۱۳۹۱ شهریور ۲۴, جمعه

هماندیشی با روشنار (1)

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد و نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن را باید مثل هرعلم، در روندی دشوار فراگرفت.


روشنار

• سوالات زيادي دارم که به مرور طرح خواهم کرد.

1

• تفاوت قانون و متد درمباحث رياضي دقيقا در چيست؟
• باتوجه به نوشته شين ميم، «متد مفهوم مکمل ديگري براي تئوري است.
• تئوري، سيستمي از قوانين است و متد، سيستمي از قواعد.
• فرق تئوري و متد را مي توان در مثال ساده اي نشان داد.
• فرمول جبري زير را در نظر بگيريم:

(a - b)²=a² - 2ab+b²

• اين فرمول نشاندهنده يک قانون جبري است.

• اين قانون در باره آنچه که ما بايد انجام دهيم و يا مجاز به انجام آن هستيم، مطلبي بيان نمي کند.
• اين وظيفه را قاعده به عهده مي گيرد:

قاعده
مربع تفريق دو عدد مفروض، مساوي است با مربع عدد اول، منهاي دو برابر عدد اول ضرب در عدد دوم، بعلاوه مربع عدد دوم.


• تئوري همواره مقدم بر متد است.
• متد ـ به مثابه سيستم قواعد ـ بر بنیان تئوري ـ به مثابه سيستم قوانين ـ تشکیل می شود.
• خواهش مي کنم در اين مورد توضيح دقيق بدهيد.

شین میم شین
• خیلی ممنون
• در باره متد مطالب مفصلی در دست ترجمه است که پس از پایان سلسله مقالات موسوم به «تدارک توضیح تئوری شناخت» و تئوری شناخت، منتشر خواهد شد.

• در باره تئوری مطالبی منشتر شده است:
• به عنوان مثال: مراجعه شود به دیالک تیک پراتیک و تئوری

• شاید یادآروی اش ضرر نداشته باشد که خوداندیشی باید بصورت زنده تمرین و فراگرفته شود و نه بصورت مرده.
• مثلا با حفظ تعاریف خشک و جامد، بدان سان که در اسکولاستیک متداول بوده است.

• ما ترجیح می دهیم، شعری را نقد کنیم و ضمنا هم متد و تئوری شاعر را کشف و تحلیل کنیم و هم متد و تئوری مارکسیستی را حتی المقدور بکار بندیم و ضمنا بدان سوهان زنیم و تیزتر و کارآترش سازیم.

• فقط در این صورت است که می توان به استقلال اندیشه دست یافت و خود را از آیات و احادیث و روایات بی نیاز ساخت.
• فرق هم نمی کند، کدام آیات و احادیث.

• شما هر حکایت و یا هر شعری را که دوست دارید، تجزیه و بعد تحلیل کنید و با تحلیلی که ما از آن به عمل می آوریم، مقایسه کنید.

• در این گونه چالش های فکری است که تئوری و متد درک می شود.

• تحلیل، کار فرساینده و انرژی طلبی است، ولی کاری سازنده و رهائی بخش است.
• زنده باشید

روشنار


• از پاسخ ممنون .
• من دانشجوی رشته ریاضی ام.
• تمریناتی که برای تفکر می دهید، فوق العاده هستند و باور نکردنی اند.
• البته پدرم می گویند، افرادی مانند شما استخوان خورد کرده این مسایل اند.
• از کودکی پدرم - که امروزچشمانش به قول خودش به فردای فرزندان این کشور و چه بسا حتی فردای فرزند دشمنانش دوخته شده است - برایم گلستان و غیره می خواند و از روی آن به من دیکته می گفت .
• تحلیل شما نو، ریاضی وار و منطقی و به قول خودتان دیالکتیکی است.
• من به عنوان یک ریاضی دوست که به ادبیات عشق می ورزم از تحلیل های شما می آموزم .
• سوالات بسیاری دارم.
• کتاب دیالکتیک ریاضی راخوانده ام.
• بزودی سؤالات خود را در مورد دیالکتیک خواهم نوشت.
• از شما، خانم سنگزاد و ربابه که هر دو به نظرم جوان هستند و سر پر شوری دارند، و بقیه ممنونم.
• اگر ممکن است آنچه را که در پاسخ بالا قول داده اید زود تر منتشر سازید.

شین میم شین

• خیلی ممنون
• ما هم راستش را بخواهید، خوداندیشی را تمرین می کنیم.
• هر آنچه هم که تحلیل می کنیم، اگر روز بعد تحلیلش کنیم، چیز دیگری و دقیقتری و همزمان و کماکان چیز ناقص و معیوبی خواهد بود.
• اگر شما روی حکایاتی که تحلیل شده اند، تأمل کنید، حتما متوجه خواهید شد که خیلی نکته ها هنوز کشف نشده اند.

• این در لایتناهیت واقعیت عینی است که هر شناختی را نسبی می سازد.
• آشنائی با سعدی را ما هم مدیون پدر خویشیم.
• دهقانی که در مکتبی گلستان و قرآن و احادیث و غیره خوانده بود.
• دیالک تیک را در حرف نمی شناخت، ولی دیالک تیکی می اندیشید:
• آشنائی با میراث سعدی از انسان ها دیالک تیسین می سازد.
• خوش به حال تان که پدری دارید.

• تئوری را باید نخست از آن خود کرد و بعد در کوره زندگی روزمره، تجارب تاریخی و شخصی و غیره به محک زد، تدقیق کرد، تصحیح کرد، چه بسا حتی رد کرد و ضمنا هضم.

1

• ریاضیات بویژه هندسه، حسنش این است که آدمی خوداندیشی و منطقی اندیشی می آموزد.

2

• عیب علم ریاضی این است که انتزاعی است و پیدا کردن قرینه مشخص برای اغلب مسائل مطروحه بسیار دشوار.

3

• خطر آموزشی دیگر ریاضی ـ بویژه جبر ـ ساده کردن مسائل بغرنج است که امروزه خیلی مد شده است.

• بهتر است که به سؤالات خود، خود از طریق خوداندیشی و ژرفکاوی جواب بیابیم.
• سؤالات می توانند موتور خوداندیشی باشند.

• طرح سؤال، خود هنری است و کشف پاسخ بدان هنری بزرگتر.

• شیوه های پرسش و پاسخ، اما شیوه های اسکولاستیکی اند، کشنده اند، نه سازنده.

• به جای طرح سؤال باید هماندیشی کرد.

• چون هماندیشی، هر دو طرف هماندیشی را به خوداندیشی وامی دارد.

• ضرب المثلی را، بیتی از حافظ و یا سعدی را بردارید و مستقلا تحلیل کنید و بعد از هماندیشی بخواهید که او هم آن بیت را مورد تأمل قرار دهد.
• در روند چالش فکری است که هر دو طرف، خوداندیشی می آموزند.
• نه در طرح پاسیف پرسش انتزاعی و کلی.

خیلی ممنون
و با درود و سپاس بر و از پدرتان

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر