۱۳۹۱ شهریور ۳۰, پنجشنبه

هماندیشی بامریم اسلامی (1)




سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مریم اسلامی


با ارزش ترين چيز در زندگي اين نيست كه چه چيزهايي را داريم،
بلكه اين است كه چه كساني را داريم.
پائولو كوئيليو

میم
·       چیزها و کس ها جدا از هم و بی پیوند ژرف با هم نیستند.
·       فقر مادی قلت رابطه را هم به دنبال می آورد، به همان سان که ثروت مادی، کثرت رابطه را.

·       امتحانش مجانی است:
·       به یکی بگویید که مریضید.
·       بعد به تماشای واکنش او بپردازید.

·       از یکی قرض بخواهید و یا به یکی قرض بدهید، اگر دوباره دیدیدش، ما را هم خبر کنید.

·       کسی عاشق چشم و ابروی کسی نیست.
·       چیزها و کس ها همیشه در پیوند با هم اند.


مریم
·       تا حدودی قبول دارم.
·       اما در مورد همه انسان ها صدق نمی کند.
·       شاید من خوش باور باشم، ولی فکر می کنم، هنوز هستند آدم هایی که با معیارهای با ارزشتری به زندگی نگاه می کنند.

میم
·       حق با شما ست.
·       استثناء همیشه و همه جا وجود دارد.
·       ولی در دیالک تیک قاعده و استثناء، نقش تعیین کننده از آن قاعده است.
·       قاعده همین است که به تجربه اثبات می شود.
·       با طناب استثناء ها نمی توان به چاه زندگی اندر شد و سالم و سلامت بیرون آمد.
·       آری.
·       یک در یک میلیون استثنائی یافت می شود.

مریم
·       گاهی رنج ها و دردهایی که زندگی به ماها تحمیل میکند، بقدری به آدم فشار می آورد که دنبال ی دستاویز و بهانه ای برای ادامه زندگی می گردیم.
·       شاید آن وقت اگر به همین استثناهای بسیار استثنایی فکر کنیم، راحت تر بتوانیم ادامه حیات بدهیم.
·       این را از تجربه شخصی خودم می گویم.
·       من دقیقا چیزی را که شما گفتید، تجربه کرده ام.
·       باورش برایم سخت بود، ولی واقعیت داشت.
·       اما برای داشتن انگیزه ادامه زندگی، سعی کردم خوشبین تر باشم و کمی به آنها حق دهم.

میم
·       بحث ارزشمندی است.
·       نمی توان به شما حق نداد.
·       ولی بهتر است که از موضوع خارج نشویم.
·       چون اصل ایده و اندیشه مورد بحث فراموش می شود.
·       خودمان به کنار.
·       به خود ایده و اندیشه مطروحه بیاندیشیم:
·       به رابطه چیز و کس!
·       ایده جدید مبتنی بر خوش بینی، ایده قابل بحث دیگری است و خیلی ارزشمند است.

مریم


·       اما به نظر من تمام اصول انسانی قابل داد و ستد نیستند.
·       یعنی همیشه باید منتظر باشیم که در قبال عشق و محبت دیگران به آنها توجه و محبت نشان بدهیم؟
·       البته قبول دارم که برای تداوم رابطه، مبادله لازم است.

میم
·       دیالک تیک داد و ستد، رابطه ای یونیورسال است.
·       ریشه بیداد هم در همین دیالک تیک است.
·       اگر به ازای ستدی، دادی داده نشود، آدم تا درجه گدا و انگل تنزل می یابد.
·       آدم آدم است.
·       آدم در چنبره جبر هستی زندگی می کند. 
·       آن نمی کند که می خواهد، بلکه به قول خودتان آن می کند که جبر هستی می طلبد:
·       برای ادامه حیات مثلا به قول خودتان، دنبال توجیه و بهانه می گردد تا رابطه ی از بنیاد لرزان را تعمیر کند و به هر ذلتی ادامه حیات دهد.
·       اصول که داد و ستد نمی شوند.
·       چیزهای مادی و معنوی داد و ستد می شوند.
·       گردنبندی داده می شود، به ازای بوسه ای.
·       به عنوان مثال.
·       اگر انتظارطرف برآورده نشود، بار دیگر دست خالی می آید و یا اصلا نمی اید.

مریم
·       اصلا منکر این موضوع نمی شوم.
·       نقش چیزهای مادی را هم نادیده نمی گیرم.
·       اما برای انسان ماندن لازم است که به اصول انسانی بیشتر تکیه کنیم.
·       آن نوع رابطه ای که قرار باشد با داد و ستد مادی تداوم پیدا کند، در نهایت محکوم به فنا ست.

میم
·       اصول انسانی مشخصا به چه معنی است؟
·       می توانید مثالی بزنید؟
·       روابط ـ خواه و ناخواه ـ مبتنی بر دیالک تیک داد و ستد اند.


مریم
·       نمی دانم، که اصطلاح «اصول انسانی» را درست بکار بردم یا نه.
·       مثلا رعایت عدالت و انصاف، احترام به حقوق انسانی دیگران و غیره.
·       به نظر من همیشه نمی توان با دیگران مثل خودشان رفتار کرد.
·       به هر حال هر انسانی نگرش خاصی به مسائل دارد و برای خودش حیطه رفتاری را تعریف می کند.
·       بعضی از رفتارها هیچوقت در حیطه رفتاری یک نفر نمی گنجد.

میم
·       خیلی ممنون.
·       راستش این نکته مهم اصلا بنظر ما نرسیده بود.
·       حسن هماندیشی همین است.
·       کسب وسعت دید، بکمک همنوع اندینشده.
·       اگرچه از موضوع خارج است، ولی ذکر این حقیقت امر شاید ضرر نداشته باشد:
·       روابط واقعی انسانی در داربست دیالک تیکی صورت می گیرند:
·       یعنی در همبائی و ستیز همزمان.
·       در وحدت و تضاد توأمان.

·       اتفاقا در همین توضیح شما همین حقیقت امر تبیین می یابد:
·       هرکس خودیت خاص خود را دارد (تضاد، تفاوت، فرق، اختلاف با دیگری را دارد) و ضمنا وارد رابطه ای با دیگری می شود، دیگری ئی که به نوبه خود، خودیت خاص خود را دارد.
·       وحدت و تضاد دو شخص خودمختار:
·       همبائی «ستیزمند».
·        
·       در این قالب این دیالک تیک، رابطه داد و ستد فی مابین برقرار می شود:
·       هیچکس هیچکاره نیست.
·       هیچکس انگل و طفیلی دیگری نیست.
·       برابرحقوق و همبا و همراه و هماموز و هماندیش و همکار و همرزم با هم اند.
·       بالا و پایینی وجود ندارد.
·       تنها تفاوت در تقسیم کار است:
·       زن کار خانه می کند، نسل نو را تربیت می کند و مرد کار کشاورزی می کند، به عنوان مثال.

مریم
·       حالا تقریبا با این مفهوم داد و ستد موافقم.
·       ولی نمی پذیرم که برای حفظ رابطه، تن به هر ذلتی بدهیم و تا حد یک انگل تنزل مقام پیدا کنیم.

میم
·       اتفاقا اکنون مسئله برای خود من هم روشن تر شد.
·       این مسئله قبلا برایم اینقدر صریح و روشن نبود.
·       کمتر کسی در خارج از چارچوب این دیالک تیک رابطه برقرار می کند.
·        
·       حتی گدا به ازای ستد خود (پشیزی و یا لباسی و یا تکه نانی) دادی می دهد:
·       گدا داد نسیه می دهد:
·       دعا می کند تا خدا به عوض او در دنیا و یا عقبی دادی بدهد.

 مریم
·       بحث جالبی بود.
·       ولی برایم، یک سؤال پیش آمده:
·       این نوع داد و ستد فقط در مورد روابط انسانی صادق است و یا  تعمیم پذیر به همه عرصه ها ست؟


میم
·       دیالک تیک داد و ستد یونیورسال است.
·       شامل کل هستی می شود:
·       حتی شامل حال ذرات اتمی می شود.

·       ما در تحلیل های مختلف تحت عنوان «تمرین تفکر مفهومی» در گروهی به همین نام به این دیالک تیک مفصلا پرداخته ایم.

·       به نظر سعدی ـ دیالک تیسین بزرگ قرون وسطی ـ این دیالک تیک حتی در روز محشر، یعنی حتی در مورد شخص خدا صادق است:
·       دست خالی رفتن به صحرای محشر همان و روانه دوزخ شدن همان.
·       احسان نکنی از بهشت و حوری و غلمان خبری نیست.
·       از این رو بنظر سعدی فقرا را به صد فرسنگی بهشت هم حتی راه نمی دهند.
·       بدون داد در دنیا، ستدی در عقبی وجود ندارد.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر