۱۳۹۵ آذر ۶, شنبه

علوم طبیعی (5) (بخش آخر)


پروفسور دکتر گونتر کروبر
پروفسور دکتر هلموت میلکه
برگردان
شین میم شین

دوره سوم توسعه علوم طبیعی
ادامه
  
22
·        تصورات مذهبی ـ بخصوص ـ بر توسعه علوم طبیعی تأثیر متقابل منفی گذاشته اند.

23
·        بی هیچ ابائی می توان گفت که کلیه نقاط گرهی در توسعه علوم طبیعی (مثلا جهانتصویر کوپرنیکی و یا تئوری منشاء طبیعی انسان) و دیگر معارف بیشمار هر کدام از علوم طبیعی تنها در مبارزه بی امان بر ضد تفکر مذهبی ـ ایدئالیستی توفیق یافته اند و بر ضد مبانی جهان بینانه آن در هیئت مذهب مسیحیت دلایل غیر قابل انکاری عرضه کرده اند.

24
·        «فلسفه بد» مورد نظر انگلس در مورد فلسفه ایدئالیستی بورژوائی معاصر نیز صادق است که بطرق مختلف می کوشد ـ ضمن کرنش در مقابل نتایج علوم طبیعی ـ به مسئله اساسی فلسفه، همواره پاسخ ایدئالیستی بدهد و بدین طریق، قبل از همه با شناخت مبتنی بر علوم طبیعی در تضاد قرار می گیرد.

25
·        تنها ماتریالیسم دیالک تیکی است که می تواند به مسائل جهان بینانه اصلی مهم ـ اصولا ـ پاسخ درست علمی ـ فلسفی و ضمنا دقیقا علمی بدهد.

26

·        انگلس حتی در قرن نوزدهم دلایل کافی داشت تا بگوید:
·        «طبیعت کوره آزمایش (محک) دیالک تیک است و ما باید به علوم طبیعی بکرات یاد آور شویم که خود هر روزه انبوهی غنی از مواد در اختیار این کوره آزمایش قرار می دهند و بدین وسیله ثابت می کنند که روند و روال طبیعت نه متافیزیکی، بلکه دیالک تیکی است.»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 20، ص 22)

27
·        صحت این نظر انگلس را لنین در کتاب خود تحت عنوان «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» در مثال مربوط به توسعه فیزیک در نقطه عطف قرن بطور مستدل مورد تأیید قرار داد و اکنون با نتایج جدید علوم طبیعی از نو مورد تأیید و تصدیق قرار می گیرد.

28
·        تفاوت علوم طبیعی با علوم اجتماعی ـ در وهله اول ـ در موضوع بررسی آنها ست. 

29
·        تفاوت دیگر علوم طبیعی با علوم اجتماعی در این است که هر کدام از علوم طبیعی روش ها و متدهای بررسی خاص خود را دارد، روش ها و متدهائی که در علوم اجتماعی قابل استفاده نیستند، مثلا میکروسکوپ، لوله آزمایش در شیمی و غیره.

30
·        اما اشتباه بزرگی خواهد بود، اگر بسان نئوکانتیانیسم، تفاوت علوم طبیعی با علوم اجتماعی را در این اعلام کنیم، که علوم طبیعی علوم قانونمدار اند، یعنی از متدهای نوموته تیکی و تعمیمگر استفاده می کنند، ولی علوم اجتماعی ـ گویا ـ علوم ایدئوگرافیکی  و منفردساز اند، یعنی با حوادث یکباره و تکرار ناشونده سر و کار دارند.

·        مراجعه کنید به نئوکانتیانیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

·        (متد نوموته تیکی از احکام علمی به وضع قانون و به کشف قانونمندی ها نایل می آید.
·        علوم ایدیوگرافیکی به توصیف چیزهای مفرد و یکباره می پردازند. مترجم)

31
·        بر خلاف ادعای نئوکانتیانیسم، علوم اجتماعی هم دست به تعمیم فاکت های مربوطه می زنند و به کشف قانونمندی های عام مربوط به عرصه خویش نایل می آیند.

32
·        بهترین مثال در این زمینه عبارت است از جامعه شناسی (علم الجامعه) مارکسیستی ـ لنینیستی که عمدتا با مفاهیم عام کار می کند و به کشف قوانین عام توسعه جامعه بشری، قوانین عام گذار از یک فرماسیون اجتماعی به فرماسیون اجتماعی عالی تر  و همچنین قوانین توسعه خاص جامعه سوسیالیستی نایل آمده، نایل می آید و نایل خواهد آمد.

33
·        روش های خاص علوم طبیعی نیز ـ چه بسا ـ در علوم اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرند.

·        روش های زیر از آن جمله اند:

الف
·        مته متیزاسیون (ریاضی سازی)

ب
·        تشکیل تئوری های استقرائی

پ

·         آزمون و آزمایش و مشاهده که در علوم اجتماعی رواج وسیع دارند.

34
·        علیرغم همه تفاوت ها  میان علوم طبیعی و علوم اجتماعی، قوانین اصلی متدئولوژی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی در مورد هر دو به یکسان مصداق دارند و مبنای فلسفی ـ جهان بینانه مشترک هر دو را تشکیل می دهند.

35
·        در روند ساختمان فراگیر و همه جانبه سوسیالیسم و کمونیسم، علوم طبیعی و اجتماعی بمیزان روز افزونی، از سوئی بمثابه نیروی مولده و از سوی دیگر بمثابه مبنای علمی برای هدایت و اداره جامعه به وحدت می رسند.

·        مراجعه کنید به علوم طبیعی ریاضی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر