۱۴۰۰ اسفند ۵, پنجشنبه

درنگی در ایده ئولوژی پوتین و چکمه و چارق و نعلین و گوندورا (۱)


ولادیمیر پوتین (۱۹۵۲)


درنگی 

از

شین میم شین

 

 شب و روز

در

رسانه های امپریالیستی

سخن از پوتین

است.

اجامر امپریالیستی

ظاهرا

اجنه

را

از

اعماق زمین

به

مدد ورد و جادو 

بیرون رانده اند و قادر به برگرداندن شان به اعماق نیستند.


بقایای احزاب کم و نیست

کم و بیش

از

پوتین

حمایت می کنند.

گویا 

خرافه دشمن دشمن من، دوست من است،

چراغ رهنمای شان است.

حتی اصیل ترین حزب کمونیست جهان

(حزب کمونیست آلمان)

قادر و مایل به تجزیه و تحلیل پوتینیسم نیست

و

به

عوض روشنگری علمی و انقلابی

دست به عوامفریبی می زند.


پس از شکست انقلاب اکتبر و پیروزی عنگلاب و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی

در روند خصوصی سازی و در لفافه خصوصی سازی

ثروت عظیم جامعه

در

دست مشتی از سران قلابی حزب کمونیست شوروی و سازمان اطلاعات آن (کا گ ب)

به

عنوان اولیگارش ها

متمرکز شد

که

اهرم های نظرسازی و رسانه ها را در انحصار خود دارند و سران این جوامع پریشان را تعیین می کنند.

پوتین و پوتینیسم

را

باید تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی کرد.

باند رستاوراسیونیستی پوتین

پس از تخریب اتحاد شوروی و سیستم سوسیالیستی جهانی

خواهان عضویت در ناتو بودند.

حتی

حزب دموکرات مسیحی آلمان

همین پیشنهاد

را

داده بود.

ثروت عظیم جامعه توسط اولیگارش ها از کشور خارج شده بود

و

فقر و فساد و مافیا و فاشیسم و فوندامنتالیسم و تروریسم

جامعه 

را

به

جهنمی با عذاب الیم

مبدل کرده بود.

عضویت روسیه در ناتو به هر دلیلی پذیرفته نشد.

ولی به مدد کنسرن های امپریالیستی و عمدتا آلمانی

اقتصاد روسیه سر و سامان گرفت

و

جای یلسین عرقخور همیشه مست

را

پوتین بدن پرور همه فن حریف

 گرفت

و

با سیاست خلعت بخشی و گردن زنی

به

آنارشی 

پایان داد.

بر خرابات جامعه سوسیالیستی 

مافیای پوتینیستی

بال گسترد.


رفتار پوتین با اولیگارش ها

مبتنی بر دیالک تیک تهدید و تطمیع

است.

اولیگارش های «خاین»

را

ترور می کند

و

اولیگارش های خادم

را

مورد حمایت قرار می دهد.

امپریایلسم

اخیرا

برای تنبیه پوتین

به

تحریم مشتی اولیگارش روس

توسل جست.

 

توده های خلق

در نهایت فقر و فاقه

به

مدینه فاضله بر باد رفته حسرت می خورند.

 پوتینیسم

اما

چیست و در پی چیست؟


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر