میم حجری
مقدمه اول
شناخت
آگاهي يا شناخت دو مرحله دارد:
در مرحله شناخت حسي
اورگانيسم همواره در برابر ادراكات و نيز در برابر نگارهاي ذهني واكنش مي كند
آگاهي يا شناخت دو مرحله دارد:
آگاهي يا شناخت
۱
شناخت به روند انعکاس واقعیت عینی در آیینه ضمیر (روح، دل، ذهن، مغز) بشری و به نتیجه انعکاس یاد شده اطلاق می شود.
۲
روند شناخت به معنی وسیع کلمه،
شناخت تاریخا (به طور تاریخی) توسعه یابنده واقعیت عینی توسط انسان ها ست.
(منظور از شناخت تاریخا توسعه یابنده
این است
که
شناخت
همواره از نازل به عالی، از ناقص به کامل سیر می کند.
یعنی
موقتی
است.
رو به کمال است.
پایان یافته نیست.
مترجم)
۳
شناخت
به معنی محدود کلمه،
شناخت منفرد بشری از موضوع معینی است.
۴
شناخت به مثابه نتیجه روند شناخت، به معنی وسیع کلمه،
کل دانش مکسوبه بشری است
که
عالی ترین و به طور سیستماتیک تنظیم یافته ترین بیان خود را در علم پیدا می کند.
(علم
به
کل دانش بشری
اطلاق می شود
که
در زمینه معینی به حد اعلای خود کسب شده
و
به طور سیستماتیک منظم گشته است.
مثلا
شیمی، فیزیک...
مترجم)
۵
شناخت به مثابه نتیجه روند شناخت، به معنی محدود کلمه،
به دانش مربوط به دایره معینی از اشیاء و موضوعات اطلاق می شود.
۶
شناخت منطبق با قوه معرفتی عرفانی نیست.
۷
شناخت، منشاء، مبنا و قوه معرفتی تعیین کننده خود را در پراتیک جامعتی دارد.
مراجعه کنید به پراتیک
پراتیک
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3011
پایان
آگاهی
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9343
آگاهی
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8709
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8718
پایان
آگاهی (شعور)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6666
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر