۱۳۹۹ دی ۲۲, دوشنبه

درنگی در شعری از پروین اعتصامی (۸)

 پروین اعتصامی، نگین درخشان بر تاریخ ادب پارسی

  پروین اعتصامی
(۱۹۰۷ ـ ۱۹۴۱)
 
تحلیلی
از
ربابه نون
 
۱

هیزم سوخته، شمع ره و منزل نشود

باید افروخت چراغی، که ضیائی دارد.

 
معنی تحت اللفظی:
 زغال 
(چوب شعله ور)
نمی تواند جای شمع را در راه و اطراقگاه بگیرد.
برای روشن کردن راه و اطراقگاه
به
چراغی نیاز است که نوربخش باشد.
 
محتوای فکری این بیت شعر پروین
را
دیالک تیک ساختار و فونکسیون
از سویی
و
دیالک تیک وسیله و آماج
از
سوی دیگر
تشکیل می دهد:
ساختار چوب سوخته با تنویر راه و اطراقکاه متناسب نیست.
از چوب سوخته به عنوان وسیله تنویر نمی توان استفاده کرد.

۲

گرگ، 

نزدیک چراگاه 

و 

شبان 

رفته به خواب

بره، 

دور از رمه و عزم چرائی دارد

 
معنی تحت اللفظی:
شبان خفته
و
بره ابله برای چرا به چراگاه می رود که  کمینگاه گرگ است.
 
تئوری شبان و گله و گرگ
را
پروین
هم
از
سعدی گرفته است
و
هم
از جامعه تجرید کرده است.
 
سعدی در تئوری شبان و گله و گرگ،
توده را گله تصور و تصویر می کند،
خوانین و سلاطین فئودالی
را
شبان
و
عوامل دولتی
را
گرگ.
 
به مدد این تئوری غیرواقعی و ضد عقلی،
عالی ترین نمایندگان و اعضای طبقات حاکمه
(سلاطین و خوانین)
تبرئه می شوند
و
همه
کاسه ها و کوزه ها بر سر گرگ خرد و خراب می شوند.
 
بر اساس این تئوری شبان و گله و گرگ،
بود
که
محمد رضا شاه،
همه سران دولت
را
دست بسته تحویل اجامر فوندامنتالیسم و فئودالیسم داد
تا
آب رفته را بلکه به جوی باز گرداند.
 
عقل که نباشد،
جان در عذاب است و جانان در منجلاب.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر