۱۳۹۱ شهریور ۲۹, چهارشنبه

خلق دریا ست و طوفان در راه!



 
  سرچشمه:
صفحه فیس بوک گروه موسوم به
شعر و شعور و شعار

توفان
میم نوید
 
ما به آنان گفتیم:
«جنگ ، تزویر شما ست،
زهر درکاسه ی خلق،

رسم دیرین شما ست! »


سر شوریده ی ما را که بریدند،
گمان می کردند،
که شبی گشت دراز،
سبزه از خاک نمی روید باز!

و نمی دانستند،
سرو سبزی که دراندیشه ی ما ست،
باز می روید و باز
 
رو درآئینه ی د لها دارد،
ریشه درخاک توانا دارد!

ما به آنان گفتیم:
«خانه برخاکستر،
گنج از رنج خلایق بردن،

سر خوبان بر دار،

این فرومایگی، آئینه ی آئین شما ست! »


دست روشنگر ما را که بریدند،
گمان می کردند،
سرو برخاک افتاد!

و نمی دانستند،
بستر سبز زمین خانه ی ما ست،
ریشه در خاک نشاندیم و زمان سنگر ما ست!

ما به آنان گفتیم:
که «سپنج قدرت،
گر به خون می جویید،

خلق دریا ست و طوفان در راه!»


چشم ما را بستند،
گل سرب از دل ما رویاندند،
به امیدی که نپائیم دراز!

و نمی دانستند،
سرو ما،
دانه ی سبزی است که می روید باز!

ما به آنان گفتیم:
« بذر باد است که کشتید براین خاک کهن،
داس اگر دست شما ست،

خرمنی نیست،

ثمر، توفان است! »

ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری 
با سپاس از 
روزبه مهرگان
پایان

۱ نظر:

  1. شما میگوید ولی گوششان دچا رناشنوایي مزمن ست خلقهابیدارشان خواهند کردوزهر تلخ ناکامی رابکامشا ن خواهند ریخت یکذار طعم تلخ را در گوشه ای از جهان چشیدند ولی نیاموختند برسبعیتشان اافزودند ودر جایجای دیگری دراین کره خاکی جنایتها آفریدند دیوهارا از شیشیه آزاد کردند ووبجان ملت ها انداختندوآ جنایتکاران سرها بر دار کردند دستها بریدند وانسانهارا سنگساز کردند نخبه کشیها کردند ودر گوشه گوشه جهان فجایع آفریدند وپا جای پای همردیفان بزرگشان گذاشتند آنزمان که توفان بوزد بعدش آرامش مردمان فرامیرسدوشهد شیرین رفاه وآزادیرا نوش خواهند کرد

    پاسخحذف