۱۴۰۰ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۷۰)

   ​  Frauenbild

هانی شافت

(۱۹۲۰ ـ ۱۹۴۵)

و

همرزم

رزمندگان آنتی فاشیست کمونیست شهید از هلند

 

میم حجری

 

۱۸۲۱
رقیه درویشی، استاد جامعه الزهرا (س):
نماز امام جواد (ع) مشکلات اقتصادی را برطرف می‌کند

 

۱۸۲۲
تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است
ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است
برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با من است
گفتمش مراد من به خنده گفت
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است
هر کسش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با من است
خواب نازت ای پری ز سر پرید
شب خوشت که شب فسانه با من است

 

۱۸۲۳
نرمش
چاره خیلی از دردها ست
کاری هم ندارد.
در اتاقی هم می توان ماند و ضمنا چند بار در روز نرمش چند دقیقه ای کرد

 

۱۸۲۴
از یه چیزی خیلی مطمئنم:
در زندگی هیچکسو به اندازه ی
خودم اذیت نکردم!
رها

اگر
منظور از خودآزاری
مازوخیسم (بیماری روانی، ضد سادیسم و یا هممنوع آزاری) نباشد
یعنی
اگر منظور انتقاد از خود و رفع معایب خود باشد
خیلی هم خوب است

۱۸۲۵
آدمها هرچی باهوش تر باشن زندگی سختتری دارن
معمولا آدمای احمق شادتر و آدمای باهوش غمگین ترن
نگار

آدم بیهوش
اصلا آدم نیست.
هوشمندی
تفاوت و تضاد مهم ادم با جماد و جانور است.
ضمنا
بر خلاف این ادعای باطل
آدم هر چه داناتر و خردمندتر باشد
به همان میزان
سعادتمندتر و آسوده تر است.
به قول مارکس:
خریت به نفع هیچکس تمام نشده است

 

۱۸۲۶
تضادها را نمی توان با گفتگو حل کرد
اینهمه جنگ دال بر همین است.
ازدواج
خریتی است که آدم یکبار مرتکب می شود و یک عمر زجر می کشد
و
پشیمان می زید

 

۱۸۲۷
«این داس و قمه را کدام سیستم ،کدام قانون، کدام مناسبات، به‌دست پدران و همسران داده؟»
ما زنان

دیروز یک میلیارد زن به خیابان آمدند
از سه زن
در جهان سرمایه و عمامه
یک نفر
قربانی زن ستیزی است

۱۸۲۸
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند فضای منزلتان خالی از نقاشی های کودکانه خواهد شد؛
دیگر اثری از شکلک های خندان بر روی دیوارهای خانه، حک کردن اسامی بر روی پارچه ی دسته ی مبل ها و طرح های لرزان انگشتی بر روی شیشه های بخار گرفته ی پنجره های خانه،وجودنخواهد داشت.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند دیگر اثری از هسته های میوه ها در زیر تخت ها وجود نخواهد داشت.
در آن روز می توانید مدادی را بر روی میز براي يادداشت كردن پیدا کنید و شيريني داخل یخچال باقي خواهد ماند.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند می توانید برای خود غذاهای بخارپز به جای ساندویچ هات داگ یا همبرگر درست کنید.
می توانید زیر نور شمع غذا بخورید بدون آنکه نگران دعوای فرزندانتان برای فوت کردن شمع ها باشید.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند زندگیتان متفاوت خواهد شد آنها آشیانه تان را ترک خواهند کرد و خانه تان آرام... ساکت... خالی و تنها خواهد شد.
در آن زمان است که به جای چشم انتظاری برای فرارسیدن «روزی» ؛
دیروزها را مرور خواهید کرد... یعنی در ان روزها ؛ دلتنگ امروزتان خواهید شد...
پس امروزتان را با آنها عاشقانه زندگی کنید.
مهناز

۱۸۲۹
کلبه ای که
در آن مهربانی هست
و ساکنینش می خندند
بهتر از کاخی ست
که مردمانش دلتنگ هستند!
مهناز

۱۸۳۰
کاش می شد بچگی را زنده کرد
کودکی شد ،کودکانه گریه کرد
شعر:قهر قهرم تا قیامت : را سرود
آن قیامت را که دمی بیشتر نبود
فاصله با کودکی، با ما چه کرد
کاش می شد بچه گانه خنده کرد
کارگاه خوشدلی تاسیس کرد
کاش می شد عشق را تعلیم داد
نا امیدان را امید و بیم داد
کاش می شد همچو آواز خوش دوره گرد
زندگی را باردیگر دوره کرد
مهناز

 

۱۸۳۱
پر پرواز ندارم
اما
دلی دارم و حسرت درناها
و به هنگامی که مرغان مهاجر
در دریاچه ماهتاب
پارو می کشند
خوشا رها کردن و رفتن!
خوابی دیگر
به مردابی دیگر!
خوشا ماندابی دیگر
به مردابی دیگر!
خوشا ماندابی دیگر
به ساحلی دیگر
به دریایی دیگر!
خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
خوشا اگر نه رها زیستن، مردن به رهایی!
آه، این پرنده
در این قفس تنگ
نمی‌خواند
احمد شاملو

 

۱۸۳۲
ناظم حکمت

در سال ۱۹۰۲ به دنیا آمدم
دیگر به شهر زادگاهم باز نگشتم
اصولا بازگشت را دوست ندارم
...
بعضی ها انواع گیاهان را خوب می شناسند
برخی انواع ماهی ها را
من انواع جدایی ها را.
بعضی ها نام ستارگان را ازبر می دانند
من نام حسرت هارا.
...
در هیچ جنگی شرکت نکردم
نیمه شبان به پناه گاه ها نرفتم
زیر بمباران ها خود را به زمین نیانداختم
اما در شصت سالگی شوریده سر عاشق شدم
کوتاه سخن ،رفقا
امروز اگر در برلین از غصه دق کنم
می توانم بگویم " چون انسان زیستم"
و چقدر دیگر زنده خواهم بود
و چه برسرم خواهد آمد
که می داند؟
۱۱ سپتامبر ۱۹۶۱

 

۱۸۳۳
زیاد فکر می‌کنم.
زیاد توجه می‌کنم.
زیاد حس می‌کنم.
ولی خیلی کم چیزی رو به زبون میارم
ندا

نه.
سکنه جمکران
معنی تفکر را نمی دانند.
آنها
تفکر را با خیال بافی عوضی می گیرند.
دلیلش این است که معنی مفاهیم را نمی دانند.
مثال:
معنی مفاهیم این تویت ندا چیست؟
مثلا فکر چیست؟
حس کردن چیست؟
چه چیزی
بر زبان آورده می شود؟

 

۱۸۳۴
امشب اسکرین شات های گذشته رو میدیدم
رسیدم به چت با اکسم
خیلی ناراحت شدم عملا همش توهین و حرف بد میزد بهم
خیلی زشت بود حرفاش
چجور یه سال ونیم همچین رابطه ای رو تحمل میکردم
فاتیا

این تویت فاتیا ارزش سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) عظیمی دارد.
۱
دلیل توهین نران به زنان و تحقیرشان
زن ستیزی سنتی حاکم از دیرباز است.
۲
دلیل یکسال و نیم همزیستی با فحاش
زن ستیزی خود زنان جمکران است
یعنی خود زنان به برابری زنان با نران هنوز ایمان نیاورده اند.
درد هم
درست
همینجا ست

 

۱۸۳۵
قابل توجه خانم های عاشق مرد غیرتی :
کدوم گوری بودی؟
با کی حرف میزدی؟
موهاتو بکن تو
من به تو اعتماد دارم به همجنس های خودم ندارم.
چرا بلند خندیدی؟
کیو نگاه کردی؟
اینا همشون نشانه های اقایی غیرتی هست که اگر جریحه دار شه ممکنه زنده اتون نذاره!!
اینا تا قبل ازدواج جذابیت داره!
ماشا

تو زن شناس نئی مش ماشا خطا اینجا ست.
ماشا
از روانشناسی دیرین زنان
بی خبر است.
زنان
به
دلیل عجز از خوداندیشی
حسادت نران نسبت به خود
را
یعنی
همان غیرتی بودن شان
را
نشانه عشق عمیق شان به خویشتن
می دانند
و
کیف خر می کنند. دلیل این عشق شناسی کذایی زنان
عقب ماندگی فکری و فرهنگی آنان است.
رابطه زنان با نران
شاید حتی در جهان
مبتنی بر بازیچه کردن همدیگر است
ما
با
دیالک تیک زن و نر
سر و کار داریم:
یعنی با همبایی و همزیستی ستیزمند دو ضد
دو دشمن.
یکی از دلایل مهم بحران های خانوادگی
هم
همین است.

۱۸۳۶
افسوس که ناگه ای پدر رفتی
رفتی و به خاک تیره خوابیدی
دل از همــه‌چیز دهـر برکنـدی
چشم از همه‌چیز خویش پوشیدی
بس رنج کشیدی ای پدر در عمر
بس پست و بلـندِ زندگی دیدی
محروم و غـریب‌وار و پژمرده
رفتی، ز جهـان بساط برچیدی
آسوده بخواب، ای پــدر در خاک
هرچند که خود به خواب جاویدی
آسوده بخواب، ای که در عمرت
جز خیر و صلاح خلق نگزیدی
هرکس به تو بگذرد، کند یادت
هرچند بـود به حمد و توحیدی
هرچند که عیش و عمر شیرین است
فرجام حیات آدمی این است
مهدی_اخوان‌_ثالث

 

۱۸۳۷
زندان قرچک.!!!
طبق اظهارات بازرسان از زندان قرچک، سیستم اب زندان غیر بهداشتی است تا حدی که زندانیان کارتن‌خواب و گورخواب چار مشکل گوارشی شده‌اند. به همین خاطرنتوانسته‌ام از غذا و اب زندان استفاده مفید کنم مگر رفع جوع برای نمردن و گرسنه‌نماندن. اضافه کنم تمام مسئولان هم به اب غیرقابل‌شرب این زندان اعتراف دارند.
من این رفتار را نوعی تهدید در خصوص زندانیان، به خصوص زندانیان سیاسی و عقیدتی می‌دانم که هدف ان ازبین‌بردن این زندانیان است.
بوی نامطبوع و غیرقابل تحمل فاضلاب زندان، همراه با گازامونیاک که حتی طبق گفته بازرسان همراه با یک نوع گاز ناشناخته دیگر هم می‌باشد. این بو و الودگی را زندانی از شب تا صبح از صبح تا شب باید تحمل کند که باعث مشکلات تنفسی می‌شود.
وضعیت گرمایشی زندان در این روزهای سرد
گرما را از طریق کانال کولربه اتاق‌ها وارد می‌کنند که همراه با گرما، دود گاز منواکسید کربن وارد اتاق می‌شودکه نتفس زندانیان را دچار مشکل می‌کند و موجب تنگی نفس می‌شود.
این نکات را همراه با وضعبت غذایی و موارد وحشتناک دیگر زندان در بازدید معاون دادستان کل کشور از زندان به او منتقل کردم. در این نامه فقط به دو مورد تنفس و اشامیدن اکتفا کردم. چنانچه رسیدگی نشود دست به اعتراض خواهیم زد در برابر این شکنجه تدریجی و مستمر برای زندانیان.
زندان قرچک
نرگس محمدی

 

۱۸۳۸
مقیمی
تصمیم تاریخی ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین
گاهی‌ یک تصمیم تاریخی، مرگ و زندگی‌ را رقم می‌‌زند.
تصمیم تاریخی ژنران جیاپ؛ ژنرال جیاپ یکی‌ از فرماندهان نظامی ویتنام بود. در شرایطی که ارتش اشغالگر فرانسه در تپه استراتژیک دین بین فو مستقر شدند، ژنرال جیاپ وادار به اخذ یک تصمیم مرگ و زندگی‌ گردید. او خود را در اتاقی حبس کرد و به آجودان‌های نظامی خود دستور داد؛ کسی‌ حق ورود و دیدار با او را ندارد. ژنرال جیاپ ۱۲ ساعت را به تنهایی گذراند، دو راهی تمکین به اشغالگران فرانسوی، یا مقاومت و بیرون راندن آنها، که در صورت شکست، احتمال مرگ هزاران ویتنامی می رفت.
سرانجام ژنرال جیاپ تصمیمش را گرفت، وقتی‌ بیرون آمد، دستور آمادگی‌ به ارتش، برای پس گرفتن دین بین فو را صادر کرد. طولی نکشید که نیروهای اشغالگر فرانسوی با شکستی مفتضحانه برای همیشه از ویتنام خارج شدند.
اینک زمان تصمیم گیری با ولادیمیر زلنسکی رئیس جمهوری اوکراین دموکراتیک می باشد، و آن جلوگیری از یک جنگ ولو محدود است. او کافیست که اعلام کند؛ اوکراین هیچگاه به ناتو نخواهد پیوست، که در این صورت؛ هم پوتین را کیش مات خواهد کرد و هم بهانه را از غربی‌ها و ناتو خواهد گرفت.

 

۱۸۳۹
بهاره
بیا با هم !
جهانی بسازیم که قوانینش را عشق تنظیم کند...
عشق به درختِ خشکیده،
عشق به خاکِ تشنه،
عشق به زاغِ سیاه،
عشق به مرجانِ کفِ دریا
و بیش از همه عشق به انسانها....

 

۱۸۴۰
فروغ آستانه

 

۱۸۴۱
کمی بیشتر از همیشه دوستت دارم
کمی بیشتر از همیشه دوستم بدار
شاید سهم فردا را نبینیم
اینجا
سرزمین بادها وُ
گم شدن های ناگهانی ست!...
عیدی نعمتی

۱۸۴۲
یه مشت دزد بی وجدان دور هم جمع شدن و  جان و مال مردم این سرزمین را تاراج می برند
پری

یک مشت نیستند
یک طبقه اجتماعی است.
مبارزه هم باید
مبارزه طبقاتی
باشد و نه فردی و یا مشتی
خانه از پای بست معیوب است

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر