۱۳۹۱ مهر ۷, جمعه

هماندیشی با روشنار (4)

سؤال اینکه "دیالک تیک سائل و مسئول" را شما چطور کشف می کنید؟
روشنار
سرچشمه:
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
سیری در شعری از آشنا ملک (15)

·        برای پاسخ به این پرسش به شعر شاعر نظری می افکنیم:

 
 همین «چه خبر؟» 
همین «چه می کنی این روزها؟»
سؤال بدی است.

·        شاعر سؤالات فوق را طبقه بندی می کنند.

·        اکنون سؤال شما را می توان از شاعر کرد:
·    بر اساس کدام معیار اوبژکتیف و یا سوبژکتیف می توان سؤالات معصوم فوق را جزو سؤالات بد محسوب داشت؟

·    به چه دلیل عینی و یا سوبژکتیف باید «چه خبر؟» و یا «چه می کنی این روزها؟» جزو سؤالات بد محسوب شوند؟

·        شاعر از دوستان گمشده ما ست.
·        اگر هم گم نشده بود، نمی شد از ایشان پاسخی برای پرسش خویش انتظار داشت.
·        هنرمندان متفکران خوبی نیستند.
·        هنرمندان آئینه طبیعت و جامعه اند.
·        طبیعت و جامعه در آئینه شفاف ضمیر هنرمندان منعکس می شود و در فرم شعر و قصه و نقاشی و مجسمه و غیره در می آید.

·        بنابرین، برای ما چاره ای به غیر از خوداندیشی نمی ماند.
·        دلیل رسیدن به دیالک تیک سائل و مسئول هم همین جا ست:

1
·        اگر کسی حالات و احوالاتش خوب نباشد، حتی از لبخند مهرباری می تواند به خشم آید.

·        چون چنین کسی فکر خواهد کرد که لبخند نه از سر مهر، بلکه از سر شادی به دلیل وضع وخیم او ست.
·        درست به همین دلیل است که شاعر از شنیدن پرسش معصوم و متداول «چه خبر؟» و یا «چه می کنی، این روزها؟» به خشم می آید و انزجار خود را از چنین سؤالاتی ابراز می دارد.
·        پس چند و چون سؤالات فوق بسته به حال و احوال شاعر، یعنی مسئول تعیین می شود.
·        اگر شاعر حال و احوال بهتری داشت، چه بسا حتی از بد و بی راهی خم به ابرو نمی آورد.
·        اکنون به نیمه اول سؤال روشنار جواب پیدا شد.

2
·        دلیل این طبقه بندی شاعر می تواند در کیفیت دوستان دور و بر او باشد.

·        جامعه طبقاتی نه عرصه همزیستی مهرآمیز انسان ها، بلکه چه بسا عرصه ستیز و گریز آشکار و نهان بی امان آنها ست.
·        هیچ چیز و هیچ کس آن نیست که می نماید.
·        دوست حقیقی کیمیا ست.

·        در چنین جوی است که سؤالات بسته به سائل (پرسنده) طبقه بندی می شوند:
·        فرض کنیم، کسی در سلول ساواک و یا یأجوج و مأجوج با اندام ورم کرده از شلاق های شب پیش نشسته و در سلول باز می شود و بازجوی شب پیش سؤال معصوم زیر را بر زبان می راند:
·        «چطوری؟»  

·        بازجو بهتر از هرکس می داند که در آن واحد هزاران سوزن بر کف پای طرف فرو می روند، نه می تواند بنشیند، نه می تواند راه برود و حتما شب تا صبح به سبب جسم و روح تخریب گشته اش نخوابیده و چه بسا دست به انتحار ناموفق زده است.
·        سؤال بظاهر معصوم او و حتی شنیدن صدای پایش می تواند لرزه بر تار و پود روح قربانی بیاندازد.
·        اگر به جای بازجو همین سؤال را همبند زجر دیده او می کرد، در طرفة العینی کیفیت سؤال عوض می شد و شطی از انرژی و نیرو و نشاط در وجودش جاری می گشت.
·        پس چند و چون سؤال بسته به سائل (پرسنده) تعیین می شود.

3
·        لحظه زایش دیالک تیک سائل و مسئول همین جا ست:
·        دیالک تیک سائل و مسئول جمعبندی همین تجزیه و تحلیل منطقی ـ تجربی است:

 چند و چون سؤال در دیالک تیک سائل و مسئول تعیین می شود و نه در خود سؤال.
پایان

۲ نظر:

  1. خواهش
    به سؤالات ربابه در بخش سوم بهتر است پاسخ دهید تا هماندیشی جای پرسش و پاسخ را بگیرد.
    موفق باشید

    پاسخحذف