۱۳۹۵ آبان ۲۱, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (263)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

علیت
(قانون علت و معلول)
حلقه اول و آخر ندارد.

1
منشاء خدا چیست؟

2
خدا چیست؟

3
خدا تصویری انتزاعی است.

4
خدا تصویر چیست و یا کیست؟

زندگی در غربت
فرم دیگری از «زندگی» در زندان است.
فرمی از تحمل ذلت و نیاوردن ضمنی به روی خود است

فرق طرز تفکر دیالک تیکی
با طرز تفکر سوبژکتیویستی
همین جا ست.

1
معلم نیچه
ـ شوپنهاور ـ
مؤسس سوبژکتیویسم است.

2
خود نیچه مؤسس راسیسم، ایراسیونالیسم و نیهلیسم اخلاقی و کثافات ایده ئولوژیکی دیگر است.

3
 
لوکاچ در پژوهشی راجع به فاشیسم بدرستی می گوید:
اگر مردم آلمان با سموم ایده ئولوژیکی نیچه مسموم نشده بودند،
به این آسانی مجذوب فاشیسم (نازیسم، ناسیونال ـ سوسیالیسم) نمی شدند
تا 6 میلیون نفر از همنوعان خود را پس از استثمار بی رحمانه در داخل رایش سوم بسوزانند
و 60 میلیون نفر را در خارج از رایش سوم
نابود سازند.

4
وظیفه روشنگری دفاع از حقیقت عینی است.
نه کمتر و نه بیشتر.

5
روش تحلیل شما (و 99 درصد روشنفکران ایران)
سوبژکتیویستی است:

الف
شما چیستائی هندوانه را از فانتزی خود استخراج می کنید.

ب
شناخت رئالیستی
(شناخت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی)
اما چیستائی هندوانه را
از خود هندوانه
استخراج می کند.

پ
ما اندیشه را
حتی بی اعتنا به منافع خود و بی اعتنا به کیستایی صاحب اندیشه
از خود اندیشه
استخراج می کنیم.

ت
ما اندیشه را
به همان سان زیر ذره بین تحلیل قرار می دهیم
که زیست شناس
لجنی را که از اعماق جوئی کنده
زیر میکروسکوپ
قرار می دهد.

ث
هر تحلیلی
نمی تواند
حاوی، حامل و حامی حقیقت عینی باشد.

ج
پلورالیسم (کثرت و تعدد) حقیقت
جفنگی بیش نیست.

ح
حقیقت عینی است
یعنی مستقل از این و آن است.

خ
جوشیدن آب در صد درجه سانتیگراد تحت فشار جو
ربطی به این و آن ندارد.
عینیت حقیقت همین است.

به ستوه آمدیم.
به ستوه.

1
اولا از کجا می دانید که این جفنگ از نیچه نیست؟

2
ثانیا مسئله در این بحث
خبر داشتن و نداشتن لاشخور از این یاوه نیست.

3
مسئله اصلا کیستائی صاحب این یاوه نیست.

4
مسئله خود یاوه است که
باید مورد تأمل قرار گیرد
تا خلایق خر نشوند.

5
چون محتوای شناخت در خود موضوع شناخت است
نه در صاحب آن موضوع.

6
محتوای شناخت مثلا هندوانه
در خود هندوانه است
نه در هندوانه فروش و یا هندوانه خر و هندوانه خور

آره.
در تحلیل نهائی
حق با شما ست:

1
انسان
نیروی مولد صرفنظرناپذیر است.

2
اما اگر به رسانه های امپریالیستی نظر کنید
مثلا به عخبارش بدقت گوش دهید
متوجه نیمکاسه اش در زیر کاسه اش خواهید شد:

3
این نیمکاسه طبقه حاکمه امپریالیستی
لبریز از زهر عوام فریبی است:
فلانجا را فلانی بمباران کرد و 30 نفر نفله شدند.

4
این اوبژکتیویته تزویر آمیز و تظاهر آمیز رسانه های امپریالیستی است.

5
مسئله ادامه این خبر است:
13 نفر از قربانیان
کودک بوده اند.

6
زهر ایده ئولوژیکی مهلک امپریالیستی
دقیقا همین جا ست:
کودکان برای امپریالیسم مهم اند:

7
بریتانیای کبیر سابقا موجود
کودکان بی سرپرست را از جنگل فرانسه با دبدبه و کبکبه
پناه می دهد

8
ظاهرا
امپریالیسم آدمخوار خونریز
طرفدار سرسخت حقوق کودکان است.

9
سؤال این است که
باطنا
طرفدار چیست؟

10
کودک نیروی مولد بالقوه است
نیروی مولد فردای پس از جنگ جهانی احتمالا سوم است.
جوان و پیر اما نیست.

11
به همین دلیل آدمیت آدم ها برای امپریالیسم مهم نیست.
مهم سود آوری آدم ها برای تکثیر سود و سرمایه است.

این قصه
قصه ای رئالیستی است.

1
از کمیاب ترین پست های معنامند و محتوامند در فیسکده است.

2
این تحلیل نیست.
ولی می تواند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد
و مسائل مطروحه در آن
مورد بررسی سوسیولوژیکی، پسیکولوژیکی و فلسفی قرار گیرند.

3
دریغا که همه از دم
به دنبال عکس اند و نه اندیشه

4
شاید حتی یک نفر
این قصه را تا آخر نخوانده باشد
و یا با دقت کافی نخوانده باشد.

5
عادمیان در آخر الزمان
فرصت سر خاراندن ندارند.

6
چون هی باید از خودشان عکس بگیرند و منتشر کنند
و هلهله و هورا درو کنند

آره.

1
ولی طرح مسائل
دشوارتر از حل مسائل است.
چرا؟

2
برای اینکه خیلی از چیزها را همه «می بینند»،
بی آنکه بتوانند ببینند.

3
یکی از تفاوت های کودکان با سالمندان
چه بسا
همین است.

4
ضمنا طرح مسئله (پرسش)
شق القمر تر از ارائه راه حل است.
کسی اما نمی داند.

5
غالب ترین واکنش اغلب کاربران فیسکده
به پست این و آن
حاکی از همین حقیقت امر است:

6
هورا می کشند
الکی تأیید و تجلیل می کنند
حتی مفهومی و یا بیتی و یا سطری از مطلب را
کپی و درج می کنند
ولی عاجز از طرح پرسش و یا پاسخ به پرسش مطروحه اند.

6
نتیجه ی منطقی این عجز (شرم فئودالی؟) از پرسش و یا از پاسخ به پرسش
درجا زدن مادام العمر و
«سرخ» نگهداشتن صورت به ضرب سیلی است.

آره.

1
ولی در ورای «شاید» ها
«باید» هائی کمین کرده اند.

2
هنر و وظیفه
کشف این «باید» ها ست.

3
این فراز از قصه
ما را به یاد شعری از فروغ فرخزاد انداخت:
این جانیان کوچک
شاید در عمق ذهن شان ....

اسمش را گذاشته اند:
«خوانش های متفاوت از مارکسیسم»
که گویا همه از دم حقیقی اند و معتبر.
 
نه کسی به روی خود می آورد و نه کرکسی
که مگر از ریاضیات و فیزیک و شیمی
ده ها خوانش مختلف موجود و معتبر است که
از مارکسیسم هم موجود و معتبر باشد.

هر علتی
معلولی دارد و هر معلولی علتی

1
خداوند هم منشاء دارد
بیندیش و بیاب

امحای جمعیت برای طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی
کافی نیست.

1
برای طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی
مهمتر از کاهش جمعیت
تخریب نیروهای مولده است.

2
چون بحران از
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی
سرچشمه می گیرد.

3
به همین دلیل
باید شهرها
روستاها
کارخانه ها
مزارع
بیمارستان ها
حانه ها
دانشگاه ها
مدارس
دامپروری
خدمات
تخریب شوند و تخریب هم می شوند.

4
دلیل اساسی شکست سوسیالیسم
تخریب نیروهای مولده روسیه
توسط ضد انقلاب سفید و بعد فاشیسم بود

5
ثمره زحمت صدها ساله خلق دود شد و زمین سوخته باقی ماند.

6
تخریب نیروهای مولده
سبب می شود که
جامه ی مناسبات تولیدی بر اندام نیروهای مولده گشادتر شوند.

7
آنگاه مناسبات تولیدی سوسیالیستی
با وضع وخیم نیروهای مولده
در تضاد قرار می گیرد
به جای مناسبات تولیدی سوسیالیستی
در آن صورت
مناسبات تولیدی فئودالی هم حتی کافی خواهد بود.
چه رسد به مناسبات تولیدی سرمایه داری

8
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی
بسان دیالک تیک اندام کودک و البسه او ست.

9
کودک اگر تغذیه نشود
لاغر مردنی می شود و شلوار از تنش پایین می افتد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر