاپیش خویشتن است.

کریم
نه تنها
خلایق را متوهم می سازد
بلکه خودش هم توهم دارد.

۶۸۹۸   

سنگ سخنگو

بگذار قدردان انسان هایی باشم
که ما را شادمان می سازند.
باغبانان عزیزی اند
که 
گل روح ما را شکوفا می سازند.
مارسل پروست.


۶۸۹۹   

سنگ سخنگو

رأی ندادن هم نوعی رأی دادن است. 
ای بسا راي ندادن ها که بدتر از رأی دادن ها ست.

۶۹۰۰   

سنگ سخنگو

 ممنون.
بحث
بر سر این است که سازنده قهرمانان کذایی کیست.
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید تجارب مختلف در این زمینه را تئوریزه کرد.
منبع دانش تجربی
تجربه است.

به درستی گفتید:
توده به قهرمان نیازی ندارد.
توده خود قهرمان دم به دم است و برای قهرمانان تره حتی خرد نمی کند.
کسی هم که به چیزی نیازمند نباشد، زحمت ساختنش را به خود نمی دهد.

به نظر ما
سازنده قهرمانان طبقات حاکمه اند.
یا ناآگاهانه و بالاجبار
مثلا با اعدام حریفی
با ترور حریفی
با تبعید حریفی
با تحبیس حریفی

و
یا
عوامفریبانه از طریق ارتقای هر زباله به مقام شهیدی، قهرمانی، شخصیتی، پیشوایی، امامی، رهبری

فیلمی هست راجع به قیام دهقانی روسیه تحت عنوان بوگاچوف.
بوگاچف از رهبران جنبش دهقانی روسیه است.
کاترین کبیر
بوگاچف را می رباید و گردنش را می زند.

وقتی بوگاچف را به میدان اعدام می برند
توده های مردم و دهقانان
جاوید شاه می غرند.
صحنه جالبی زیر ذره بین گذاشته می شود:
دهقان ژنده پوشی با کودکی در بغل
به کودک می گوید:
نگاه کن این بوگاچف رهبر دهقانان است.
فراموش مکن.
ضمنا به تظاهر جاوید شاه می گوید.

این بدان معنی است که قهرمان را توده نمی سازد
بلکه به خاطر می سپارد.
قهرمان از صدف سینه توده در روند مبارزات طبقاتی بیرون می زند.
سیاوش در شعر آرش طرز و طریق تشکیل آرش را نشان می دهد.
عوامفریبی ئی در بین نیست.
توده اصلا نمی خواهد که آرش را فدا کند:
« گهی می گیردم، گه پیش می راند»

به خاطر سپاری شخصیتی توسط توده
حاوی گشتاوری پسیکولوژیکی است.
توده
شخصیتی را
که به هر دلیلی در مبارزات طبقاتی کشته شده است
به صورت ایده
تداوم حیات می بخشد تا اسیر نومیدی نگردد.
یعنی از مرده های خود
امید و نیرو می گیرد.

۶۹۰۱   

سنگ سخنگو

خدا کیست
چه صفاتی را دارد
و چگونه تشکیل یافته است؟

مثال:
الله
بتی در کنج بتکده کعبه بوده است.
چیزی مادی بوده است که بت پرستان ساخته بودندش.

حضرت محمد
الله مادی و مشخص زمینی را
به
الله فکری و مجرد (انتزاعی) آسمانی و همه جایی (لامکان) مبدل می سازد.

الله در قرآن کریم معبود (صاحب عبد) است و بشریت عبد.
اسلام = ایده ئولوژی نظام جامعتی برده داری
الله انتزاعی = نتیجه انتزاع و تجرید اربابان برده دار خرد و کلان
به همان سان که مفهو مدرخت = نتیجه انتزاع سرو وصنوبر و بید و غلیره
نه مفهوم درخت وجود خارجی دارد و نه مفهوم الله
مفاهیم عکس اند.
عکس انتزاعی اصل اند.
الله در قران همه صفات اربابان برده دار را دارد:
به قول سعدی:
به سلامی گردن می زند و به دشنامی خلعت می بخشد
مثل خوانین و سلاطین نظامات برده درای و فئودالی است
مثل خلخالی و لاجوردی و خامنه ای و خمینی است

۶۹۰۲   

سنگ سخنگو

لامکان‌ بودن خدا
بدتر از با مکانش بوده.
اگر با مکان بود و جایی بود
میدونستی چی رو می پرستی
رحیم


سگ سخن جو

اصل خدا
یعنی طبقه حاکمه
هم مثل خود خدا
یعنی مثل عکسش
همه جا هست و هیچ جا نیست.
به همین دلیل
کسی نمی داند که
طالبان و حزب الله و نصرالله و داعش الله و ترامپ الله و مرکل الله و پوتین الله و چارق الله
مأمور کیستند

۶۹۰۳   

سنگ سخنگو

طالبان نماینده کیانند؟
۱
طبقه حاکمه فئودالی-فوندامنتالیستی- بورژوازی سنتی، بازاری ، رانتی
۲
طبقه حاکمه امپریالیستی (مافیای مالی، دلار ، طلا و مواد مخدر...)
شهروز


سگ سخن جو

ممنون.

فوندامنتالیسم اسلامی
نماینده امپریالیسم نیست.
فوندامنتالیسم اسلامی
جریانی ضد امپریالیستی و ضد کمونیستی است.
نه شرقی ـ نه غربی است.
فوندامنتالیسم اسلامی
اما
بسان فاشیسم
هم با امپریالیسم می تواند پیمان اتحاد بندتنبانی ـ مصلحتی ـ موقتی ببندد و هم با کمونیسم

فاشیسم
ایده ئولوژی مرتجع ترین، متجاوزترین، جنگ افروزترین، هارترین و تروریستی ترین قشر بورژوزی امپریالیستی است
فوندامنتالیسم اسلامی
ایده ئولوژی مرتجع ترین، متجاوزترین، جنگ افروزترین، هارترین و تروریستی ترین قشر اشرافیت فئودالی واپسین است.

۶۹۰۴   

سنگ سخنگو

آره.
بحث اما اینجا بر سر نمایندگی است.
خیلی ها دیالک تیک طبقه حاکمه و نماینده را تخریب می کنند.
در این صورت مافیا و فاشیسم و فوندامنتالیسم چیزهای ماورای طبقاتی و بی طبقه و مستقل جازده می شوند.
میان امپریالیسم و مافیا و فوندامنتالیسم و فاشیسم
رابطه دیالک تیکی آشتی و قهر، وحدت و مبارزه برقرار است
مثال:
در جنگ ج. دوم
طبقه حاکمه امپریالیستی امریکا با مافیا پیمان «آنتی فاشیستی» غیر رسمی ولی عملی می بندد.
حراست از بندرهای امریکا بخشا به عهده مافیا گذاشته می شود:
مافیوزها شب و روز در بنادر مسلحانه پاس می دهند
تا احدی از نازی های نازی آبادی و امریکایی خرابکاری نکنند.
انتخابات امریکا با حمایت مافیا به پیروزی این و آن می رسد.
رهبران سندیکاهای کارگری و سران و شخصیت های حزب کمونیست
توسط مافیا منفعل و ترور می شوند و نیازی به مک کارتی نمی افتد.
اما این پیمان ها مصلحتی و موقتی و بندتنبانی اند.
دلیل ترور جان اف کندی و سوء قصد به روبرت کندی به عنوان نامزد ریاست جمهوری
بی وفایی روبرت کندی (وزیر دادگستری) به عهد با مافیا بوده است.
ریگان به عهد خود وفا می کند.

رابطه پوتین با دار و دسته قدیروف در چچستان
شده رابطه پدر و فرزند.
اولیگارشیسم روس به اعجاز دلار کلان نفتی و گازی
فوندامنتالیسم و مافیای روس را رام و اهلی و فرمانبر کرده و برای ترور مخالفین در اقصا نقاط جهان به خدمت می گیرد.
آن سان که
پوتین
می تواند بگوید:
«ترور فلانی در لندن و یا برلین و یا مسکو ربطی به دولت روسیه ندارد»
یعنی کار مافیا و اجامر فوندامنتالیستی است.
پوتین به فوندامنتالیسم شیعی
حتی تراختور اتمی فروخته است و خطر دسترسی فوندامنتالیسم به بمب اتم را افزایش داده است.

۶۹۰۵   

سنگ سخنگو

نه.
مجرد
مفهوم ریاضی نیست.
مجرد و یا انتزاعی
یک مفهوم فلسفی است.
مثال:
مفهوم درخت
چیز مجردی است.
فقط در ذهن شما وجود دارد.
در خارج از ذهن شما
سرو صنوبر و غیره مشخص و مادی وجود دارند.

مفهوم درخت از تجرید همه درختان مشخص و مادی جهان تشکیل می یابد.
انسان مجرد
هم به همین سان.
فقط در ذهن شما وجود دارد.
مثل خدا.
مثل اجنه، ملائکه ...
مثل همه مفاهیم
ماهیت و یا ذات و یا سرشت چیست؟


۶۹۰۶   

سنگ سخنگو

برشت
«دولت اعتماد خودش را به مردم از دست داده است.
بهتر نیست مردم را منحل کنیم تا دولت، مردم دیگری انتخاب کند؟!»


سگ سخن جو

این انتقاد برشت از دولت طبقه کارگر در جمهوری آلمان دموکراتیک است.
اگر برشت وزارت یکی از نهادها را داشت متوجه می شد که بازسازی ویرانه های مادی و فکری و تربیتی و تعلیمی ج. ج. دوم
چه دشوار است.

همان آلمان
اکنون
پس از ۴۰ سال تعلیم و تربیت
شده کنام درندگان فاشیسم.
همه چیز را می توان تغییر داد.
ولی تغییر آدم ها
چه بسا محال می نماید.
هونکر وقتی رفت
صناری ثروت نداشت
شهبانو وقتی رفت
به قول خودش یک میلیون دلار در کیف دستی اش داشت
و
چندین میلیارد دلار در حساب شوهرش در بانک های جهان
ببین تفاوت ره از کجا ست تا به کجا

۶۹۰۷   

سنگ سخنگو

عشق
یعنی وقتی غصه داری
یکی باشد که آرامت کند.
حریفه شریفه


سگ سخن جو

این تعریف از عشق
واقعا نادر و کمیاب و کیمیا ست.
بدین طریق تفاوت عشق با مسکن از بین می رود.

به همین دلیل شاعری سروده:
من از او پرسیدم:
هروئین
سیری چند؟


۶۹۰۸   

سنگ سخنگو

شعری
به کوتاهی اهی
اما
عمیقی.
زنده باد صرفه جویی در سخن
و
پرهیز از روده درازی
که بد درد بی درمانی است.


۶۹۰۹   

سنگ سخنگو

محسن
مرا با کودکی پیوندی نیست
با بازی وسرگرمی کودکی بیگانه ام
دستانم الوده وچهره ام کثیف
ا ز اینهمه بی عدالتی
روز وشب رنج می کشم
اما بگو به حاکمان وقت
من ایستا ه ام واماده ام تا
کاخ ظلم و ز ور را درهم بکوبم
اینده را خواهیم ساخت.
تا نباشد کودکی بر سر کار

پایان


سگ سخن جو

ای بسا مخالفین بیداد
که بیدادگرتر از بیدادگرانند.

نفی مکانیکی چیزی
نفی به معنی واقعی کلمه نیست.
چون
نفی
به شرطی
نفی است
که
معین باشد.
چه بسا نفی بدی
به اثبات بدتری منجر می شود.

کار چیست که بدون آن بتوان آینده بهتری ساخت؟
کار کودکان که در جست و جوی لقمه ای نان در زباله دان
خلاصه نمی شود.

توده زحمتکش
در کشورهای عقب مانده
فوت و فن کار را باید به نسل جدید بیاموزند.
یعنی
کاری را بکنند که اکنون در ممالک پیشرفته در روند کاراموزی در کارخانه ها صورت می گیرد.

حتی آموزش و پرورش چه بسا به عهده مادران و پدران اغلب بیسواد است.
چون از کودکستان و دبستنان و غیره
و
حتی از کلاس و تخته سیاه و گچ و کاغذ و مداد و غیره خبری نیست.

ضمنا در همین ممالک سرمایه داری پیش رفته
کار کودکان در کارخانجات و مزارع و مراتع رواج وسیع داشته و دارد.


۶۹۱۰   

سنگ سخنگو

حافظ
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نا مکرر است 


سگ سخن جو

معنی تحت اللفظی:
غم عشق
قصه واحدی بیش نیست.
شنیدن این قصه اما شیرین است و نه کسل کننده.
یعنی از طراوت و تازگی همیشگی برخوردار است.

راستی چرا؟
چرا قصه های ادبا و نویسندگان را نمی توان چند بار شنید و کسل نشد
ولی شنیدن قصه عشق
استثناء است؟

حتی نویسندگان
برای خوانده شدن قصه های شان
ماجرایی عشقی و اروتیکی و حتی سکسی را به عنوان ادویه جات
در آن می گنجانند.

برای دادن پاسخ به این پرسش
باید به دیالک تیک غریزه و عقل پناه برد:
نیازهای غریزی آدمیان
غول آسا هستند
و
نیازهای عقلی شان مور آسا.

غریزه بیشتر مشتری دارد تا عقل.
عکس بیشتر مشتری دارد تا اندیشه.

حوایج غریزی
فقط برای لحظه ای کوتاه ارضا می شوند
یعنی چند دقیقه و یا ساعت پس از رفع حاجت غریزی مثلا سکس و یا اطعام و یا لاس و لیس
غول سیر غریزه دوباره سکس و غیره می طلبد و هرچه بیشتر به نصیب برد
به همان اندازه
بیشتر می طلبد و نه کمتر.

مثال دیگر:
مطالب ما را به ندرت کسی می خواند
چون با عقل در رابطه اند.
عقل بی مشتری است.
خیلی از فضلای طویله
مقالات مفصل نوشته اند و ما را به منفی نگری و مخالفت با بزرگان متهم کرده اند تا نامی در کنیم.
(حیوان ها اصلا نمی دانند که ما نه نام داریم و نه اعتنا به نام.)
اما برای هر عکسی و یا هر شعر بند تنبانی
یک میلیون نفر لایک می زنند.

۶۹۱۱   

سنگ سخنگو

مفهوم چیست؟
مثال:
دختر
یک مفهوم است.
چگونه تشکیل می شود؟

در خارج از ذهن شما
صغرا و کبرا و نرگس و غیره وجود دارند.

دختر
مثل همه مفاهیم
فقط در ذهن شما وجود دارد.
مفهوم دختر
چیزی ذهنی است و نه مادی.
ولی منشاء مادی دارد.

مفاهیم
عکس اند که اصل دارند.
اجنه
هم
اصل دارند.
اصل اجنه و ملائکه چیست؟

۶۹۱۲   

سنگ سخنگو

کدکنی
آن لحظه‌ها، جوانی ما بود
محمدرضا شفیعی کدکنی

آن لحظه‌ها جوانی ما بود
آن لحظه‌ها که روح، در آن‌ها
مثلِ نگاهِ آهوی کوهی
بر دشت و بر گریوه رها بود.

زان لحظه‌ها چه‌گونه توانیم
جز با درود و تلخیِ بدرود
یاد کرد

آن لحظه‌ها که خوب‌ترین‌ها
از سال‌های عُمرِ خدا بود
ان لحظه‌ها، جوانیِ ما بود
پایان


سگ سخن جو

معنی تحت اللفظی:
لحظاتی که در انها روح ما مثل نگاه اهویی بر دشت و کوه رها بود
جوانی ما بودند.
از آن لحظات فقط می توان با یادآوری و وداع یاد کرد.
ان لحظات بهترین چیزهای حیات بودند و از سال های عمر الهی بودند.

کدکنی
استاد دانش کاه بوده است.
کله اش مملو از شعر بوده است.
از بس شعر ازبر کرده بوده است
شاعر شده بوده است.
بی انکه شاعر شود.
کدکنی از اعضای طبقه حاکمه است
نخبه ستا و نخبه گرا ست
و بیگانه با توده است.
فرق زهری و سیاوش و سایه با کدکنی
ضمنا
همین است

۶۹۱۳   

سنگ سخنگو

مریلا
معنی تحت اللفظی:
پرسیده بود:
عاشق سینه چاک کسی هستی که برایش بجنگی؟
گفتم:
با زخم ها و موهای سفید از جنگ ها برگشته ام
و
صبر و تماشا آموخته ام.



۶۹۱۴   

سنگ سخنگو

چرا مسلمانان
پس از خواندن قرآن
عاشق جنگ و کشتار و انتحار می شوند؟
حریفه پریش اندیش


سگ سخن جو
 
 
 هی حریفه
دومه نیکو لوسوردو
از فلاسفه ایتالیا
طالبانیسم را مظهر اوبسکورانیسم (خر پروری) دانسته است.

اوبسکورانیسم به گرایشی اطلاق می شود که انسان ها را عمدتا در جهل و نادانی نگه می دارد،
مانع تفکر خلاق آنها می شود
و به باور بر چیزهای ماورای طبیعی سوق می دهد.
طالبان نماینده بارز این گرایش است.

در این مکتب
کودکان را در مرحله خریت
میخکوبی می کنند تا حتی تکانی نخورند.
اینها بسان طوطی
آیات قرآن را ازبر می کنند
بی انکه چیزی از آن بفهمند.

یعنی می توانستند به عوض قرآن
گلستان و بوستان و دیوان این و آن را هم ازبر کنند.
فوندامنتالیسم
بسان فاشیسم است.
مظهر خریت و خردستیزی است.

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر