۱۳۹۹ دی ۱۷, چهارشنبه

درنگی در شعر فروغ تحت عنوان «چرا توقف کنم، چرا؟» (۱۳)

اشعار فروغ فرخزاد

 درنگی 

از

ربابه نون

 

۱

چرا توقف کنم؟


من از عناصر چهارگانه اطاعت می‌کنم
و 

کار تدوین نظامنامه‌ی قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست

مرا به زوزهٔ دراز توحش
درعضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلاء گوشتی چکار
مرا تبار خونی گل‌ها به زیستن متعهد کرده‌است
تبار خونی گل‌ها می‌دانید؟ 

این واپسین بند این شعر فروغ است.

این بند واپسین شعر،

محتوای اوتوبیوگرافیکی دارد.

ضمنا نوعی دفاعیهدر مقابل لجن پراکنی های لچک به سرها ست.

 

در این بند شعر 

نیز

فروغ

ضمن مرزبندی با این و آن،

دلایل ضرورت حرکت و جنبش و پرهیز از توقف را برمی شمارد:

۲


 من از عناصر چهارگانه اطاعت می‌کنم

فروغ 

ناتورالیسم

(اطاعت از خاک و آب و هوا و آتش)

را

در

مقابل تئیسم 

(خداپرستی)

قرار می دهد.

 

یعنی

عملا

ماتریالیسم

را

در

مقابل ایدئالیسم

قرار می دهد.

 

این مفهوم از فلسفه آنتیک (یونان کلاسیک باستان) به ایران آمده است.

احتمالا از طریق فلسفه عربی و یا اسلامی.

البته

زرتشتیسم 

هم

حاوی این عناصر بوده است:

تقدس خاک و آتش

 

۳

و 

کار تدوین نظامنامه‌ی قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست
.

 

مفهوم نظامنامه قلب

احتمالا

ترجمه پوئه تیکی مفهوم فلسفی مهم شعور (روح) 

است:

حدیثی از رسول اکرم هست

که

خلایق از دین خوانین و سلاطین حاکم

پیروی می کنند.

  فروغ

این اندیشه راسیونالیستی و رئالیستی رسول اکرم

را

به

 حکومت محلی کوران

ترجمه کرده است

و

از آن علنا تبری جسته است

و

آن را در شأن خود ندانسته است.

زنان شان چنین اند، ایرانیان.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر