فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
تحلیلی از شین میم شین
سال ها در
خویش افسردم، ولی امروز
شعله سان سر
می کشم تا خرمنت سوزم
یا خمش سازی
خروش بی شکیبم را
یا تو را من
شیوه ای دیگر بیاموزم
·
معنی تحت اللفظی:
·
سال های سال در خود فرو رفتم و افسرده گشتم.
·
امروز اما بسان شعله سر می کشم تا خرمنت را به آتش کشم.
·
یا تو خروش بی قرارم را خاموش می سازی و یا من به تو
شیوه رفتار دیگری می آموزم.
1
·
شعر «عصیان بندگی» اکنون واقعا شروع می شود.
·
چالشی میان فراز و فرود:
·
میان خالق و مخلوق
·
میان خدا و انسان
2
·
این چالش اما بوسیله فرود (مخلوق، انسان) شروع می شود و پایان
می یابد:
·
دیالک تیک فراز و فرود حداقل در عالم حرف وارونه می شود:
·
فرود (مخلوق، انسان) با فراز (خالق، خدا) جا عوض می کند
و فراز را مورد قضاوت عینی و مستدل قرار می دهد.
·
معنی عصیان نیز همین است:
·
بنده پس از تحمل عمری ستم، روزی به تنگ می آید و آنچه در
طول سالیان در روانش تلنبار شده، به انفجاری از جنس آتشفشان برون می زند، بی اعتنا
به نتیجه حاصله.
·
هرچه بادا باد!
3
·
شاید به همین دلیل است که فروغ هر از گاهی از جنون دم می
زند.
·
چون بی اعتنائی به عاقبت عصیان گشتاوری جدی از جنون
دارد.
·
عقل سلیم هرگز اجازه درازتر کردن پا از گلیم خویش نمی
دهد.
4
سال ها در
خویش افسردم، ولی امروز
شعله سان سر
می کشم تا خرمنت سوزم
·
فروغ در این بیت، برای توضیح اوتوبیوگرافی خویش، دیالک
داخلی و خارجی را به شکل دیالک تیک افسردگی و سرکشی بسط و تعمیم می دهد.
·
ظاهرا فروغ خود را بسان شمعی تصور می کند که عمری در
جهنم تضادهای روانی از درون سوخته و اکنون بسان شعله سر بر کشیده، تا برونی شود و
خشک و تر به آتش کشد.
·
در ادبیات مارکسیستی ـ لنینیستی از برونی شدن تضادهای
درونی سخن می رود.
·
تصور و تصویر و تخیل شمعی که عمری در آتش درون از درون
می سوزد و در لحظه ای بطرزی جهشی در هیئت شعله ای قد بر می افرازد و برونی می شود تا به جای خود سوزی، محیط پیرامون
سوزی، دگر سوزی و یا دشمن سوزی پیش گیرد، خیلی نو آورانه و زیبا ست.
5
سال ها در
خویش افسردم، ولی امروز
شعله سان سر
می کشم تا خرمنت سوزم
·
درجه تشدید عصیان فروغ 23 ساله را بشرطی می توان دریافت
که موقعیت عینی و ذهنی او در نظر گرفته شود:
·
فروغ فردی مؤمن به خدا ست.
·
از پیامد عصیان خویش خبر دارد.
·
از عذاب اخروی و بلایای دنیوی در نتیجه خدا ستیزی با خبر
است.
·
ولی علیرغم اینها همه به سیم آخر زده و خدا را با همین
بیت آغازین چالش مورد تهدید قرار می دهد و از به آتش کشیدن خرمن خدا دم می زند.
·
این کرد و کار چیز جز تجسم (جسمیت یابی) عصیان
نیست.
6
یا خمش سازی
خروش بی شکیبم را
یا تو را من
شیوه ای دیگر بیاموزم
·
این بیت حاوی اتمام حجت بنده عاصی است:
·
یا همه چیز یا هیچ چیز!
·
یا گرفتاری ابدی به عذاب الیم الهی (خاموشی خروش بی
شکیب) و یا تغییر شیوه رفتار ارباب آسمانی!
·
یا مرگ یا هومانیزاسیون خدا!
·
یا مرگ یا تغییر مناسبات!
·
این کرد و کار فروغ اما به چه معنی است؟
7
·
این کرد و کار فروغ به معنی اعتلای بنیادی بنده به درجه
سوبژکت (ذهن، فاعل، انسان آزاد) است.
·
این به معنی گذار متعالی بنده از قهقرای از خود بیگانگی
به قله های خود آگاهی است:
·
به معنی احراز مجدد مقام انسانی بر باد رفته و از یاد
رفته است.
·
این کرد و کار فروغ دستکم، به معنی وارونه سازی دوئالیسم
عبد و معبود (فرود و فراز، بنده و ارباب) و تبدیل آن به دیالک تیک انسان و خدا ست:
·
در رابطه دیالک تیکی است که هر دو قطب بر یکدیگر تأثیر
می گذارند و از یکدیگر تأثیر برمی دارند.
·
این ضمنا به معنی احراز سوبژکتیویته (فاعلیت) از سوی بنده ی اوبژکت واره، چیز واره است.
·
این به معنی کسب اختیار (آزادی) و خودمختاری (استقلال
اندیشه و عمل) است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر