۱۴۰۱ دی ۱۶, جمعه

درنگی در مفهوم آزادی (۵)

  

میم حجری

خیلی پیچیده نیست .

این روزها باید شعر رو کنار گذاشت و بر شعور آنکسی که شجاعانه نیازش رو فریاد میزنه 

قضاوت نکرد . 

شاه هر که بود و ملا هر که هست 

نیازهایی رو در جامعه ایجاد کرده اند که آگاهی به اونها موجب آزادیخواهی میشه . 

حریف

 

حریف 

مسائل اجتماعی و مفاهیم فلسفی و سوسیولوژیکی (مفاهیم مربوط به جامعه شناسی)

را

ساده می کند:

خیلی پیچیده نیست .

 

ساده کردن مسائل پیچیده و بغرنج

میراث مته متیک (علوم ریاضی، به ویژه جبر) است.

 

جوانشیر

 در زندان جنقوری فوندامنتالیستی

با توجه به خریت خطیر آخوندها 

کتاب کودکانه ای راجع به اقتصاد سیاسی نوشته است

که

عاری از مفاهیم اقتصادی ـ سیاسی 

و

شبیه مواعظ سیدعلی

است.

صد صفحه مطلب می نویسد،

تا

اندیشه ساده ای را آخوند فهم کند.

 

یادش به یاد باد، 

فرزند فرزانه توده بی همه چیز مولد همه چیز.

 

با
ساده کردن مسائل پیچیده و بغرنج

مسائل 

 فقط

مسخ می شوند و نه تفهیم.

 

این روزها باید شعر رو کنار گذاشت و بر شعور آنکسی که شجاعانه نیازش رو فریاد میزنه 

قضاوت نکرد . 


حریف

دیالک تیکی از شعر و شعور سرهم بندی می کند.

یعنی

عملا

دیالک تیک وجود و شعور 

(مسئله اساسی فلسفه) 

را

با دیالک تیک من در آوردی شعر و شعور جایگزین می سازد.

شعر

ضد دیالک تیکی شعور نیست.

 

 شعر

فرمی از شعور است.

 

شعر

 مبتنی بر شعور هنری است که شعوری پریمیتیو است.


این روزها باید شعر رو کنار گذاشت و بر شعور آنکسی که شجاعانه نیازش رو فریاد میزنه 

قضاوت نکرد .


منظور حریف این است که قضاوت احساسی ـ عاطفی راجع به حوادث را باید کنار گذاشت.

دلیل حریف در این زمینه، شنیدنی است:


شاه هر که بود و ملا هر که هست 

نیازهایی رو در جامعه ایجاد کرده اند که آگاهی به اونها موجب آزادیخواهی میشه.

معنی تحت اللفظی:

انقلاب سفید شاه و عنگلاب سیاه شیخ

موجب نیازمندی به آزادی شده اند.

چون هر دو استبدادی بوده اند.


اینجا نیز سر و کله متد ساده سازی حریف پیدا می شود:

به دلیل فرم دیکتاتوری (استبدادی) انقلاب سفید و عنگلاب سیاه،

محتوای مطلقا متضاد آندو دیکتاتوری

یکسان نمودار می گردد:

هم

انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی با عنگلاب فئودالی ـ روحانی

یکسان نمودار می گردد

و

هم

دیکتاتوری انقلابی ـ بورژوایی با دیکتاتوری فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ  ارتجاعی

شباهت غریبی کسب می کند.

 

ضمنا

هم

 مقاومت ضد انقلابی (ارتجاعی سرخ و سیاه) در مقابل انقلاب سفید

آزادی خواهی

قلمداد می شود

و

هم

مقاومت فرمالیستی در مقابل ارتجاع  فوندامنتالیستی ـ روحانی.


حریف ساده ساز

عینا و عملا

به

تحریف مفهوم آزادی 

 نایل می آید:

آزادی به زعم حریف ساده ساز

یعنی

آگاهی به نیاز 

و

آگاهی به نیاز 

یعنی

سرچسمه رسیدن به آزادی خواهی.

بی اعتنا به محتوای نیاز.

شاه هر که بود و ملا هر که هست 

نیازهایی رو در جامعه ایجاد کرده اند که آگاهی به اونها موجب آزادیخواهی میشه.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر