۱۳۹۱ شهریور ۲۸, سه‌شنبه

هماندیشی با مریم درکی (3)



  سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مریم درکی


 در یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شده بود:

”شجاعت یعنی چه؟”

محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود:

” شجاعت یعنی این!”

و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته یود!
اما برگه ی آن جوان دست به دست بین دبیران گشته بود و همه به اتفاق و بدون استثنا به ورقه سفید او نمره ۲۰ داده بودند.

فکر می کنید آن دانش آموز چه کسی می تونست باشه؟
 
دکتر علی شریعتی



میم
·      به چنین دبیرستانی می گویند:
·      تیمارستان!

·      چرا؟
1

·      چون در دبیرستانی که به ورقه خالی به جای نمره صفر، نمره بیست دهند، مدرسین نه دبیر، بلکه دیوانه اند.

2

·      ثانیا دبیرستانی که محصلی ورق خالی تحویل دادن را نشانه شجاعت و دلاوری می پندارد، نه محل تحصیل علم و فن و فهم و فراست، بلکه محل تجمع مشتی دیوانه خودنما و خالی بند است.

  مریم
پس چرا لایک زدید؟
 می خاسته معنی شجاعت را برساند، با این کارش.
او معنای شجاعت را نشان داده.

·      چنین کاری نه به معنی تجسم شجاعت، بلکه به معنی خودنمائی است.
·      پیش شرط شجاعت، مؤثر اثری بودن است.
·      با آب در هاون کوبیدن نمی توان شجاع گشت.
·      لایک کردن منهم بسان ورقه خالی دادن او ناندیشیده بود و از سر حماقت.

مریم
اصلا برای خودنمایی نبوده
شما از کسی که خوش تان نیاید کلا ذهن تان نسبت به او منفی می شود.

·      نشانه شجاعت محصل این است که تکالیف درسی خود را بدقت انجام دهد و در مدرسه برای جامعه تربیت یابد.
·      جامعه، فردا به علم و فن و لیاقت های او نیاز خواهد داشت، نه به «شجاعت» عوامفریبانه اش، نه به خالی بستن اش.
·      هر کس وظیفه و تکلیفی در هر همبود و جامعه ای دارد.
·      وظیفه و تکلیف محصل، تحصیل علم و فن است، نه خودنمائی از طریق ورقه خالی دادن!
مریم
شما اصلا متوجه نشدید که چرا دکتر شریعتی این کار را کرده.
شما همیشه درباره همه اینقدر زود قضاوت می کنید.
آدم وقتی می خواهد معنای یک چیزی را به دیگران بفهماند تا واقعا درک کنند، اگر فقط حرفش را بزند، یا بنویسد، مثلا شجاعت یعنی فلان، آدم ها زود از آن می گذرند و می روند.
اصلا همه جا درباره کلمه شجاعت نوشته شده، ولی هیچ جا عملا نشان داده نشده، که یعنی چی؟
آدم لازم است تا چیزها را عملا نشان بدهد تا بقیه واقعا معنایش را درک کنند.
چرا به او 20 دادند؟
چون واقعا به این درک رسیده بوده که شجاعت یعنی چی و عملا نشان داده بوده.

·      این قضیه مرا یاد شیادی کلاسیک می اندازد:
·      او هم در ملأ عام برای رسوا کردن دانشمندی، از او می خواهد که مار را نشان مردم دهد.
·      دانشمند روی خاک خیابان می نویسد:
·      «مار»
·       
·      شیاد عکس ماری را روی خاک می کشد و نشان شان می دهد.
·       
·      عوام بی سواد هم به شیاد حق می دهند، به همان سان که معلمین دیوانه به علی شریعتی نمره بیست داده اند.
·       
·      این نه تعریف مفهوم «شجاعت»، بلکه تحریف آن است.
·      ورقه خالی دادن نشانه نیهلیسم است، نشانه بی اعتنائی به هست و نیست است، نه نشانه شجاعت.
·      شجاعت را می توان بطور مثبت هم متجسم ساخت و نشان داد.
·      نوشتن یکی از فرم های تبیین منظور خویش است، گفتن فرم دیگری است، مثال عملی هم یکی دیگر از فرم های تبیین است.
·      ماهیت همه آنها یکی است:
·      تبیین و تفهیم چیزی.
·       
·      این شیوه عمل دکتر شریعتی برای گمراه کردن کودکان است، نوعی عوامفریبی چپ نمایانه است.

مریم
خودتان هم می دانید که اگر تا صبح هم ما زیر این نوشته کامنت بگذاریم، شما باز هم حرف خودتان را خواهید زد.
 پس من دیگر چیزی نمی گویم.

پایان

۲ نظر:

  1. من تو از کجا میاییم؟ چه آفتابی را تحمل کرده ایم تا خونمان اینقدر گرم شده است؟

    گربه معمولاً پنیر دوست ندارد پدری داشتم گربه دوست، گربه ای که حتما پدر را دوست داشت

    به من گفت پدر روزی کمی‌ پنیر جلوی این گربه بریز گفتم نمیخورد گفت می‌خورد

    ریختم گربه خان نخوردند، گفتم دیدی نمیخورد خودش پنیر جلوی گربه ریخت بعد دستی‌ به سره گربه کشید

    گربه شروع به خوردن پنیر کرد، ؛پدر به من روی کرد گفت خوب نازش هم بکن.

    پاسخحذف
  2. خیلی ممنون از هماندیشی ارزشمندتان
    این حکایت را ما هم می توانستیم نقل کنیم، منهای رهنمود واپسین اش.
    گربه ما را نمی شد، ناز کرد و با نفرتش از ناز مواجه نشد. گربه دانا و خردمندی بود. باورش دشوار است، ولی خردمند بود و وطیفه شناس بود. فونکسیونی داشت: مثلا از جوجه ها حراست می کرد و مانع رفتن مرغ و خروس به سبزه زار مادر می شد. باورش دشوار است.

    پاسخحذف