۱۴۰۰ خرداد ۲۱, جمعه

استالینیسم (۱۱)

استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی
 
ورنر هوفمن
(۱۹۲۲ ـ ۱۹۶۹)

برگردان
میم حجری
 
پیشکشی به رنج برندگان و اندیشندگان

 

نکته سوم

 

·      فونکسیون های دولت گذار پرولتری را می توان به شرح زیر برشمرد:

 

۱

·      سرکوب طبقه حاکمه سرنگون شده پیشین و دفاع از نظام جدید در مقابل احیای مجدد نظام کهنه.

 

۲

·      حراست و حفظ دولت جدید در مقابل توطئه های خارجی.

 

۳

·      خودپروری (تربیت خود) پرولتاریا برای انجام وظایف بزرگ خویش.

 

۴

·      توسعه و شکوفاسازی «دموکراسی پرولتری» که در نهایت، کل جامعه را در برخواهد گرفت.

·      (کارل مارکس، «جنگ داخلی در فرانسه»، ۱۸۷۱، ص ۳۳۶، انگلس، «آنتی دورینگ»، ۱۸۷۸، ص ۲۶، نامه مارکس به وده مایر، ۱۸۵۲، ص ۵۰۶)

 

نکته چهارم

 

·      کلاسیک های سوسیالیسم علمی در باره شیوه عمل نظام حکومتی (قدرت) نوین و نتیجتا در باره خصلت دولت آشکارا پرولتری به نکات زیر اشاره کرده اند :

 

۱

·      تقسیم قوای دولتی که در جریان مبارزه بورژوازی بر ضد مونارشی (سلطنت) پدید آمده، کنار گذاشته می شود.

 

۲

·      «طبقه کارگر نمی تواند دستگاه دولتی حاضر و آماده را به طور ساده تصرف کند و برای اهداف خود از آن استفاده کند.»

·      (کارل مارکس، «جنگ داخلی در فرانسه»، ۱۸۷۱، ص ۳۳۶)

 

۳

·      پرولتاریا ارگان های خاص خود را در هیئت شوراها پدید می آورد.

 

۴

·      کمون پاریس نیز که مارکس در آن، مدل بزرگ قدرت آتی مولدین را می دید، چنین کرده بود:

·   قدرت آتی مولدین «مجمع پارلمانی نخواهد بود، بلکه مجمعی خواهد داشت که در آن واحد، هم قانونگذار است و هم مجری قوانین

·      (کارل مارکس، «جنگ داخلی در فرانسه»، ۱۸۷۱، ص ۳۳۶)

 

۵

·      دیکتاتوری پرولتری به خودگردانی عام جامعه توسعه خواهد یافت:

·      «پرولتاریا قدرت دولتی را به دست می گیرد و وسایل تولید را نخست، تحت مالکیت دولت در می آورد.

 

۶

·      پرولتاریا ـ اما ـ بدین طریق، خود را به مثابه پرولتاریا نفی می کند.

·      کلیه تفاوت های طبقاتی را و تضادهای طبقاتی  را از بین می برد و لذا دولت را به مثابه دولت نفی می کند.

 

۷

·      جامعه قبلی، جامعه ای که در چارچوب تضادهای طبقاتی حرکت می کرد، به دولت، یعنی به سازمان طبقه استثمارگر مربوطه، نیاز مبرم داشت، تا به وسیله آن، بتواند به حفظ شرایط تولیدی خارجی خود و قبل از همه، به سرکوب قهرآمیز طبقه تحت استثمار، که تحت شرایط ستمگری ئی که به وسیله شیوه تولید (برده داری، فئودالیسم و سرمایه داری) وجود داشت، نایل آید.»

·      (انگلس، «آنتی دورینگ»، ۱۸۷۸، ص ۲۶۱)

 

۸

·      دولت بدین طریق ـ بالاخره ـ به نماینده واقعی تمامت جامعه بدل می شود.

 

۹

·      دولت ـ اما ـ «با تبدیل شدن نهائی خود به نماینده واقعی تمامت جامعه، خود را زاید می سازد.

 

۱۰

·      وقتی که طبقه اجتماعی ئی برای سرکوب وجود نداشته باشد، وقتی که با محو حاکمیت طبقاتی و با ختم نزاع برای معاش فردی، که نتیجه هرج و مرج ناشی از تولید سرمایه داری بوده، بساط کشمکش و برخورد و زیاده روی ها نیز برچیده شود، در آن صورت، دیگر چیزی برای سرکوب وجود نخواهد داشت، تا وجود دستگاه سرکوب خاصی را، یعنی وجود دولت را الزامی سازد.

 

۱۱

·      مداخله قدرت دولتی در مناسبات اجتماعی، در عرصه ای بعد از عرصه دیگر، به زاید شدن خود آن منجر خواهد شد و  دولت به طور خود به خودی بیهوش خواهد گشت و خوابش خواهد برد.

 

۱۲

·      آنگاه، دولت به جای حکومت کردن بر اشخاص، به اداره امور و به هدایت روندهای تولیدی خواهد پرداخت.

 

۱۳

·      دولت «از بین برده نخواهد شد»، بلکه خواهد مرد.»

·      (انگلس، «آنتی دورینگ»، ۱۸۷۸، ص ۲۶۱)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر