۱۴۰۰ بهمن ۱۳, چهارشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۵۹)

  ​Ist möglicherweise ein Bild von eine oder mehrere Personen

 

هانی شافت

(۱۹۲۰ ـ ۱۹۴۵)

و

یاران

رزمندگان آنتی فاشیست کمونیست شهید از هلند

 

میم حجری

 

۱۴۷۱
شکیبایی
همه چیز دارد

 فقط
 چشم ندارد تا ببیند
و
هوش ندارد تا بفهمد
 که بدون مشقت شبانه روزی توده
حتی
جرعه آبی و لقمه نانی
 نمی تواند به کف آورد و به ذلت بخورد

 

۱۴۷۲
طبقه حاکمه در جامعه روسیه
 به لحاظ ماهیت طبقاتی
فرقی با طبقه حاکمه جوامع امپریالیستی و حتی فوندامنتالیستی ندارد.
چه بسا بدتر از آنها ست.

این جنگ های زرگری
برای تحکیم حاکمیت اقلیت انگل در روسیه اند.
حتی اگر روزی خونین باشند.
 پوتین
 کثیف تر از اجامر ناتو ست.
پوتین حامی نئوفاشیسم در ممالک امپریالیستی از امریکا تا اروپا و فوندامنتالیسم در آسیا ست.



۱۴۷۳
به ستاره ها
ای ستاره ها که بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان نظاره گر نشسته اید
آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره میکنم
ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره میکنم
با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است
ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر آن نشاط ونغمه و ترانه مرد ؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آن نوای گرم عاشقانه مرد ؟
جام باده سر نگون و بسترم تهی
سر نهاده ام به روی نامه های او
سر نهاده ام که در میان این سطور
پيدا کنم نشانی از وفای او
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دو رویی و جفای ساکنان خاک
کاینچنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها، ستاره های خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هر چه هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا بمن اگر بجز جفا
زین پس به عاشقان با وفا کنم
ای ستاره ها که همچو قطره های اشک سربدار
سر بدامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی بسوی این جهان گشاده اید
رفته است و مهرش از دلم نمیرود
ای ستاره ها، چه شد که او مرا نخواست ؟
ای ستاره ها، ستاره ها ، ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست ؟
فروغ فرخزاد
از مجموعه اسير

 

۱۴۷۴

از تعارف تا تعریف.


از عینی تا ذهنی


فرسنگ ها فاصله است:


یکی از معایب نظری رایج 
در جهان


شخصی انگاشتن افکار و نظرات است.


نظرات که شخصی نیستند.


نظرات نتیجه تحلیل اوبژکتیو (و نه مطلقا سوبژکتیو) واقعیت عینی در زمینه های مختلف اند.


درست به همین دلیل


طبقاتی اند.


نظر حسن و حسین وجود ندارد.


نظر اشراف فئودال وجود دارد.


نظر بورژوازی وجود دارد.


نظر طبقه کارگر وجود دارد.


حسن و حسین


هم یکی از نظرات یکی از طبقات اجتماعی را نمایندگی می کنند 
و خلایق خیال میکنند که نظرات شخصی آنها ست

.

 

۱۴۷۵
چگونه می توان تئوری انقلابی را به دست اورد؟
اخگر

 


تئوری 
به تنهایی وجود ندارد.


نمی تواند هم وجود داشته باشد.


تئوری در دیالک تیک پراتیک و تئوری وجود دارد


و


نقش تعیین کننده در این دیالک تیک

از آن پراتیک است


این البته بدان معنی نیست که تئوری هیچ واره و هیچکاره است.


بدون تئوری هم پراتیک کورکورانه می گردد و از دوزخ سر در می آورد.


این بدان معنی است که زادگاه تئوری 
پراتیک است.

این ضمنا بدان معنی است که محک عینی و علمی برای تعیین صحت و سقم تئوری


پراتیک است.


پراتیک از تجرید انواع مختلف تجربه و عمل و کردوکار تشکیل می یابد


و


تئوری 
از تجرید علم و دانش و دانش تجربی و غیره


حافظ هم می دانست:


خوش بود گر محک تجربه (پراتیک) آید به میان


تا سیه روی شود هر که (و هر چه) در او (و در آن) غش باشد.


ما باید اندک اندک تعریف مفاهیم مختلف را بیاموزیم.


مثلا تعریف همین مفهوم پراتیک و مفهوم تئوری را


ضمنا طرز استفاده از انها را بیاموزیم


یعنی فوت و فن کاربست مفاهیم را بیاموزیم


ما سلسله تحلیل هایی در این زمینه منتشر می کنیم


مثلا


خوداموز خود اندیشی

 
۱۴۷۶
«هر انسانی که نمی‌توانم دوست داشته باشم
سرچشمۀ اندوهی‌ست ژرف،
برای من.
.
هر انسانی که روزی دوستش داشته‌ام
و دیگر نمی‌توانم دوستش بدارم
گامی‌ست به سوی مرگ،
برای من.
.
آن روز که دیگر نتوانم کسی را دوست بدارم
خواهم مرد.
آی شمایان
که می‌دانید شایستۀ عشق منید
مراقب باشید، مراقب باشید
تا مرا نکُشید...»
جنو بوگزا
برگردان: محسن عمادی

داد
از اینهمه خود مرکز بین.


مگر خلایق بیکارند که به امثال تو بپردازند


مشد جنو بوق زن؟


 

۱۴۷۷
مبارزه برای رفع ستم ملی
و
منفک کردن آن از جهت عمومی مبارزه علیه امپریالیسم و طبقات ستمگر
سبب تضعیف و تفرقه در جبهه مردمی می شود.
برای مبارزه و پیروزی بر علیه امپریالیسم و طبقات ستمگر نیاز به جبهه متحد از زحمتکشان تمامی اقوام درون محدوده جغرافیایی کشور است و گشودن هرگونه جبهه فرعی ، منجر به تضعیف نیروی زحمتکشان می گردد.
فرهاد

۱
مبارزه برای رفع ستم ملی

منظور از مبارزه در راه رفع ستم ملی چیست؟


مبارزه کی در راه رفع کدامین ستم ملی؟
 

۱۴۷۸
اگر کسی حرفی برای گفتن داشته باشد
نمی تواند سکوت کند.
در بدترین حالت
به خودگویی می پردازد.
یعنی حرف هایش را با خویشتن خویش در میان می گذارد.

 

۱۴۷۹
میگن یه زن وقتی منطقی میشه و احساسات رو میزاره کنار

بی رحمانه ترین تصمیمات میگیره
آرامش

کسی که منطقی بیندیشد
چه زن باشد و چه نر
تصمیمات راسیونال (مبتنی بر عقل) می گیرد و نه ایموسیونال (عاطفی).
چون
تصمیم قبل از اینکه گرفته شود، اندیشیده می شود.

 

۱۴۸۰
تسلیت.
یادها اما نامیرا هستند
بهتر هم همین است تا عزرائیل به کردوکارش غره نگردد

 

۱۴۸۱
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
تا توانی عقل دوراندیش آر.
بخش اعظم زیبارویان جهان
خرند
و
تهوع آورند

 

۱۴۸۲
بدترین مدل دوست داشتن اونیه که نباید ابرازش کنی
خسته

عشق
همیشه
به هزار زبان در سخن است.
به عشق قلدر نمی توان پوزه بند زد.
در ادبیات قرون وسطای ایران
به همین دلیل
عشق را رسواگر قلمداد می کنند.
مرضیه و دلکش هم می دانند و می خوانند:
رسوای زمانه منم

 

۱۴۸۳
در صورت خستگی
حرفی برای گفتن وجود ندارد.
چون مغز خودسر و قلدر
فرمان استراحت صادر می کند

و
نفسی تازه می کند.
بدون فعالیت مغز هم اندیشه ای و در نتیجه، حرفی تشکیل نمی یابد

 

۱۴۸۴
مغز خسته بشه فقط بدترینا رو واست مرور میکنه کاری به علم و فلسفه ندارم واقعیت چیزیه که اتفاق میوفته
آرامش

آره.
مغز در صورت خستگی و پرهیز فرد از استراحت
سگ می شود و پاچه می گیرد.
ما در ساعات پس از اطعام غذا با این برخورد مغز آشنا می شویم:
با شکم سیر نمی توان کاری انجام داد.
کارخانه اعضای اندام تعطیل است.
نه چشم درست می بیند و نه گوش درست می شنود.

 

۱۴۸۵

بیوگرافی
احمد خاتمی


از زبان شخص شخیصش


 

عجب منطق تق و لقی:


اگر تو دو سال پس از مرگ پدرت تولد یافته ای


پس بیش از دو سال در رحم مادرت بوده ای


و


یا اینکه پدرت گرازهای باغ وحش بوده اند


البته اگر عزرائیل علیه السلام نبوده باشد


همانطور که پدر حضرت عیسی 
جبرئیل بوده است


 

۱۴۸۶

بهشت از دید صائب تبریز
 

۱۴۸۷
جمعیت جوانی که پیر می‌شود
ما زنان

مگر قرار بود که جمعیت پیر
جوان شود؟
جاهای دیگر قضیه از قراری دیگر است؟

 

۱۴۸۸
وصيت نامه:

تقديم به بنديان زير شکنجه
 آریل_دورفمان

ترجمه

باقر_مومنی
وقتی به تو می‌گويند
که من در زندان نيستم
باور مکن!
بايد روزی اين را اعتراف کنند!
وقتی به تو می‌گويند
که من آزاد شده‌ام
باور مکن!
روزی بايد اعتراف کنند که دروغ گفته‌اند
وقتی به تو می‌گويند
که من به خودم خيانت کرده‌ام
باور مکن!
روزی بايد اعتراف کنند که من به حزبم وفادار بوده‌ام
وقتی به تو می‌گويند که من در فرانسه بوده‌ام
باو مکن!
باور مکن،
وقتی به تو نشان می‌دهند شناسنامه جعلی مرا
باور مکن!
باور مکن،
وقتی که به تو نشان می‌دهند
تصوير جنازه مرا.
باور مکن
وقتی به تو می‌گويند که ماه، ماه است
که اين صدای من است بر نوار
که اين امضای من است بر کاغذ
اگر به تو بگويند که يک درخت درخت نيست
باور مکن!
باور مکن هيچ چيز را
از هر آنچه به تو می‌گويند،
هيچ را از آنچه به تو قول می‌دهند،
هيچ چيز را از آنچه به تو نشان می‌دهند.
و سرانجام روزی می‌رسد
که از تو می‌خواهند بيايی
جنازه مرا شناسايی کنی
و تو در پيش روی خويش مرا می‌بينی
و صدايی به تو می‌گويد:
او از شکنجه جان به در برده است،
او مرده است!
وقتی به تو می‌گويند
که من
به تمامی،
مطلقاً
برای هميشه مرده‌ام …
باور مکن!
باور مکن!
باور مکن!

 

۱۴۸۹
بر آستانه تسليم سر بنه حافظ
كه گر ستيزه كني - روزگار بستيزد
حافظ

حافظ
بر خلاف سعدی
شاعری خردستیز است.
به همین دلیل جمکرانیان طرفدار شعر حافظ اند.
حافظ بر خلاف مولوی
شاعری تسلیم طلب است.
شعر حافظ
بر خلاف شعر کسرایی
به افیون سرشته است
شعر حافظ
خواننده و شنونده را
تخدیر می کند.
خواندن غزلی از خواجه
مثل کشیدن یک بست تریاک اعلی است

 

۱۴۹۰
جخوف
به آدم دروغ می‌گویند، آدم دروغ‌ها را می‌بیند و به روی خودش نمی‌آورد!
در واقع آن‌ها را تحمل می‌کند!
آن‌وقت فکر می‌کنند آدم احمق است نمی‌فهمد!
بعد ناسزاها و تحقیرها را تحمل می‌کند
و جرئت نمی‌کند جانب آدم‌های درستکار و آزاده را بگیرد!
.
آن‌وقت خودش هم دروغ می‌گوید و لبخند می‌زند و این‌ها به خاطر یک لقمه نان .... به خاطر گوشه‌ی دنج ....
به خاطر یک مقام پست و بی‌ارزش .....
نه آدم نباید این‌جور به زندگی ادامه دهد!

آره.

یکی بود خواست طور دیگر زندگی کند

پس از  یک سال از کارخانه اخراجش کردند و به گدایی افتاد
 

۱۴۹۱
منوچهر آذر
هرکدام مایان استعداد به‌خصوصی هم داشتیم که هزینه غصه خوردن شد.
هیچ آدمی بی‌استعداد و نازیبا نیست؛
شرایط محیطی و جبر جغرافیایی... آدم‌ها را نابه‌کار و نا زیبا می‌کند.
مااستعدامان را هزینه رنج‌هایی کردیم که تحمیل شدند.

عوامفریبی هم
مش منوچهر
استعدادی است.
مثلا
جبر جغرافیایی و شرایط محیطی
از مفاهیم متعلق به قرون ۱۷ و ۱۸ اند.
از مفاهیم فلاسفه فرانسه اند.
نقش تعیین کننده
به عهده زیربنای اقتصادی جامعه است که خود تابع سطح توسعه نیروهای مولده است.
سکنه جمکران
با تعویض طبقه حاکمه
با روی کار آمدن اشراف فئودال و روحانی
سقوط فکری و فلسفی و اخلاقی و استه تیکی و هنری کرده اند.
به همین دلیل
در جمکران
دیگر کسرایی و زهری و جوانشیر و آریان پور وجود ندارد
اساتید دانش کاه ها حرف زدن حتی بلد نیستند
و سودای سفر به کره مریخ و خواندن نماز جماعت با مریخیان دارند

 

۱۴۹۲

مصدق


از اعضای طبقه حاکمه نیمه بورژوا ـ نیمه فئودال بوده است. 


طرفدار سلسله قاجار بوده است.


اختلاف اینها با دربار پهلوی

از موضعی ارتجاعی بوده است.


فریب لیبرال نمایی اینها را نباید خورد.


دلیل حذف مصدق و اثبات محمد رضا شاه 


جایگزینی انگلیس توسط امریکا بوده است.

یعنی تغییر سرکرده امپریالیستی جهان بوده است.

در همه کشورها امثال مصدق حذف شده اند.


چرچیل مثل تونی بلر و جانسون جدید بوده است که دنباله رو جورج بوش پسر در جنگ عراق و ترامپ و بایدن بوده است


 

۱۴۹۳
آره.

ولی

قلب

ارگان پمپاژ خون در رگ های اندام است

و کاری به تداعی و فراموشی ندارد
 

۱۴۹۴
این مدت فشار ها و مشکلاتی رو به دوش کشیدم که هر وقت تموم بشه به خودم افتخار میکنم که زنده موندم!
خسته

یکی از معایب مهم افراد
خودبینی
و
جامعه فراموشی
است.
حرف ۹۹ درصد مردم
مربوط به خودشان است.
این خود کذایی
اما
در رابطه با دیگران
در رابطه با جامعه و جهان
در رابطه با طبیعت و محیط زیست
خودیتی اند
من را رها باید کنی تا ما شوی
غوغا شوی
غوغاتر از دنیا شوی

 

۱۴۹۵
کاش مثل مهران مدیری توی دورهمی می‌پرسیدی: چیزی هست بخوای بگی و من نپرسیده باشم؟ اون‌وقت می‌نشستم تا صبح حرف می‌زدم باهات.
نگار

خیلی ها
حرف می زنند
 بی آنکه حرفی زده باشند.
هارت و پورت و چرت و پرت که حرف نیست.
حرف چیست؟
حرف
قبل از اینکه حرف باشد
چیست؟
سیب میوه ای خوردنی است.
این حرفی است.
این حرف
قبل از تشکیل
تجربه شده، تجرید یافته و مادیت کسب کرده است
و
حرف شده است.
بدون تفکر پیشاپیش
کلمه ای حتی تشکیل نمی یابد
چه رسد به جمله ای و یا حرفی

 

۱۴۹۶
تازگی ندارد
بچه پولدارها زمان شاه هم سربازی نمی رفتند
و
تحقیر و توهین و تخریب و تربیت نمی شدند
پادگان بدتر از زندان و شکنجه گاه بوده است
تهوع اور بوده است

 

۱۴۹۷
منشن هات را دوست دارم
خسته

سعی کنید عیبشان را پیدا کنید و تصحیح کنید.
حبیب باید طبیب باشد و داروی تلخ تجویزش کند تا حالش بهتر شود
بی کمترین شک
هر منشن ما صدها عیب و ایراد دارد و ما منتکش حبیب طبیبیم

 

۱۴۹۸
من در سطحي نيستم بتونم ايراد بگيرم ازشون
خسته

دانش مادر زادی که نیست
تجربه زادی و تمرین زادی است
خیال میکنی ما بهتر از تو هستیم؟
ما حرف های دیروزمان را امروز نقد می کنیم
و فردا حرف های امروزمان را نقد خواهیم کرد
بشر در حال رشد است
مثل نباتات و جانوران
کلاغ و الاغ و سگ و گربه فعلی
صدهزار بار داناتر از صدسال قبل است
رشد کرده است

 

۱۴۹۹
چه شغلی به نظرتون از بقیه شغلا جذاب ترو بهتره؟
ساکن خرابه ها

کاری
لذت بخش است
که
شبیه بازی باشد
یعنی مبتنی بر اجبار و اضطرار نباشد
امتحانش مجانی است.
بردار بدون اجبار
طعامی بپز
ترشی معینی بگذار
شعری بخوان
قصه ای بنویس
و ببین که چه لذتی دارد.
در جامعه کمونیستی
کار
خصلت بازی به خود خواهد گرفت
و
از اجبار و اضطرار تهی خواهد شد
من آن روز ام آرزو ست

 

۱۵۰۰
دیگر کسی نمی تواند عاشق کسی شود
عشق هم قلابی شده است.
دلیلش سلب آدمیت شدن اعضای جامعه و جهان است
کسی عاشق زباله نمی شود

زباله هم نمی تواند عاشق کسی شود.

 

۱۵۰۱
ازدواج از دید فاضل میبدی


فراموش تان شده:
اقتصاد مال خر است.
مگر خرید؟

 

۱۵۰۲
رئیس قوه قضائیه
برخی دلال ها و واسطه ها در نزد برخی ایرانیان مقیم خارج از کشور رعب و وحشت کاذب ایجاد می کنند و به دروغ آنها را از بازگشت به کشور می ترسانند
میزان


آره.


جلوی در سفارتخانه های تان


میلیون ها نفر صف کشیده اند که برگردند.


دلال کجا بود؟


دلال ها در جمکرانند و خرمن دلار
 درو میکنند.


در میان مهاجران در ترکیه و یونان و سرحدات لهستان و غیره


از جمکرانی خبری نیست.

سکنه جمکران

همه راضی اند.
 

۱۵۰۳
برای داشتن آدم‌ها تلاش کنید بعضا همین تلاشه که مهمه همین تلاشه که ارزشمنده.
سمانه

مفهوم داشتن آدم ها
اصولا
آنتی هومانیستی

(بشرستیز)
است.
برای اینکه آدم کالا نیست
تا تصاحب شود.
اگر ادم باشد


۱۵۰۴
امشب شب ارزوهاست چه ارزویی داری؟
مغز مریض

آرزو
کسب و کار کودکان
و
سالمندان هنوز کودک و یا همیشه کودک است.
ما
دیری است که جای اوتوپی و آرزو
را
با
علم
پر کرده ایم
و
علم
مقدمه عمل موفقیت آمیز است
به قول حکیمی:
توانا بود
هر که دانا بود
یعنی
دانایی و علم و فن
پیش شرط توانایی
است

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر