۱۳۹۹ دی ۲۲, دوشنبه

سیر و سرگذشت سیرک بلونی (۲۴)

  

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)
 
برگردان
میم حجری
 
هنرنمائی فیل ها

 

·    موسیقی آفریقائی فضا را پر می کند.

·    موسیقی مبتنی بر طبل.

 

·    آرتیست فیلران فیل را وارد صحنه می کند.

 

·    اگر تماشاچی ها چشم خود را ببندند، احساس خواهند کرد که آنها در بیشه های قدیمی به پیش می آیند.

 

·    اولگا که کلاودیا او را نوازش کرده بود، اکنون سینماستاره در منیژه است.

 

·    او به عنوان درود احترام آمیز بر تماشاچی ها، پای جلوئی اش را روی خرطوم می گذارد و با گام های رقص به حرکت در می آید.

 

·    برنی در کت آبی آسمانی رنگ با بافت نقره گون به اولگا می گوید که چه باید کرد.

 

·    اولگا هم فرامین او واقعا جامه عمل می پوشاند!

 

·    اگرچه برنی بسیار کوچولوتر از او ست.

 

·    اولگا با ظرافت تمام خرطومش را بلند می کند، روی بشکه ای می نشیند.

·    اولگای سنگین تنومند روی بشکه ای می نشیند و پاهای جلوئی اش را بلند می کند.

 

·    بعد اولگا روی زمین می نشیند و در یک چشم به هم زدن، برنی روی او می ایستد.

 

·     اولگا بعد روی دستانش می ایستد.

 

·    اکثر بچه ها حتی از انجام چنین کاری عاجزند.

 

·    اولگا بعد پاهای جلوئی اش را روی سکو می نهد و پاهای عقبی اش را بلند و بلندتر می کند.

 

·    آدم موقع تماشای اولگا به طور ناخواسته و غیر ارادی، به تحت فشار قرار دادن خود می پردازد.

 

·     اولگای غول آسای سنگین تن روی دستهایش وامی ایستد.

 

·    بچه ها داد می زنند:

·    «آفرین بر اولگا!

·    آقرین بر اولگا!»

 

·    اولگا هم دستمالی را به خرطوم می گیرد و برای بچه ها تکان می دهد.

 

·    برنی چنان از شادی سرشار است که انگار خود او روی دست هایش ایستاده است.

 

·    «پسر بزرگی در اینجا یافت می شود که هوای اولگا سواری در سر داشته باشد؟ »، برنی می پرسد.

 

·    حرکتی در تماشاچی ها پدید می آید.

 

·    چه کسی جرئت این کار را دارد؟

 

·    اما یکی پیدا شده است، که به منیژه می دود.

 

·    اولگا خود را کوچولو می کند، بخش عقبی اش را بر زمین می نهد، زاویه ای به پای جلوئی اش می دهد، تا پسرک از آن به عنوان نردبامی استفاده کند و بالا رود.

 

·    اما بعد عظمت خود را به پسرک نشان می دهد.

 

·    پسرک تازه بر پشت اولگا نشسته و از گوش هایش گرفته، که اولگا تکانی به خود می دهد و پسرک پائین می لغزد.

 

·    به پسرک بعدی نیز همان می رود که بر پسرک اول رفته است.

 

·    پسرک سوم هم نمی تواند مدت زیادی روی اولگا بنشیند.

 

·    نه!

 

·    کلاودیا جرئت نخواهد کرد که بر اولگا سوار شود.

 

·    اگرچه برنی بچه ها را موقع پائین لغزیدن می گیرد و نمی گذارد که به زمین بخورند.

 

·    اما علیرغم آن، کلاودیا جرئت نخواهد داشت.

 

·    اولگا دیگر حوصله  ندارد.

 

·    وقتی که او صحنه را ترک می کند، بار دیگر می توان عظمت او را مشاهده کرد.

 

·    موقع خروج از چادر سیرک پشت اولگا به بخش فوقانی در چادر می خورد.

 

·    رابطه برنی با حیوانات بر پایه تفاهم و اعتماد متقابل با حیوانات بنا می شود.

 

·    شکی نیست که اولگا برنی را دوست دارد.

 

·    قبلا که آدم ها اطلاع کمی از حیوانات داشتند، برای واشتن آنها به حرکت و یا پرش به ترساندن آنها و یا به آزار آنها می پرداختند.

 

·    امروز می دانیم که هر حیوانی به دوستی و خیرخواهی انسان ها حساسیت دارند و انسان ها و حیوان ها می توانند به تفاهم متقابل دست یابند.

 

·    حیوان ها ناظران خوبی اند.

 

·    آنها ظریفترین نشانه ها را باز می شناسند.

 

·    برای آموزش هنری به حیوانات، آرتیست باید قدرت فکری آن را داشته باشد که خود را به جای حیوانات بگذارد و علاوه بر این، باید صبر داشته باشد.

 

·    اگر به عنوان مثال، قرار بر این باشد که فیل بلند کردن یکی از پاهایش را یاد بگیرد، پای او را باید مردان متعددی بلند کنند.

 

·    برای بلند کردن پا واژه ای بر زبان رانده می شود، که حیوان آن را به عنوان فرمانی برای بلند کردن پا به خاطر می سپارد.

 

·    و وقتی حیوان پایش را بلند کرد، پاداشی دریافت می کند.

 

·    اگر فیل بداند که چه باید کرد، کار مورد نظر را با علاقه انجام می دهد تا پاداش خوشمزه نصیبش شود.

 

·    اما اگر حیوان دچار هراس شود و یا زخمی شود، آنگاه فاتحه هنرنمائی را باید خواند.

 

·    وقتی هم که هنرنمائی حیوانات عملی نمی شود، آرتیست خردمند تقصیر را نه در حیوان، بلکه خویشتن خویش می جوید.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر