۱۳۹۵ آبان ۲۵, سه‌شنبه

سیری در شعری از میرزا علی معجز (70 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار

عاشق پریشان

اگر دییم لبیوه، قند، دهانیوه، گلقند
زجاج قلبی سینار، پشمکیله، خرمانین

زجاج
یعنی شیشه، آبگینه

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر لبت را قند و دهانت را گلقند بنامم، شیشه دل پشمک و خرما می شکند.

·        این طرز توصیف جمال معشوق توسط عاشق است:
·        عناصری از اندام معشوق با عناصر طبیعی ـ صنعتی مورد مقایسه قرار می گیرند.
·        لب و دهان زن به شیرین ترین چیزها یعنی به پشمک و خرما تشبیه می شوند.

·        برای کشف تضاد بینشی شاعر روشنگری با شعرای فئودالی، نظری به برخی از همین عناصر معشوق در اشعار حافظ می اندازیم:    

1
حافظ
رباعیات
ای سایهٔ سنبلت سمن پرورده
یاقوت لبت در عدن پرورده
(یاقوت اکسیداسیون آلومینیوم، بعد از الماس سخت ترین ماده معدنی است)
 
همچون لب خود مدام جان می ‌پرور
زان راح که روحی است به تن پرورده

راح یعنی نشاط
راح روح
یعنی نشاط روحی
نوائی از موسیقی قدیم
لحنی از سی لحن باربدی

·        معنی تحت اللفظی:
·        تو که در سایه زلفت، یاسمن پرورش می یابد و یاقوت لبت، مروارید پرورش یافته در خلیج عدن (یمن) است، با راحی که روحی پرورش یافته در اندام تو ست، بسان لبت، همیشه جانپرور باش.

2

ای سایهٔ سنبلت سمن پرورده
یاقوت لبت در عدن پرورده
 
همچون لب خود مدام جان می ‌پرور
زان راح که روحی است به تن پرورده

·        حافظ اولا ـ بر خلاف معجز ـ لب یار را در سنت اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی، با معاییر (معیارهای ارزشی)  اشرافی به یکی از گرانبهاترین  جواهرات و تجملات تشبیه می کند.

3
·        توصیف حافظ از لب یار باز هم بر عکس توصیف رئالیستی و راسیونالیستی معجز، ایرئالیستی و ایراسیونالیستی است.
·        مکتب معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) حافظ، مکتب بدآموزی است:

4
·        در سایه زلف کسی، یاسمن پرورش نمی یابد.
·        اگر منظور حافظ بوی یاسمن باشد، این عطری است که معشوق بر سر و صورت خود زده است.
·        ناخن و مو و ریش و غیره فی نفسه حاوی بویی نیستند.
·        اینها همه از دم از مواد سمی بدن تشکیل می یابند و به این صورت بسان ادرار و مدفوع دفع می شوند.


5

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین،
 دعا گویم
جواب تلخ می ‌زیبد لب لعل شکرخا را

·        معنی تحت اللفظی:
·        خواه دشنام دهی و خواه نفرین کنی، من دعا خواهم کرد.
·        برای اینکه از لب لعل آسای شیرین سخن باید هم جواب تلخ شنید.

·        حافظ در این بیت غزل، لب یار را به یکی دیگر از جواهرات گرانقیمت تشبیه می کند.
·        حافظ ضمنا فرم لب و سخن را مطلق می کند تا تلخگوئی و توهین معشوق را توجیه کند.

·        این فرمی از فرمالیسم فئودالی است که تار و پود اشعار شعرای قرون وسطی را تسخیر کرده است.

·        البته منظور حافظ از معشوق،  تیمور لنگ و خوانین و سلاطین است.
·        اما ـ در تحلیل نهائی ـ سادیسم تطهیر و تجلیل می شود.
·        چون لب حریف سرخ است، پس آزار همنوع قابل توجیه است.

6
اگر دییم لبیوه، قند، دهانیوه، گلقند
زجاج قلبی سینار، پشمکیله، خرمانین

·        این بیت شعر عاشقانه معجز اما لبریز هومانیسم و ناتورالیسم است.

·        شاعر روشنگری از فرط ناتورالیسم (عشق به طبیعت) دلش نمی خواهد که با تشبیه لب معشوق به قند و گلقند، دل پشمک و خرما بشکند.
·        مکتب فکری معجز، مکتب آموزش هومانیسم و ناتورالیسم و سوسیالیسم است.

7
غلطدی زلفیوه، ریحان دئمک و یا مرضه
او رنگ و بویی هانی مرضه ئیله ریحانین

·        معنی تحت اللفظی:
·        تشبیه زلفت به ریحان و مرضه درست نیست.
·        برای اینکه رنگ و بوی زلف تو قوی تر از رنگ و بوی ریحان و مرضه است.

·        ریحان و مرضه از نباتاتی اند که همراه با مواد غذائی به عنوان سبزیجات خورده می شوند تا هضم غذا تسهیل شود.
·        مرضه و ریحان در باغچه خانه ها توسط مادران کاشته می شود و قبل از پهن کردن سفره غذا چیده و شسته می شود.

·        معجز هم در این بیت شعر به توصیف رنگ و بوی زلف معشوق می پردازد.
·        ولی بر خلاف حافظ نه با راح روح و چیز های ایراسیونالیستی و یا متا مادی، بلکه با ساده ترین نباتات به توصیف آن می پردازد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر