۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

هماندیشی با فتانه زمانیان (3)



  گاهی در زندگی بعضی وقت ها روح انتقام جویی در وجود آدمی  بیدار می شود.
آدم میزند به سیم آخر و دیگر به فکر هیچ چیز نیست.
گاهی دلت می خواهد، بزنی و همه چیز را داغان کنی.
وقتی آدمی از صبر و حمل خویش، حالش به هم می خورد.
لعنت به این تظاهر!

آخر تظاهر تا کی و تا چند!

تا کی باید تظاهر کرد به اینکه از چیزی یا کسی دلخور نیستی!

گاهی آدمی صدای ترک خوردن روحش را به وضوح می شنود. علت آن را هم می داند، ولی فقط باید سکوت کند.
لعنت بر این سکوت!
لعنت بر همه ی چیزهایی که باعث سوء استفاده دیگران می شود.

فتانه
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
فتانه زمانیان

 میم

·        عصیان شاید به همین می گویند.
·        من راستش تصور قابل تجسمی از عصیان نداشتم.
·        با این شعر فتانه مسئله برایم تا حدودی روشن شد.
·        عصیان اما اگر هم همه چیز داشته باشد، یک چیز جایش در ان بکلی خالی است.
·        کسی می تواند حدس زند که آن چیست؟

فتانه
عقل ؟ درک ؟ صبر؟ خیلی چیزا جاش خالیه !
·        آری جای شعور خالی است.
·        جای شعور رهائی بخش در عصیان خالی است.
·        عصیان شاید نشانه غیاب شعور رهائی بخش است.
·        در غیاب شعور رهائی بخش است که راه حلی برای مشکل پیدا نمی شود و طرف به سیم آخر می زند.
·        عصیان می تواند به خودستیزی حتی منجر شود.
·        باید روی آن قدری تأمل کنیم.
·        انسان در چارچوب دیالک تیک غریزه و عقل می زید.
·        شاید بتوان گفت که عصیان نتیجه تخریب کوتاهمدت این دیالک تیک است.
·        شاید بتوان گفت که غریزه در این کوتاهمدت عصیان آلود یکه تاز میدان می شود.
·        شاید عصیان به معنی سقوط انسان به درجه نیای حیوانی خویش است.
·        فلاسفه امپریالیسم (اگزیستانسیالیسم) عصیان را خیلی تجلیل می کنند و عقل را تحقیر.
·        تا از انسان هپیلی هپوی خردستیز وحشی بسازند و به جان خود و همنوعان خود باندازند.

شهرام

·        چقدر سخت است که لبریز باشی از گفتن، ولی در هیچ سویت محرمی نباشد.  

میم

·        منظور از « لبریز از گفتن بودن» چیست؟
·        لبریز از اندیشه ؟
·        اگر کسی توان تفکر داشته باشد، هرگز دست به عصیان نمی زند.
·        اگر کسی اندیشه ای داشته باشد، اندیشه اش را می تواند بنویسد.
·        می تواند حتی ضبط کند و خود هزار بار بشنود.
·        قحط مخاطب که نیست.
·        اندیشه و ایده و تخیل و غیره را می توان در قالب نقاشی و موسیقی و فرم های هنری دیگری از قبیل مجسمه سازی، کار دستی، خیاطی، نجاری، آشپزی، و غیره و غیره ریخت.
·        عصیان و حالات عصیان آلود، احتمالا به دلیل ناتوانی از تفکر مفهومی است.
·        همین که فتانه خود تحت عنوان «غیاب عقل»  فرمولبندی می کنند.
·        غیاب عقل یعنی یکه تازی بلامنازع غریزه!
·        یعنی حیوان وارگی انسان!
پایان

۱ نظر: