۱۴۰۰ خرداد ۱۳, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس (۳)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person  

پروفسور دکتر گرد ارلیتس

برگردان

شین میم شین

  

خدمات تئوریکی اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس

ادامه

خدمت تئوریکی دوم اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس

 

۱

·      شیئیت بخشیدن به روابط اجتماعی فقط به لحاظ طرح متدیکی مسائل مفید است.

 

۲

·      اما بعد به سدی در راه شناخت پیوندهای درونی شیوه تولید کاپیتالیستی تبدیل می شود.

 

۳

·      شرایط مستقل گشته روند تولید (کار مبتنی بر مزد، سرمایه، سود، ربح و غیره) به مثابه خواص طبیعی جلوه گر می شوند، آن سان که مالکیت زمین، سرمایه و دستمزد به مثابه سه منبع مستقل ارزش  فراورده های تولیدی نمودار می گردند.

 

۴

·      خدمت علمی اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس عبارت از این است که «رازوارگی شیوه تولید کاپیتالیستی را، چیزواره کردن مناسبات اجتماعی را» که فرم کاپیتالیستی روند تولید اجتماعی و منابع درآمد طبقات حاکم را ضرورتی (جبری) طبیعی جا می زد، از بین می برد.

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۵، ص ۸۳۸)

 

۵

·      اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس سود و اجاره زمین را به مثابه جزئی از ارزش اضافه می شناسد و ارزش اضافه و ارزش موجود در تئوری ارزش کار را به کار برمی گرداند.

 

۶

·      بدین طریق، خصلت آنتاگونیستی واقعی روند تولید و توزیع کاپیتالیستی برملا می شود و مرگ تاریخی کاپیتالیسم ـ اگر هم نا آگاهانه ـ اعلام می شود.

 

۷

·      این گرایش علمی که در پیوندهای درونی شیوه تولید کاپیتالیستی نفوذ می کند، یکی از سرچشمه های تئوریکی سوسیالیسم علمی بوده است.

 

۸

·      در اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس اما افشای پیوند درونی مقوله های اقتصادی و «تصورات فتیشیستی» ناظران بی خبر از علم در هم می لولند.

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۵، ص ۸۲۴)

 

   (فتیشیسم عبارت است از ایمان به خصایص ماورای طبیعی افراد برگزیده معین و یا اشیاء غیر عادی (بت واره) (اغلب خود ساخته) و پرستش آنها. مترجم)

 

۹

·      موضع علمی صریح طبقه کارگر، انحلال تئوریکی هاله  چیزواره مناسبات تولیدی کاپیتالیستی را پیش شرط خود قرار می دهد.

 

۱۰

·      آدام اسمیت به کشف تضاد میان هاله ظاهری و ماهیت شیوه تولید سرمایه داری نایل می آید.

 

۱۱

·      او به تفاوت شیوه عمل قانون ارزش در تنظیم مبادله کالائی ساده و یا مبادله کار زنده و شیئیت یافته در مناسبات سرمایه داری پی می برد.

 

۱۲

·      آدام اسمیت در می یابد که ورود نیروی کار به مناسبات سرمایه داری، همزمان، به معنی مبادله چیزهای معادل و نامعادل (همسان و ناهمسان) است، که در آن کارگر ارزش نیروی کار خود را دریافت می کند، سرمایه دار اما ضمنا کاری را هم تصاحب می کند که برایش پرداخت نکرده است.

 

۱۳

·      آدام اسمیت بنابرین، به درک منشاء واقعی  اضافه ارزش نایل می آید.

 

۱۴

·      او از دو شقه کردن قانون ارزش در مناسبات سرمایه داری پرده برمی دارد.

 

۱۵

·      او به طور خودپو (مبتنی بر ناآگاهی) نشان می دهد که سرمایه داری یک نظام مبتنی بر استثمار است.

 

۱۶

دیوید ریکاردو

 ( ۱۷۷۲ ـ ۱۸۲۳)

از بنیانگذاران اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس

  

·      دیوید ریکاردو تئوری ارزش کار را به قاطعانه ترین و پیگیرترین وجهی به کار می بندد.

 

۱۷

·      او ـ به قول مارکس ـ مطابقت و یا عدم مطابقت کلیه مقولات شیوه تولید کاپیتالیستی با قانون ارزش را مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد.

 

۱۸

·      درک پیگیر و قاطع از تئوری ارزش کار، او را به این نتیجه می رساند که سرمایه، ارزش ساز نیست، بلکه تنها نیروی کار است که ارزش ساز است و بس.

 

       (سرمایه آبستن ارزش نیست.

       نیروی کار کالایی است که بسان مرغی تخم دو زرده می گذارد.

       یک زرده اش به مثابه دستمزد به کارگر داده می شود.

       زرده دیگرش به مثابه اضافه ارزش (بهر، سود) به جیب سرمایه دار ریخته می شود. مترجم)

 

۱۹

·      بدین طریق، سرمایه به درجه یکی از شروط روند کار تنزل داده می شود.

 

۲۰

·      بدین طریق، بر درک سطحی از کار ـ به مثابه یک عنصر شیئی در روند بهره وری سرمایه ـ عملا و واقعا غلبه می شود.

 

۲۱

·      کار به مثابه تنها سرچشمه ارزش، به مثابه تنها منبع ثروت جهان متمدن قلمداد می شود.

 

۲۲

·      رابطه واقعی کردوکار هدفمند انسانی با شروط شیئی تولید و با فراورده های تولیدی در مقابل هیئت به طور کاپیتالیستی بیگانه با خویش گشته کار، قد می افرازد.

 

۲۳

·      تئوری ارزش کار ـ به لحاظ گرایشی ـ در جهت پایان بخشیدن به نقطه نظر اقتصادی بورژوائی سیر می کند.

 

۲۴

·      اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس بنا بر تئوری دیوید ریکاردو، اعلام می دارد که سرمایه نامولد و نازا ست.

·      سرمایه چیز دیگری جز کار پرداخت نشده نیست و همه چیز به نیروی کار تعلق دارد و لذا مدت زمان کار باید کاهش یابد و الی آخر.

 

۲۵

·      ریکاردو به درک این نکته نایل می آید که مزد با سود تناسب معکوس دارد و سرمایه ـ به لحاظ گرایشی ـ در جهت کاهش دستمزد تا سطح بخور و نمیر پرولتاریا سیر می کند.

 

۲۶

·      مارکس ریکاردو را به شدت می ستاید و ارج زیادی به او می نهد:

·      «ریکاردو تضاد طبقات را کشف می کند و علنا بر زبان می آورد و عملا به کشف مبارزه تاریخی در اقتصاد نایل می آید و به ریشه های روند توسعه دست می برد.»

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۶، ص ۱۶۳)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر