۱۴۰۰ خرداد ۱۷, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اقتصاد فکری (۱)

Denkökonomie und Energieprinzip.: PHILOSOPHIE - GABIUS, P.

پروفسور دکتر هلموت میلکه

برگردان

شین میم شین 


ارنست ماخ

(۱۸۳۸ ـ ۱۹۱۶)

فیزیکدان، فیلسوف و علمتئوریسین اطریشی

از مؤسسین امپیریوکریتیسیسم

از راهگشایان تئوری هیئت و روانشناسی هیئت

 

۱

·    اقتصاد فکری عبارت است از تز ایدئالیستی ـ ذهنی فرمولبندی شده توسط ماخ و آوناریوس، به مثابه اصل شناخت به اصطلاح علمی، مبنی بر اینکه گویا گرایش تفکر بشری (همانند اصل صرف کمترین نیرو در فیزیک) همواره هنگام ارائه نتایج علمی صرفه جویانه ترین فرم بیان مفهومی را به کار می برد و لذا مفاهیمی مانند «علیت»، «ماده» و «نیرو»  می توانند مورد صرفنظر قرار گیرند.

 

ریچارد آوناریوس

(۱۸۴۳ ـ ۱۸۹۶)

فیلسوف آلمانی

از نمایندگان امپیریوکریتیسیسم

 

۲

·    از این رو، آماج شناخت باید نه انعکاس درست پیوندها و واقعیات امور عینی ـ واقعی، بلکه سهلترین توصیف دریافت های حسی برای سوبژکت مورد نظر باشد.

 

۳

·    فکر فلسفی اصلی برای اثبات نظریه اقتصاد فکری عبارت است از کشف راه حلی برای مسئله بغرنج سوبژکت ـ اوبژکت.

 

۴

·    به نظر آوناریوس باید از تقسیم احساس ها به منابع خارجی (یعنی خواص عینی ـ واقعی) و ادراک سوبژکتیو (یعنی انعکاس این خواص) صرفنظر کرد و هر دو  عضو این تقسیم را به مثابه دو تفسیر اصل سوم در نظر گرفت که نه مادی و نه فکری باید باشد.

 

۵

·    به نظر ماخ این اصل سوم («عناصر») در برخورد مادی با فکری پا به عرصه وجود می گذارد.

 

۶

·    وظیفه علم عبارت است از تنظیم و توصیف «عناصر» (دریافت های حسی یعنی رنگها، اصوات، فشارها، مکانها، زمانها) بر مبنای اصل اقتصاد فکری.

 

۷

·    ماخ بدین طریق نتیجه می گیرد، که ماده عبارت از «سمبل فکری ئی برای مجموعه ای نسبتا ثباتمند از عناصر حسی» است و اتمها و مولکولها عبارتند از «سمبلیزاسیون اقتصادی ـ فکری تجربه فیزیکی ـ شیمیائی» و الی آخر.

·    (ماخ، «تجزیه و تحلیل احساسات»، ص ۲۵۴، ۲۹۶)

 

۸

·    نتیجه نهائی نظریه اقتصاد فکری ـ در وهله اول ـ عبارت است از انکار خصلت عینی قوانین علمی و قانون علیت.

 

۹

·    از این رو ماخ به این نتیجه می رسد که قوانین بقاء در فیزیک نتیجه اقتصاد فکری صرف بوده اند و نه نتیجه انعکاس عینی ـ حقیقی پیوندهای واقعی قانونمند.

 

۱۰

·    بی ثمری متدئولوژیکی اصل اقتصاد فکری مور نظر ماخ را می توان در این ادعای او به روشنی دید که گویا به کمک اصل اقتصاد فکری می توان به اثبات آموزه فیلوگیستون و همترازی جهانتصویر زمین مرکزی و جهانتصویر خورشید مرکزی کوپرنیکی نایل آمد.

 

  (آموزه فلوگیستون تئوری کهنه باطلی است که بنا بر آن موقع سوختن چیزها، ماده ای بنام فلوگیستون از آنها بیرون می آید. مترجم)

 

۱۱

·    هدف نمایندگان نظریه اقتصاد فکری از پیاده کردن آن بر فلسفه، عبارت بود از استفاده از آن به مثابه متد سنتز روانشناسی «عناصر جهان»، یعنی استفاده از آن به مثابه متدی برای تنظیم احساس ها.

 

۱۲

·    نتیجه نهائی این نظریه عبارت است از سولیپسیسم، به مثابه «اقتصادی ترین» فلسفه.

 

۱۳

·    ماخ و آوناریوس برای نجات از شر این نتیجه ناگزیر نهائی، به اختراع مفاهیم توخالی از قبیل «نظام بندی اصولی»، «عنصر»، «قانون سلسله حیاتی» و امثالهم متوسل می شوند تا حداقل ظاهر یک فلسفه عینی به آموزه (تعلیمات) خود ببخشند.

 

۱۴

·    نظریه اقتصاد فکری به لحاظ تاریخی جزو اقداماتی محسوب می شود که در اواخر قرن نوزدهم، به قصد اثبات مجدد تئوری شناخت سوبژکتیویستی (برکلی، هیوم) با توجه به معارف نوین علوم طبیعی صورت گرفته اند.

 

۱۵

·    علاوه بر نظریه اقتصاد فکری، اقدامات دیگری نیز صورت گرفته اند که به شرح زیر بوده اند:

 

الف

·    کونونسیونالیسم

ب

·     فیکسیونالیسم

پ

·    سمبولیسم.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر