۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه

بدون تسخیر قدرت تغییر جامعه محال است! (4)

در واکنش اولیه بر مقاله
شیدان وثیق

تحت عنوان

سه شعار فتیشی‌‌
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر

واو سین

زحمتکشان به سبب موقعیت خود، خواه نا خواه به عنوان اهرم قدرت محسوب می شوند.
زیرا آنها اصولا امکان آن را دارند که
از کار دست بردارند و خود را از زیر بار حکام جامعه خلاص کنند.


ترکیب اجتماعی گروه های «حفاظت از محیط زیست» و «فمینیسم» آنچنان ناهمگون بود که
آنها بسختی می توانستند از عهده اشاعه نظرات رادیکال برآیند.


بخش چهارم
انتقاد از قدرت


1

• از آنجا که دینامیسم خود مخرب تمدن ستیز و استراتژی توسعه طلب متکی بر تجاوز عریان و بی پرده و تعمیق بی پروای فاصله طبقاتی در جامعه، از مناسبات حاکمیتی مشخص نشئت می گیرند، پس نیروهای بالقوه مقاومت، تنها از طریق تجزیه و تحلیل دستگاه قدرت (دولت) و نحوه عملکرد آن قابل تشخیص اند.

2

• هم سردمداران قدرت و هم قربانیان آن را باید بنام خواند.

3

• زیرا تضادهای شعله ور هر نظام اجتماعی، فقط و فقط از طریق قیام و مقاومت قربانیان آن نظام قابل حل اند.

4

• قربانیان جامعه سرمایه داری، عمدتا کسانی جز مردان و زنان زحمتکش نیستند.

5


• چون این طبقه کارگر است که قربانی مستقیم استراتژی های حاکمیت و استثمار سیستم سرمایه داری است و لذا صرفنظر از اینکه خود زحمتکشان موضع اجتماعی خود را چگونه ارزیابی می کنند، به این نتیجه می رسیم که مایحتاج حیاتی بخش اعظم اکثریت مردم جامعه، جبهه اصلی مقاومت در برابر منافع سرمایه لگام گسیخته را تشکیل می دهد.

6

• علاوه بر این، زحمتکشان به سبب موقعیت خود، خواه نا خواه به عنوان اهرم قدرت محسوب می شوند.
• زیرا آنها اصولا امکان آن را دارند که از کار دست بردارند و خود را از زیر بار حکام جامعه خلاص کنند.

7
طبقه کارگر


• طبقه کارگر به سبب جایگاه مخصوص خود در روند اقتصادی بازتولید سرمایه داری، به عنوان طبقه ای که بطور دسته جمعی کار می کند و مورد استثمار قرار می گیرد و اعضای آن تنها به ازای فروش نیروی کار خود، قادر به ادامه زندگی اند، خود را از سایر گروه های اجتماعی در تاریخ طولانی جوامع طبقاتی متمایز می سازد:

الف

• طبقه کارگر مولد ثروت های جامعه است و بطور جدی در زیر فشار تضادهای جامعه سرمایه داری جان می کند.

ب

• زندگی طبقه کارگر در خدمت منافع بیگانه است و حیات اجتماعی او بطرز مهیبی درمعرض مخاطره و تهدید قرار دارد.

ت

• طبقه کارگر زیر ستم مستقیم قدرت اجتماعی موجود قرار دارد که از تعداد انگشت شماری از نخبگان جامعه تشکیل یافته و عملا اقتصاد سربازخانه ای را درجامعه رواج داده است:

پ

• اقتصاد سربازخانه ای همان تهمتی است که سال های سال به سوسیالیسم زده می شد.

ث

• تصمیم این اقلیت فاسد به سرمایه گذاری و یا عدم سرمایه گذاری، می تواند به فلاکت و تخریب منطقه ای از کشوری منجر شود و تعداد بیشماری از خانواده ها را به خاک سیاه نشاند.

ج

• این خصایص حیاتی و ساختاری خودویژه طبقه کارگر را گروه های اجتماعی دیگر ندارند، هرچند که آنها نیز تضاد منافع حیاتی خود را با منافع اقلیت سرمایه دار در زندگی روزمره خویش بطور ملموسی احساس می کنند و از آن رنج می برند.


8

• بنابرین گروه های اجتماعی دیگر (و نه فقط از این رو) می توانند درحرکات اعتراضی اجتماعی ـ فرهنگی و جنبش انقلابی نقش مهمی بعهده گیرند.

9

• ولی علیرغم آن، آنها فقط در شرایط استثنائی تاریخی می توانند به عنوان نیروی بنیادی دگرگونساز عرض اندام کنند، هرچند که آنها از نظر فکری مبتکر و نوگرا هستند و می توانند هشیارانه به مسائل جدید جلب توجه کنند (و همانطور که در مانیفست حزب کمونیست آمده) عناصرآموزشی جدیدی را به میان طبقه کارگر ببرند.

10

• جنبش های اجتماعی جدید نیز بسان جنبش های بعد از سال های 1968 توانسته اند تا حدودی تأثیرات مشابهی بجا گذارند.

11

• ولی کارگردانان اصلی این جنبش ها بندرت توجه به ریشه های اصلی معضلات و مسائل مطروحه داشته اند.

12

• محدودیت فکری آنان بدلیل عینی محدودیت نفوذ اجتماعی آنان بوده است:

الف

• ترکیب اجتماعی گروه های «حفاظت از محیط زیست» و «فمینیسم» آنچنان ناهمگون بود که آنها بسختی می توانستند از عهده اشاعه نظرات رادیکال برآیند.

ب

• پایگاه اجتماعی آنان که عمدتا در حواشی جامعه قرار داشت، به آنان اجازه اتخاذ تصمیم برای تغییر بنیادهای اقتصادی ـ اجتماعی جامعه را نمی داد.


ت

هربرت مارکوزه (1898 ـ 1979)
فیلسوف، سیاست شناس و جامعه شناس آلمانی ـ آمریکائی
از اعضایِ اصلیِ مکتب فرانکفورت
در برلین به ‌دنیا آمد.
در طولِ جنگِ جهانی اول در ارتش آلمان خدمت کرد.
او سپس عضوِ شورایِ سربازان بود که در قیام ناکامِ سوسیالیست‌ های اسپارتاکیست شرکت داشت.
آثار:
سرنوشت دموکراسی بورژوائی
هنر و رهائی
فلسفه و روانشناسی
جنبش دانشجوئی و پیامدهای آن
محیط زیست و انتقاد اجتماعی
اونتولوژی هگل و تاریخیت
اوتوریته و خانواده در جامعه آلمان
مبارزه بر ضد لیبرالیسم در دولت های توتالیتر


• هربرت مارکوزه در ایام رکود نظریات سیاسی رادیکال و تحول طلب، به رشد انقلابی در حواشی سیستم جهانی سرمایه داری و درمیان حاشیه نشینان کشورهای متروپول امید بسته بود.

پ

• در مورد ظهور نیروی انقلابی از حواشی سیستم جهانی سرمایه داری هنوز حرف آخر زده نشده است، ولی امید به حاشیه نشینان کشورهای متروپول دیری است که بر باد رفته است.

ث

• از همان آغاز معلوم بود که نظریات مارکوزه کوچکترین انطباقی با واقعیت ندارند.

ج

• زیرا نظریات او بر پذیرش تضادی بارآور میان جنبش های اجتماعی نوین و و جنبش های سنتی کارگری استوار شده بود.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر