۱۴۰۰ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۰۴)

  

میم حجری

 

۶۶۰۵

سنگ سخنگو

ممنون.
آره.
تعیین کننده
خود نظر است.
چون محتوای شناخت در اوبژکت (موضوع) شناخت است
و نه در سوبژکت شناخت (شناسنده، صاحب نظر، مخاطب، این و آن معروف و علامه)
البته
سوبژکت هم به قول شما
بسته به خاستگاه و پایگاه طبقاتی اش
نقشی دارد.
ولی نه
نقش تعیین کننده ای.
به همین دلیل
نقل قول ها باید مستقل از مرجع و صاحب قول
بررسی شوند.
حتی اگر صاحب قول و نظر
امامی، پیامبری، علامه ای و مجتهد جامع الشرایطی باشد.
مثال:
اگر اوبژکت شناخت
سیب
باشد
محتوای شناخت سیب (سیبیت سیب)
در
خود سیب است
و
نه
در سیبکار
سیب چین
سیب فروش
سیب خر
سیب خور
سیب شناس.

به زبان فلسفی
نقش تعیین کننده در دیالک تیک اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت
از آن اوبژکت شناخت است


۶۶۰۶

سنگ سخنگو

عجب خرافاتی.
دهاتی ها
خیال می کردند که
توده ای ها سوگند می خورند و پیمان می بندند تا به عهد خود وفا کنند.
طبری با کی پیمان بسته و به عهد خود وفادار مانده است؟
منظور از عشق به انسان و رفتار انسانی چیست؟
خودخواهی که ننگ نیست.
خودخواهی (غریزه حفظ نفس) مهم ترینو تعیین کننده ترین مشخصه هر موجود زنده است و ضمنا فضیلت بزرگی است.
خودستیزان
خردستیزانند
و امروزه
طرفداران فاشیسم و فوندامنتالیسم و انارشیسم و نیهلیسم و زباله های دیگرند.

۶۶۰۷

سنگ سخنگو

هی خیاط باشی. 

کسی به دختر زباله جمع کن نمی خندد. 

ازش دوری می گزیند. 

محلش نمی گذارند

۶۶۰۸

سنگ سخنگو

درجوامعی که ازنظر اقتصادی رشد نکرده اند(ایران) کارگران شباهت زیادی به رعیت ها ودربرخی مناطق حتی به برده ها دارند
اگر به خواهیم منطقی فکر کنیم ابتدا باید جوامع این شکلی راه رشد اقتصادی(سرمایه) را طی کنند تا به موازات ان نقش نیروی بالقوه کارگری برجسته و مطرح شود
علامه


سگ سخن جو

 

تفاوت و تضاد برده و رعیت و پرولتر چیست؟
معیار عینی و علمی برای تمیز برده از رعیت و رعیت از پرولتر چیست؟
مفاهیم برده و رعیت و پرولتر تعریف دارند.
تعریف شان و تفاوت شان چیست؟

۱
برده
طبقه اصلی جامعه برده داری مثلا روم باستان، صدر اسلام و غیره است.
برده به قول ارسطو
ابزار است.
ابزار سخنگو ست.
مثل گاوآهن است.
برده به ازای نان باید جان بکند و
ارباب
مجاز به گرفتن حتی جان و زن و بچه او است

۲
رعیت
طبقه اصلی جامعه فئودالی است.
رعیت بر خلاف برده
زمین و وسایل کار از بیل و کلنگ و گاو و گاوآهن و خرمنکوب و داس و غیره و زن و بچه و خانه و زندگی دارد.
ولی وابسته به ارباب معینی است.
نظام ارباب و رعیتی را محمدرضاشاه نور به گور
پس از انقلاب سفید
لغو کرده است.
علامه ها باید کتاب انقلاب سفید (مانیفست انقلاب بورژوایی) را بخوانند تا ارشا د و رستگار شوند

۳
پرولتر و یا کارگر
طبقه اصلی جامعه سرمایه داری است
پرولتر
رعیتی است که وسایل تولیدش را (گاو و گاوآهن و داس و زمین کشت و کلنگش را) از دستش گرفته اند.
خوشه های خشم را علامه ها بخوانند که نویسنده یانکی به نام جان استاین بک نوشته است که تراژدی سلب مالکیت از دهاقین یانکستان است.
در جامعه سرمایه داری
همه آزادند.
کسی برده و وابسته (رعیت) نیست.
و
همه
مالک کالا هستند.
یعنی از این لحاظ برابرند.
پرولتر
مالک کالایی به نام نیروی کار خویش است و با فروش این کالا به سرمایه داران
نان در می آورد.
ولی
برده وابسته (رعیت) نیست.
بلکه آزاد است.
حافظ که خواجه (برده دار و غلامدار و کنیزدار) است مخالف کار به ازای دستمزد است:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن 

(خواجه پرولتر را گدا محسوب می دارد)
که دوست خود روش بنده پروری داند.


۶۶۰۹

سنگ سخنگو

شهریار
از غم خود بپرس کاو با دل ما چه می کند
این هم اگر چه شکوۀ شحنه به شاه کردن است


سگ سخن جو

 

معنی تحت اللفظی:
از غمت بپرس که چه بلایی بر سر دل ما می آورد.
البته شکوه از غم به تو
مثل شکوه از شحنه به شاه است.
ایراد منطقی و عقلی این بیت شعر شهریار چیست؟


۶۶۱۰

سنگ سخنگو

آگاه ترین کارگران جهان
ایرانی اند.
ما هم سگ کارگران و دهقانان ایران هستیم
که به افغانستان گریخته ایم
و به طالبان پناهنده شده ایم
تا سیر دل پارس کنیم.
شعرای افغانی هم در مدح ما سروده اند:
سگان شان چنینند ایرانیان

۶۶۱۱

سنگ سخنگو

نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم
برفت در همه عالم به بی دلی خبرم
نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم
نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم
من از تو روی نخواهم به دیگری آورد
که زشت باشد هر روز قبله دگرم
بلای عشق تو بر من چنان اثر کرده‌ست
که پند عالم و عابد نمی‌کند اثرم
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم
به جان دوست که چون دوست در برم باشد
هزار دشمن اگر بر سرند غم نخورم
نشان پیکر خوبت نمی‌توانم داد
که در تأمل او خیره می‌شود بصرم
تو نیز اگر نشناسی مرا عجب نبود
که هر چه در نظر آید از آن ضعیفترم
به جان و سر که نگردانم از وصال تو روی
و گر هزار ملامت رسد به جان و سرم
مرا مگوی که سعدی چرا پریشانی
خیال روی تو بر می‌کند به یک دگرم

۶۶۱۲

سنگ سخنگو

 
عشق
مشد حسین
همانقدر
انتخابی است که زلزله و وبا و کرونا انتخابی اند.
اگر در عمرت
یکبار
حداقل
عاشق شده بودی
فهمیده بودی.
خیلی ها مثل تو از خیلی چیزها دم می زنند
بی انکه از ان چیزها با خبر باشند

۶۶۱۳

سنگ سخنگو

کامیلو خوبه سلا
همه لخت دنیا می اییم،با این حال بزرگ که شدیم، سرنوشت طوری شکلمان می دهد که انگار از مومیم.


سگ سخن جو

 

بنشینیم و بیندیشیم:
منطقی این است که
لخت آغازین
ملبس واپسین باشد و نه موم واپسین
و
موم اخرین
صخره و سنگ آهنین باشد و نه لخت آغازین

ثانیا
سرنوشتی در بین نیست تا کسی را شکل دهد.
هر کس تحت مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی، حاکمیت طبقاتی، فرماسیون اقتصادی) معینی زاده می شود
درست به همان سان که تحت فشار جو زاده می شود و زندگی میکند.
شرط تغییر هر جامعه
تغییر مناسبات تولیدی حاکم است:
انقلاب اجتماعی است.

۶۶۱۴

سنگ سخنگو

کامیلو خوبه سلا
بعد همه ی ما را روی راه های گوناگون به طرف یک مقصد واحد -مرگ- روانه می کند.


سگ سخن جو

 

مرگ چیست و چه ربطی به سرنوشت کذایی دارد؟
هر چیزی در تثلیث پیدایش و رشد و زوال (تولد و رشد و مرگ) وجود دارد:
نوزاد
رشد می کند
به بلوغ می رسد
بعد
پیر می شود و می میرد.

اولماسیدی ئولوم

قوجا کیشیلر

دولدوراردی جهانی سرتاسر

 نجه کی دولدورابلار اولدورلار

صحنه آسمانی سرتاسر


اگر مرگ نباشد
پیران
جهان را پر می سازند
به همان سان که ستارگان
آسمان را پر کرده اند.
شاعری از دیار آتش ها

مرگ
نه
مقصد
بلکه مرحله است.
مرگ
مرحله ای در تثلیث سیکلی تولد و توسعه و زوال است.
مرگ
تحول کیفی منفی موجودات است
برای درک تثلیث دایره وار و سیکلی تولد و رشد و مرگ
باید سیر و سرگذشت موج را در نظر داشت:
دیالک تیک جذر و مد را
دیالک تیک اوج و حضیض را


۶۶۱۵

سنگ سخنگو

آشپزباشی نوشته بود: 

دیشب خواب تشییع جنازه خودم را دیدم. 

دلیل خواب های ناگوار 

پر بودن معده و کمبود اکسیزن در اتاق خواب است. 

ما هم توصیه کردیم که شب ها سبک بخورد تا خواب زندگی بیند
اندرون از طعام خالی دار

تا شبا خواب زندگی بینی


۶۶۱۶

سنگ سخنگو

من کارگر آگاه سیاسی را منظورم است
مهرنوش


سگ سخن جو

 

 در سیاره سرگردان زمین
همه سیاسی اند
و
هر آه و عطسه خلایق حتی سیاسی است.
کسانیکه سیاسی نیستند
جزو سکنه کره مریخ اند.
کارگران
ژرف اندیش ترین سکنه جهانند.
چریکی در خاطراتش نوشته:
پس از انقلاب سفید در روستای مان درمانگاه ن شیر و خورشید را دایر کردند با باغ و حوض و مخلفات.
برای «ارشاد» عمله ای
روشنفکرانه گفتم:
ببین دارایی ملت گرسنه را به این شکل هدر میدهند.
عمله
به پرخاش سرشته به خشم گفت:
خاک بر سر گرسنه ای که مخالف پیشرفت جامعه باشد.
حریف نوشته:
به جهل فئودالی خود پی بردم
شرمنده گشتم
و
لب بستم.



۶۶۱۷

سنگ سخنگو

انعکاس (عکس اندازی) ماده در ماده (پرنده در آب)
انعکاس از مهم ترین مفاهیم تئوری شناخت ماتریالیستی (مارکسیستی) است.

۶۶۱۸

سنگ سخنگو

 
آره.
حقیقت = انعکاس نسبتا درست واقعیت.
دشمن حقیقت
طبقات حاکمه مرتجع اند.
طبقات زحمتکش
طرفدار حقیقت اند
و حقیقت
یار و یاور و سنگر و پرچم و پشت و پناه آنها ست
 

۶۶۱۹

سنگ سخنگو

انسان ها را باور کن
ابرها را،
باد ها را،
کتاب ها را دوست بدار.
دردِ شاخه ی خشکیده را دریاب
و دردِ ستاره ای را که خاموش می‌شود.
و درد جانوری مجروح را ،
اما بیش از همه
درد انسان ها را دریاب.
بگذار طبیعتِ غنی شادمانت کند
بگذار نور و تاریکی شادیت بخشند
بگذار چهار فصل به وجدت آورند
ناظم حکمت


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر